در مراسم روز بزرگداشت ابوالقاسم فردوسی مطرح شد

«شاهنامه»، امکان هم نشینی دو کلان فرهنگ ایرانی و اسلامی

نگار مقدسی
مراسم بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی، پنجشنبه (۲۵ اردیبهشت ماه)، در محل آرامگاه وی برگزار شد. این مراسم با حضور غلامحسین مظفری (استاندار خراسان رضوی)، محسن اسماعیلی (معاون راهبردی و پارلمانی رئیس جمهور)، محمد شالویی (رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی کشور)، انوشیروان محسنی بندپی (معاون گردشگری وزارت میراث فرهنگی)، مریم جلالی (معاون صنایع دستی و هنر های سنتی وزارت میراث فرهنگی)، سیدحسن حسینی (فرماندار مشهد)، محمدجعفر یاحقی (عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی) و برخی دیگر از مسئولان و جمعی از سفرا و نمایندگان سیاسی کشور های همسایه در میان عموم مردم  همراه بود.


«شاهنامه» باید کتاب بالینی ما باشد
محسن اسماعیلی، معاون راهبردی و پارلمانی رئیس جمهور:
ما ایرانیان، اگر می خواهیم بمانیم، که می خواهیم، و، اگر ایران می خواهد بماند، که می خواهد، راهی جز حفظ فرهنگ، تمدن و تاریخ پرافتخار خود نداریم. هر ملتی با فرهنگ، تمدن و گذشته خودش شناخته می شود. اگر ملتی را از گذشته خودش جدا کنند، به سان نوزادی می شود که پدر خودش را نمی شناسد، از خاندان و نیاکان خود خبر ندارد و خود را بی پشتوانه و بی انگیزه می بیند، اما، اگر کودکی خود را در دامان یک خاندان پرآوازه و پرافتخار ببیند، انگیزه برای ماندن و رشدکردن در او بیشتر است. برای حفظ گذشته، فرهنگ و تمدن، زبان نقش اصلی را ایفا می کند؛ این زبان است که نسل به نسل ملت ها را به یکدیگر پیوند می دهد، و البته چهره مکتوب زبان که خط است. در کنار آرامگاه حکیم فردوسی، با هم پیمان ببندیم که زبان و خط فارسی و تاریخ و ادب ایران را پاس بداریم، به آن افتخار کنیم، به آیندگان خودمان هدیه کنیم و به عنوان امانت بسپاریم. اگر تاریخ چندصدساله اخیر را ملاحظه کنید، می بینید که بدخواهان هر ملت و آنان که خواسته اند ملت ها را زیر یوغ زیاده خواهی خود بگیرند اولین قدم را در نابودی زبان و خط آن ها برداشته اند. در منطقه خودمان و کشور های اطراف می بینیم که با عوض کردن خط، و گاهی زبان، تا چه اندازه از اصیل ترین ملت ها بی ریشه ترین مردم را تولید کردند و توانستند هویت آن ها را آن گونه که خودشان می خواهند تغییر دهند. هم زمان با این کار، ایران هم مورد هجوم قرار گرفت و زبان و خط فارسی هم تهدید شد، اما، به همت مقاومت و هشیاری بزرگان، در ایران این اتفاق نیفتاد. در این منطقه پرآشوب، ایران همچنان سرافراز و بالنده است و هیچ کس نمی تواند بزرگی و بزرگ منشی این مردم را نادیده بگیرد. فرهنگ، تمدن و تاریخْ هویت سازند و زبان و خط منتقل کننده این هویت هستند. برای انتقال این هویت از طریق زبان و خط، شعر نقش اصلی را ایفا می کند. شعر قدرتی سحرانگیز دارد: افلاطون، ۲۳۰۰ سال قبل از این، بیان می کند که برای حفظ یک ملت ابزاری مؤثرتر از شعر نمی شناسد، به دلیل لطافت و تأثیری که در آن وجود دارد؛ پیامبر(ص) نیز گاهی سراغ شعرا می فرستادند و از آن ها می خواستند رهنمود های ایشان را به شعر دربیاورند. «شاهنامه» باید کتاب بالینی ما باشد، کمااینکه در گذشته این گونه بود. «شاهنامه» فقط شعر نیست، «شاهنامه» خدای نامه، ادب نامه و سراسر پند و اندرز است. با خواندن «شاهنامه»، خودبه خود، همه ارزش های موردعلاقه ما به نسل های بعدی منتقل می شود. وطن دوستی، فداکاری، ازخودگذشتگی و نوع دوستی، همه این ها، در «شاهنامه» موج می زند. از این زیباتر چگونه می شود حس میهن پرستی را در مخاطب برانگیخت؟ «چو ایران نباشد تن من مباد/ در این بوم وبر زنده یک تن مباد// همه روی یک سر به جنگ آوریم/ جهان بر بداندیش تنگ آوریم// همه سر به سر تن به کشتن دهیم/ به از آنکه کشور به دشمن دهیم». عالی ترین آموزش های اخلاقی با زیباترین واژه ها و در کوتاه ترین عبارات از طریق «شاهنامه» قابل انتقال است. غزالی بیان می کند: «آنچه من در چهل سال تلاش کردم تا از اخلاق و ادب به مخاطب منتقل کنم، فردوسی فقط با یک بیت منتقل کرد.» کار چهل ساله غزالی با یک بیت از فردوسی انجام شدنی است: «اگر بار خار است خود کشته ای/ وگر پرنیان است خود رشته ای». باید روی پای خودمان بایستیم، به خودمان اتکا کنیم و چشم امید از جهان قطع کنیم. ما ایرانی، توانمند و دانا هستیم، چه نیازی داریم چشم طمع به دیگران بدوزیم؟! اگر اعتقاد، اخلاق، فرهنگ و ادب می خواهیم، باید به فردوسی و «شاهنامه» او بازگردیم. ما شاعر حماسه سرا کم داریم و امروز یکی از نیاز های ما این است که به پرورش و تشویق کسانی اقدام کنیم که سبک فردوسی را زندگی می کنند.


