مثل یکی رهگذر از کوچه ها

گذری بر محله‌ها و کوچه‌های دیدنی و خاص مشهد که هر کدام داستانی در خود نهفته دارد

لیلا کوچک زاده| محله‌ها و کوچه ها داستان دارند و فرعی هایشان داستان های بیشتر و نشنیده تر. هر کدام به نام و ویژگی ای بین مردم مشهور شده اند. یکی به جزیره ای خوش آب و هوا معروف است و دیگری تنها به نام بانک سر کوچه اش شناخته می شود. یکی زردی نام دارد و دیگری کوچه باغ هشت آباد. ما در این گزارش به کوچه هایی سرزدیم و از آن نوشتیم که راه رفتن در آن می تواند، یک تجربه لذت بخش باشد، هم برای مشهدی ها و هم برای زائران و گردشگرانی که شناخت چندانی از این شهر ندارند. به داستان های این کوچه ها گوش دهید، شاید دلتان خواست از خانه بیرون بیایید و کوچه خودتان را هم بیشتر بشناسید. این داستان ها به ما می گویند که شهر ما زنده و روپاست، فقط باید آن را بهتر دید.

 

کوچه بهار در زمستان
یک سالی است فضای زیبا و جدیدی به پیاده روهای شهر اضافه شده است. حصارهای چوبی کوچکی که کافی شاپ ها، آبمیوه فروشی ها و کافه رستوران دارها در مقابل مغازه خود و در بخشی از فضای پیاده رو ایجاد کرده اند. داخل این حصار، میز و صندلی چیده شده است و مشتریان کافه ها می توانند در این فضا بنشینند و سفارش خود را سرو کنند. حالا مدتی است چند کافی شاپ، این فضا را در یکی از فرعی های بولوار سجاد، شکل داده و کوچه ای زیبا پدید آورده اند که شاید نمونه اش را در جای دیگری از شهر نبینیم. راسته بهار که چند کوچه سرسبز و آراسته به نام های نیلوفر، بهار، اقاقیا، زنبق، شقایق و... به آن منتهی می شود. این محدوده به نام «پیاده راه لاله» در بولوار سجاد هم شناخته می شود که این بولوار را از مسیری سنگ فرش به بولوار فردوسی می رساند. البته بین اهالی به کوچه پشت بانک ملی نیز معروف است. این مسیر را که پیش بگیری، به بوستان مینا می رسی و با گذر از فضای سبز آن، پیاده راه تا بولوار فردوسی ادامه می یابد و چند کافی شاپ و رستوران در همین بخش قرار گرفته و جلوه خاصی به آن داده است. حالا که زمستان است، حصارها با گرماتاب، سقف دار هم شده اند و دوستداران قهوه، چای و پاستا می توانند در این پاتوق های گرم بنشینند و از تماشای زمستان در کوچه بهار، لذت ببرند.

 

زردی در زرریز
کوچه زردی فعلی، یکی از کوچه های پشت خیابان توحید تا خیابان تازه گشایش یافته صاحب الزمان(عج) است. محدوده ای تاریخی که مدت هاست در طرح نوسازی میدان شهدا قرار گرفته و دوتکه شده است. خانه های قدیمی و کوچه های تو درتویش تخریب و به جای آن ساختمان های یک شکل و یک دست در سمت خیابان صاحب الزمان(عج) سربرآورده اند. اما آنچه همگان دوست دارند، درباره این کوچه بدانند، به نامش مربوط است. درباره دلایل معروف شدن این کوچه به «زردی» سه روایت مختلف بین مردم مطرح است. نخست اینکه به دلیل مجاورت این کوچه با قبرستان قدیم سراب و حاشیه شهر، اولین بار در عهد قاجار بیماری یرقان یا زردی از این کوچه در شهر مشهد گسترش پیدا کرده و نام این بیماری روی آن مانده است . دیگر اینکه به دلیل وجود کارگاه های گسترده پارچه بافی، شعربافی و شال بافی در این محدوده و فعالیت دائم کارگران این کارگاه ها در فضای تاریک و دور از نور خورشید، چهره ساکنان این محل در طول زمان به زردی گراییده و بر همین اساس، بین مردم به کوچه زردها و سپس زردی مشهور شده است. آخرین روایت هم این است که به دلیل شکل خاص این کوچه که شبیه تی انگلیسی است، هنگام غروب خورشید، شعاع های طلایی آن، آخرین مکانی از شهر است که دیده می شود، به همین دلیل، به کوچه «زرریز» معروف بوده که به مرور زمان، این لغت به زردی تبدیل شده است. اما آنچه به واقعیت نزدیک تر به نظر می رسد، همان دیدگاه درباره وضعیت خاص کارگران ساکن در این کوچه است.

