یک حادثه و 2 نکته!

حجت الاسلام محمدرضا زائری کارشناس مسائل فرهنگی

حادثه سقوط هواپیمای اوکراینی حتى اگر حواشی و پیامدهای فعلی خود را هم نداشت، باز هم به خاطر قربانی شدن ده‌ها مسافر بی‌گناه آن پرواز و از دست رفتن جمعی از جوانان نخبه کشور تلخ و دردناک بود ولی با شرایط فعلی، ابعاد غریب‌تر و گسترده‌تری به خود گرفته است که گمان می‌کنم باید 2 نکته مهم در ارتباط با این حادثه مورد توجه جدی همه ما باشد.
١- اصل موضوع بسیار پیچیده و فرایند حادثه و مقدمات آن بسیار مبهم به نظر می‌رسد. از این رو، هنوز برای قضاوت دقیق و عالمانه خیلی زود است.
اکنون بعد از گذشت چندین روز باز هم خیلی چیزها واضح و معلوم نیست و حتى جایی که انسان به طور جدی گمان می‌کند دیگر همه ابعاد ماجرا روشن شده است، باز هم می‌بیند پرده‌هایی جدید‌ کنار می‌رود و تحلیل‌ها و جلوه‌های متفاوتی آشکار می‌گردد که شاید همان‌ها را هم نتوان با اطمینان یقینی و قطعی دانست.
هم جماعتی که روزهای نخست با قاطعیت و صلابت حادثه را حاصل یک نقص فنی می‌دانستند به موضع جدیدی رسیدند و مجبور شدند از آن جزمیتشان اظهار تأسف کنند، هم کسانی که پس از آن به خاطر تأخیر در اعلام خطای انسانی زبان به اعتراض گشوده یا در خیابان به فریاد و خروش آمده‌اند با خبرهای جدید و متفاوتی روبه‌رو هستند و ناچارند از موضع قاطع خود کوتاه بیایند.
شواهد و قراین فراوانی که اکنون برای ابعاد حساس‌تر موضوع و پشت صحنه‌های جنگ سایبری دشمن ارائه می‌شود و بر طراحی دقیق توطئه‌ای جدی دلالت دارد هر لحظه ممکن است ما را از هر 2 رویکرد سابق به تحلیل و فهم سوم یا چهارمی برساند.
در این شرایط مبهم و غبارآلود، عاقلانه‌ترین کار سکوت و تأمل است و تلاش برای حفظ وحدت ملی و
انسجام اجتماعی و پرهیز از هر گفتار و رفتاری که زمینه سوء‌استفاده و بهره‌گیری دشمنان ایران را فراهم آورد.
٢- سادگی است اگر فکر کنیم مردم فقط به خاطر تأخیر در اعلام دلیل سقوط هواپیما عصبانی و آزرده‌اند و همه کسانی که در کوچه و خیابان فریادی می‌زنند یا شعاری می‌دهند تنها به خاطر همین یک عامل به اینجا رسیده‌اند.
غالب مردم هم حساسیت‌های امنیتی اعلام چنین موضوعی را درک نمی‌کنند و هم ظرفیتشان این‌قدر محدود نیست که با اولین درد و داغ چنین برآشفته شوند و برآشوبند و به کوچه و خیابان بیایند.
واقعیت این است که با این حادثه و شکل اعلام آن، ناگهان همه دردها و داغ‌های قبلی تازه شده و آتشی که از ناگفته‌ها و مشکلات پیشین زیر خاکستر بوده آشکار گشته است.
پرسش‌هایی بی‌جواب و ابهاماتی بی‌پاسخ که چون زخم‌هایی التیام‌نیافته در چند سال گذشته مورد توجه و رسیدگی قرار نگرفته بود و با وجود هشدار
خیرخواهان دلسوز به حال خود رها شده بودند یکباره سر باز کرده و چرک و خون خود را بیرون ریخته‌اند. خطاهایی که بابت آن‌ها عذرخواهی نشده، تردیدهایی که مانند خوره به جان مخاطب افتاده، موریانه‌هایی که از درون به صورت مخفی و پنهان به خالی کردن پایه‌های این بنای مستحکم و مقتدر مشغول بوده‌اند به‌مرور و آرام‌آرام جمع شده‌ و حالا یک بهانه برای نشان دادن خود پیدا کرده‌اند.
در اینکه شعارهای ساختارشکنانه و رفتارهای اغتشاش آفرین خط قرمز همه ماست تردیدی نیست. در اینکه پاره کردن تصاویر یک قهرمان ملی که هنوز داغ خون او تازه است و کفنش خشک نشده خلاف وطن‌پرستی و ایران دوستی است شک نداریم. در اینکه توهین به مقدسات و ارزش‌های کلان مورد وفاق نقشه و برنامه اجنبی است، همه متفقیم. اما فراموش نکنیم که دشمن و نیروهای نفوذی‌اش -در لایه‌ها و سطوح مختلف- از آن ظرفیت‌ها و زمینه‌ها استفاده می‌کنند و برای سوءاستفاده از التهاب موجود بر موج سوار می‌شوند.
چاره کار تنها و تنها از میان بردن آن فرصت‌ها و زمینه‌هاست‌ با پاسخ واضح دادن به پرسش‌ها، با برطرف کردن ابهام‌ها، با شفاف کردن امور، با مجازات خاطیان و خائنان، و با فهمیدن درد مردم و شنیدن حرف‌های جوانان. در این صورت، دیگر دشمن راهی برای فتنه‌گری نخواهد داشت و بهانه‌ای برای آشوب‌انگیزی پیدا نخواهد کرد و به طور طبیعی صف اغتشاشگران و آشوب‌طلبان از معترضان و منتقدان جدا خواهد شد.

پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->