فردوسی نشان داد که  می توان میان دین و دانش پیوندی خجسته ایجاد کرد
غلامحسین مظفری، استاندار خراسان رضوی:
روز های ملی، حلقه هایی برای یادآوری رویداد هایی به شمار می روند که زمینه هم گرایی و پایداری ایران و ایرانیان را فراهم می آورند. روز های ملی را نباید به یک روز خاص محدود کرد، بلکه رفتار شایسته آن است که مقدماتی تدارک دیده شود تا در طول سال ذهن و زبان شهروندان با این مناسبت ها آمیخته و بدین ترتیب امکان تجلی نمادینشان در روزی خاص و رویدادی ویژه فراهم شود. خراسان رضوی بهره مند از چندین روز ملی است و گرامیداشت آن ها چیزی جز فرهنگبانی نخواهد بود. همه از حکیم توس آموخته ایم که «به فرهنگ باشد روان تن درست». فروردین و اردیبهشت را باید برجسته ترین ماه های فرهنگی خراسان و ایران به شمار آورد. یادروز های عطار، خیام و فردوسی در این دو ماه واقع شده است. کارویژه روز های ملی چیست؟ چنانچه رویداد های مربوط به این روز ها صرفا به انجام مناسکی اداری محدود شود که برای ساعاتی محدود شهروندانی معدود را به خویش مشغول دارد، نمی توان مدعی شد که به هدف تأسیس این روز ها دست یافته ایم. روز های ملی بهانه ای است برای یادآوری؛ این روز ها به یاد ما می آورند که در کدام نقطه از فرهنگ بوده ایم، به کجا رسیده ایم و رهسپار چه مقصدی هستیم. در این بازبینی هاست که مجال توسعه نیز فراهم می آید، چراکه راه توسعه از واکاوی منتقدانه خویش می گذرد و چنین مجال هایی را باید غنیمت دانست. از سوی دیگر، باید کوشید تا از اندوخته اشخاصی که روزی ملی به نام ایشان ثبت شده است توشه ای برای زندگی بهتر برگرفت؛ اما، اگر چنین نشود، چه سودی در این خبر نهفته است که ۲۵ فروردین روز عطار، ۲۵ اردیبهشت روز فردوسی و ۲۸ اردیبهشت روز خیام است؟ این روز ها باید پیشران راهی فرهنگی باشند که طی سال به آن پرداخته شده است. روز های ملی باید به مجالی برای نتیجه گیری آنچه طی یک سال از سر گذرانده شده است تبدیل شود. سال حاضر با عنوان «سرمایه گذاری برای تولید» نام گذاری شده و خطاست، اگر دو مفهوم فربه «سرمایه گذاری» و «تولید» را صرفا به امور صنعتی فروبکاهیم؛ باید، با ارائه تفسیری جامع و روشن بینانه، حق علوم انسانی و فرهنگ و هنر را نیز در این مقوله به جای آوریم. روز های ملی می توانند بدل به میعادگاه ما برای یادآوری این نکته و طرح ریزی در این راستا شوند که یک کشور چقدر باید هزینه کند تا بتواند نماد هایی هم سنگ فردوسی و خیام را خلق کند و از رهگذر آن امکان بهره برداری های گوناگون را بیابد. ما اکنون از ثروتی خداداد در این راستا بهره مند شده ایم که باید قدر این اندوخته تاریخی را دانست و به واسطه آن چراغ فرهنگ را شعله ورتر کرد. امروز به نام حکیم ابوالقاسم فردوسی نام گذاری شده است، مردی که جادوی سخن را دستمایه جاودانگی خویش قرار داد. حکیم توس به ما یاد داد که می توان میان دین و دانش پیوندی خجسته ایجاد کرد، او به ما آموزاند که شیر خدا و رستم دستان دو نشانه امکان هم نشینی دو کلان فرهنگ ایرانی و اسلامی است. از دیگر آموزه های مهم و بنیادین فردوسی آن است که گفت «به نیکی گرای و میازار کس». او نیکوکاری و نیازردن دیگران را راه رستگاری می داند؛ و بنگرید در جهان پرآشوب امروز که این آموزه تا چه اندازه راه گشا و الهام بخش است. امروز «شاهنامه»، نه متنی برای شهروندان فارسی زبان، بلکه متنی برای یکایک شهروندان جهان است که از وجدانی بیدار و جانی آگاه بهره مند هستند.


