آهی بر باغ آیینه

یادی از غلامرضا شکوهی که آثار زیادی را در حوزه شعر آیینی از خود به‌جای گذاشته است

یوسف بینا - یکی از شاعران بزرگ خراسان که تا وقتی در میان ما بود، کمتر قدرش را می‌شناختیم و هنگامی که از میان ما رفت و هرچه بیشتر از زمان درگذشتش گذشت، بیشتر فهمیدیم که چه گوهر گران‌بهایی را از دست داده‌ایم، زنده‌یاد استاد غلامرضا شکوهی است. زنده‌یاد شکوهی که غزل‌های بدیع و جانانه‌اش شهره خاص و عام بود و همه اهالی ادبیات ایران را مجذوب نگاه شاعرانه خویش در قاب غزل‌های عاشقانه و عاطفی‌اش کرده بود، دستی نیز در سرودن شعر آیینی داشت و گاه در همان قالب غزل شعرهایی در ستایش یا سوگ چهارده‌معصوم(ع) می‌سرود که نه‌فقط مخاطبان خاص شعر آیینی بلکه همه شعردوستان را به شگفتی و تحسین وامی‌داشت. در این یادداشت کوتاه و در ایام سوگواری برای شهادت حضرت فاطمه‌زهرا(س) یادی از این شاعر بزرگ و شعرهای آیینی‌اش خالی از لطفی نخواهد بود.
شاید مهم‌ترین ویژگی شعرهای زنده‌یاد استاد غلامرضا شکوهی، تلفیق تصویرگری‌های تازه او با عاطفه‌ای عمیق و تأثیرگذار در شعر بود. همین ویژگی باعث می‌شد از یک سو شاعران و ادیبان و منتقدان ادبی برای شعر او اهمیت ویژه‌ای قائل باشند و از سوی دیگر مخاطبان عام هم از خواندن و شنیدن اشعارش لذت ببرند و تحت‌تأثیر عاطفی آن‌ها قرار بگیرند. این شاعر وقتی می‌خواست تصویری در بیتی بگنجاند یا می‌کوشید تصویرهای تازه را کشف یا خلق کند و آن‌ها را در قالب دو تکنیک تشبیه و استعاره به مخاطبش ارائه دهد و حتی وقتی تشبیه‌ها و استعاره‌هایی به‌کار می‌برد که اجزای آن‌ها پیش‌تر در شعر شاعران فارسی‌زبان سابقه داشت، می‌کوشید با دخل‌وتصرف شاعرانه در آن‌ها، تصویر نوتری را پیش چشم‌ها بگذارد و به‌گوش‌ها برساند. صدق عاطفی او نیز شعرش را سرشار از احساس می‌کرد؛ به‌شکلی که وقتی در جایگاه مخاطبش قرار می‌گرفتی، با همه وجود می‌توانستی همه وجود معنوی و روحانی شاعر را در واژه‌واژه شعرش ببینی و احساس و عاطفه او را دریابی. این ویژگی نصیب کمتر شاعری می‌شود و بی‌تردید یکی از مهم‌‎ترین ویژگی‌هایی است که می‌تواند صفت «بزرگ» را پیش موصوف «شاعر» بگذارد.
بسیاری از شاعران آیینی به‌ویژه در دوسه دهه اخیر به‌فراخور نگاه حرفه‌ای به شعر و به‌مناسبت حضور در کنگره‌ها و همایش‌ها و جشنواره‌های ادبی به سرودن شعر آیینی روی می‌آورند که البته اجر مادی و معنوی آن‌ها در هر حالی و در جای خویش محفوظ است، اما من خودم یک‌بار دوستانه از استاد شکوهی پرسیدم که انگیزه‌اش از سرودن شعر آیینی چیست و این شاعر بزرگ نیز دوستانه در پاسخ من گفت: «وقتی حاجتی دارم، نذر می‌کنم که شعری برای حضرت فاطمه‌زهرا(س) بسرایم و بارها بابت شعرهایی که برای آن‌حضرت سروده‌ام، حاجت گرفته‌ام!» و این رازی بین او و شعرهایش بود.
شماری از شعرهای فاطمی زنده‌یاد استاد غلامرضا شکوهی در کتاب «آهی بر باغ آیینه» آمده است. این کتاب که با زیرعنوان «عرض ارادت به ساحت مقدس ائمه‌معصومین(ع)» با گزینش محمدعلی صفری‌زرافشان در سال1376 توسط مؤسسه فرهنگی‌هنری و انتشاراتی ضریح‌آفتاب منتشر شده، گزیده‌ای از اشعار آیینی شاعر است و با آنکه حدود 23سال از زمان انتشارش می‌گذرد، هنوز هم یکی از بهترین مجموعه‌اشعار آیینی معاصر ایران و کتابی است که به‌درستی قدرش شناخته نشده است.
در بخش‌هایی از مقدمه این کتاب که به‌قلم شاعر نوشته شده، آمده است: «چه خوب است که صمیمانه باور کنید که من نمی‌سرایم، بلکه سرایش است که دست از سرم برنمی‌دارد... این به‌اصطلاح سرودن‌ها بر پاره‌کاغذهایی نقش می‌یافت که خوشبختانه یا می‌پوسید یا در نقطه نامعلومی گم‌وگور می‌شد... از آنجا که دین و هنر ریشه در فطرت انسان دارند، در میان این کاغذپاره‌ها، اشعاری بود که برخاسته از فطرت دینی و مذهبی من بود که ناخودآگاه فطرت دینی دیگران را نیز تحریک می‌کرد و آن سروده‌ها را به‌قول سلمان‌ساوجی دست‌به‌دست و دوش‌به‌دوش و گوش‌به‌گوش می‌گرداند... متعلق به مشقت‌های تنهایی من نبود، بلکه آهی بر باغ آیینه بود؛ آیینه‌هایی روشن که دست‌وزبان از عهده شکرشان برنمی‌آید... التماس می‌کنم که بانوی دو عالم حضرت فاطمه‌زهرا(س) و مرواریدهای پاک صدف دامنش ما را به حریم توصیف و مدیح خویش بپذیرند؛ با این امید که خدای منان مداحانی را که تنها خلوص محرک عاطفه انسانی آن‌هاست، یاری دهد و ائمه‌معصومین(ع) به‌خاطر یک بیت، یک واژه، یک تصویر یا انعطاف یک بهانه، دستگیر یوم‌الحساب باشند.» در پایان، دو بیت از یک شعر این کتاب را از زبان شاعر خطاب به حضرت فاطمه‌زهرا(س) می‌خوانیم:
تو ای قتیل مقدس! قسم به جان رسول
که نقش آینه‌ی راز با خدای تو بود
تو را به جان جگرگوشه‌ات قسم، دریاب
سر ارادت ما را که در هوای تو بود!

پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->