 

جزیره خوش و آب و هوای مشهد
اهالی اش می گویند، جزیره ای است خوش آب و هوا. حدفاصل بولوار کلانتری با باغ ملک آباد که «نوفل لوشاتو» نام دارد. محله ای که تاریخچه شکل گیری و نامش به دوران انقلاب برمی گردد. دیوارهای باغ ملک آباد، یک سوی محله را فرا گرفته است و این موضوع آب و هوای خوش آن را موجب شده است و از طرفی، باعث شده، اینجا یکی از معدود محله های مشهد باشد که کوچه های زوج و فردش پشت سر هم نام گذاری شده است. جزیره خواندش هم به دلیل سختی رفت و آمد از این محدوده به محدوده های دیگر شهر است. اما اینجا قوانین خاص خودش را دارد. مهم ترینش این است که بازهم به دلیل حضور باغ ملک آباد، ساختمان ها از چهار طبقه بیشتر نیست تا مانعی برای جریان هوا نباشد. از طرفی چون محله ای آرام و کم رفت و آمد است، اهالی درگیر تأمین امنیتش هستند. البته آن ها بیکار ننشسته اند و خودشان هر طور که بتوانند، اولین حامیان امنیت محله هستند. همان راهی که قدیمی ترهای این محله هم پیش می گرفته اند. می شنویم پهلوان «عاقل تر» در این محله زندگی می کرده است. کشتی گیر بنام و قدیمی مشهد که زمانی امنیت محله را تأمین می کرده است و این روزها، پرده های مشکی ترحیمش هنوز روی دیوار خانه اش وجود دارد و هر رهگذری رحمتی بر روانش می فرستد.

 

طولانی ترین کوچه مشهد
آن قدر این کوچه زنده است و آدم دارد و مغازه که بیشتر به محله ای پرهیاهو می ماند تا یک کوچه. البته این کوچه دو و نیم کیلومتری که 37دقیقه راه رفتن در آن طول می کشد و عنوان طولانی ترین کوچه در مشهد را گرفته، قطعا باید با کوچه های دیگر فرق کند. همه نوع مغازه ای در آن دیده می شود. از مغازه هایی که مایحتاج عمومی مردم را تأمین می کند، همچون میوه فروشی و خواروبار گرفته تا آکواریوم فروشی، دندان سازی و.... اگر حدود ساعت 11 صبح وارد این کوچه شوید، متوجه زنده بودن فضا و فعالیت و هیاهوی اهالی می شوید. اما داستان این کوچه به نام «حاج حسین باشی زاده فخار» گره خورده است، فردی که کوره آجرپزی در ابتدای این کوچه بنا کرد. باغ های انگوری که در آن قرار داشت را یکی یکی خرید و خانه های مسکونی اعیانی ای با متراژ وسیع ساخت. بعد از پیوستن این محدوده به شهر، کوره حاج حسین هم به محلی دورتر منتقل شد، اما دفتر کار او در این محله باقی ماند، تا سال ها بعد هم نوادگان این ملاک بزرگ در همین محله حضور داشتند. بعضی از خانه های بزرگ بالاتر از ۵۰۰ متر در دل کوچه های باریک باقی مانده ساخت و ساز های دهه ۳۰ هستند، هرچند برخی هم جایشان را به ساختمان های جدیدتر چند طبقه داده اند. این خیابان از خیابان اصلی آیت ا... عبادی شروع می شود و تا مطهری شمالی ادامه دارد.