«شاهنامه»  سرشار از فضیلت های اخلاقی و معنوی است
محمد شالویی، رئیس انجمن آثار و مفاخر کشور:
از زمان آغازبه کار رئیس جمهور در دولت چهاردهم، روزبه روز، شاهد برگزاری آیین های بزرگداشت، گرامیداشت و نکوداشت برای جمع درخورتوجهی از مفاخر این سرزمین اسلامی هستیم. مفاخر ما، از حکیم ابوالقاسم فردوسی، که «شاهنامه» او شناسنامه ای از اصالت و هویت ما و حاوی ارزش های متعالی و بیانگر روح حمیت، غیرت، دیانت و سرشار از فضیلت های اخلاقی و معنوی است، گرفته تا مفاخر امروز، در میان ما کم نیستند. بر همه ما لازم و واجب است که قدر این مفاخر بزرگمان را بدانیم و به برپایی آیین ها و گرامیداشت ها بسنده نکنیم؛ بلکه شایسته است اندیشه های بلند و متعالی آن ها در زندگی روزمره ما حضوری عینی یابد. نسل امروز ما نیازمند آن است که با این مفاخر آشنایی یابد. اگر این آشنایی حاصل شود، سراغ بیگانگان نخواهند رفت، چون آنچه می طلبند در آثار این بزرگان ما نمایان است. همدلی از هم زبانی برای همه ما بهتر است و اقوام در کنار یکدیگر می توانند با روح همدلی ایرانی آباد  بسازند و برای همیشه نگاه دارند.

 

پیام رئیس جمهور به مراسم بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی:
 امروز همه باید پاسدار زبان و فرهنگ ایران  باشیم
بسم ا... الرحمن الرحیم
به نام خداوند جان و خرد
کز این برتر اندیشه برنگذرد
فرهیختگان گران مایه، استادان ارجمند، بانوان گرامی، جوانان بلندآوازه، میهمانان عالی رتبه داخلی و بین المللی، و همه دل سپردگان فرهنگ، ادب و هویت ایران اسلامی، روز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی روز پاسداشت زبان گران سنگ فارسی، هویت تمدنی، و روز گرامیداشت شکوه فرهنگ ایران زمین است، روزی که در آن هر ایرانی در آیینه سخنِ بزرگ مردی تجلی می یابد که با صلابت قلم خویش هویت ملی را بر ستون های خرد، دین و اخلاق با حماسه بنیان نهاد.
فردوسی بزرگ، با «شاهنامه» اش، نه تنها تاریخ ایران را از دل فراموشی نجات داد، بلکه الگویی جاودانه برای حیات فرهنگی ما برجای گذاشت، الگویی که بر پایه اندیشه، آزادی، عدالت، و عزت نفس استوار است. امروز، بیش از هر زمان دیگری، نیازمند بازخوانی این روح حماسی هستیم، روحیه ای که این شاعر پرآوازه، در ظاهر و باطن اشعار خویش، از رهایی، کرامت انسانی، غیرت ملی و امید به پیروزی در برابر ظلم و تباهی سخن رانده است.
زبان فارسی زبان این همدلی دیرینه است، زبانی که نه تنها هویت تاریخی ایرانیان، بلکه آیینه فرهنگ مشترک اقوام این سرزمین پهناور است، زبانی که قرن ها معارف اسلامی، حکمت ایرانی و اخلاق انسانی را در دل خود پرورانده و امروز بیش از گذشته نیازمند آنیم که این زبان فاخر را نه فقط در سخن، بلکه در عمل، در نظام آموزش، در رسانه ها، در سبک زندگی، و در سیاست گذاری های فرهنگی به منصه ظهور برسانیم.
ملت بزرگ ایران، با همه گوناگونی فرهنگی و زبانی اش، یک خانواده است. آنچه این وحدت و وفاق را ممکن ساخته ایمان به خدا، عشق به میهن، و اتکا به فرهنگ مشترکی است که «شاهنامه» فردوسی، یکی از باشکوه ترین ستون های آن به شمار می رود. در دنیایی که امواج رسانه ای هویت نسل ها را درهم می شکنند، «شاهنامه» می تواند سرگرم کننده فرهنگی جوانان، راهنمایی برای یافتن خویش، الگویی برای سربلندی و دریچه ای به سوی امید و افتخار باشد. زنان و مردان ایران زمین، به ویژه نسل جوان، بیش از هر زمان دیگری به ریشه های عزت و عظمت فرهنگی خود می بالند و به گذشته خویش افتخار می کنند.
«شاهنامه» قصه ای کهن نیست، بلکه زنده ترین کتاب امروز ماست، کتابی برای انگیزه، بیداری، شجاعت و همت در ساختن ایرانی سربلند. زنان ما، که در جای جای «شاهنامه» همسر، مادر، فرمانروا و قهرمان اند، امروز نیز همچنان حاضران استواری، فرهنگ و آگاهی اند. تردیدی نیست که جوانان ما با تکیه بر حماسه می توانند حاملان تمدن ایران باشند، تمدنی که بر پایه علم، عدالت، اخلاق و استدلال استوار است.
همان گونه که حکیم سخن، فردوسی، در روزگاری دشوار پرچم زبان و فرهنگ ایران را برافراشت، امروز نیز هر ایرانی باید پاسدار این پرچم پایدار باشد. بر دولت و ملت است که این سرمایه را نه تنها در بزرگداشت ها، بلکه با اعمال سیاست گذاری های هوشمندانه، به ویژه در نظام تعلیم و تربیت، پاس بدارند.
اینجانب بر ضرورت تقویت پایه های فرهنگی کشور تأکید دارم و از همه نهادهای علمی، فرهنگی، آموزشی و رسانه ای می خواهم که پاسداری از زبان فارسی و بزرگداشت حکمت و فرهنگ این سرزمین را به مثابه وظیفه ای فرهنگی، تاریخی و تمدنی در دستور کار خود قرار دهند و برای سربلندی ایران عزیز اسلامی از هیچ کوششی دریغ نورزند.
از همه کنشگران فرهنگی، استادان زبان و ادب فارسی و دست اندرکاران فرهیخته این همایش بزرگ صمیمانه سپاسگزاری می کنم و امید دارم که در پرتو این میراث گران بها ایرانی سربلندتر، همدل تر، خردمندتر و استوارتر بسازیم.
به یقین، صدای فردوسی از دل قرون بار دیگر ما را به همدلی، به خرد، به مقاومت و به شکوفایی فرامی خواند.
بیا تا جهان را به بد نسپریم
به کوشش همه دست نیکی بریم
نباشد همی نیک و بد پایدار
همان به که نیکی بود یادگار.

پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->