 

شقایق الستی، محله کوچک پای کوه
بیشتر کوچه هایش به کوه می رسند و با وجود بارندگی های اخیر، سردی هوا و یخبندانش از دیگر محله های مشهد مشهودتر است. محله شقایق الستی آن سوی بولوار شهید فکوری در حالی که به سمت کمربند سبز جنوبی مشهد پیش می رویم، گسترده شده است. محدوده ای که خیابان های آن در سربالایی است و انتهای کوچه های باریکش سفیدی برف، برق می زند. برخلاف این تصور که با پیش رفتن به سمت کوه باید از تراکم خانه ها و حضور آدم ها کم شود، اما در شقایق، آمد و شد اهالی به همان اندازه گلشهر و طلاب و ... شلوغ است. خانه ها متراکم، کوچک و یک طبقه و بعضی هم خلاف ساز. همه نوع امکاناتی نیز برای تأمین مایحتاج عمومی مردم فراهم است و قطعا خیلی هم نیازی به آمدن به سمت مرکز شهر ندارند. اینجا محله کوچک و شلوغی، پای کوه است که انگار خورشیدش هم درخشان تر است.

 

بالاشهر قدیم مشهد
ساکنان قدیمی کوچه رضوی ها، می گویند اولین سادات رضوی مشهد، ساکنان این کوچه بوده اند. آن ها شغل های مهم دولتی در شهربانی و شهرداری داشته و از طرفی خادم حرم بوده اند. البته بیشترشان دیگر در این محله زندگی نمی کنند و به محله های دیگر شهر رفته اند. اما آن زمان، حضورشان در خانه های 500متری، باعث شده بود این محله به عنوان بالاشهر مشهد معروف باشد. زمانی که این کوچه، 8باغ انگور داشته و به باغ هشت آباد هم معروف بوده است. اما امروز دیگر اثری نه از آن باغ ها مانده و نه از آن خانه های با آجرنماهای قدیمی. شاید که فقط با گشت و گذار در کوچه های فرعی کوچه رضوی ها که از خیابان توحید تا شهید کاشانی کشیده شده، نشانه هایی کوچک از گذشته را بتوان دید. به ویژه خانه هایی با آجرخشتی که پشت پنجره های آن، پرده های سفید نصب است و از جریان زندگی خبر می دهد. چند آهنگر قدیمی هم در حاشیه کوچه رضوی ها قرار دارند که فضای داخل آن، آن قدر سیاه و کوچک است که دلت می خواهد سرت را به شیشه یخ زده از سرما بچسبانی و تا صاحب مغازه را در دل آن سیاهی ها ندیدی، دور نشوی.

 

ویلانشین ها
شاید بتوان کوی کارمندان را محدوده ای شبیه به 600دستگاه تعریف کرد، ولی در جغرافیایی دیگری از شهر. خیلی بزرگ تر، اما به همان اندازه سرسبز با خانه هایی غالبا ویلایی . از تابستان های این محله خیلی تعریف می کنند. از پیچک های زیبای گل که از سردر بیشتر خانه ها بالا می رود و در کنار سرسبزی درخت ها، جلوه بی نظیری می بخشد. حالا در زمستان، آن سرسبزی به چشم نمی خورد، اما دیوارهای رنگارنگ که یکی از اضلاع شهرک است، تاحدی زیبایی این روزهای ویلانشین ها را تأمین کرده است. شهرک کارمندان حدفاصل بولوار مصلی و بولوار شهیدرستمی، قرار گرفته است. اینجا وفور درخت و بوستان و پیاده روهای عریض است.

پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->