ادبیات کودک و نوجوان
| شهرآرانیوز 
این داستان در چابهار اتفاق می‌افتد، بندری در جنوب بلوچستان. دُرمحمد هم‌زمان با درس‌خواندن، روی لنج‌های کالابر کار می‌کند.
کد خبر: ۱۳۷۹۸۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۱۵
لحظه‌ای که منتظرش بودم بالأخره فرا رسید....
کد خبر: ۱۳۷۹۲۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۱۳
هوای آسایشگاه فیاض‌بخش پر شده بود از برگ‌های رنگارنگی که پر از شادی بود.
کد خبر: ۱۳۴۱۸۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۱۲
صفحه‌ی سوم کتاب را برای بار هزارم می‌خواند و انگار باز هم چیزی از آن نمی‌نفهمد که نگاهش را به سمت خط اول سوق می‌دهد.
کد خبر: ۱۳۴۱۸۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۱۲
فرشته‌های آسمان در آن شب پرستاره شاهد اتفاقی بودند، اتفاقی که هیچ چشم آدمی آن را ندید.
کد خبر: ۱۳۴۱۸۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۱۲
با نگاهی به تقویم می‌بینید امروز سالروز تولد شجاع‌ترین، مهربان‌ترین و خوب‌ترین خواهر دنیا، یعنی حضرت زینب(س)، و روز پرستار است.
کد خبر: ۱۳۷۴۱۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۰۹
چند روزی می‌شد که هواشناسی برای آخر هفته بارش باران را پیش‌بینی کرده بود.
کد خبر: ۱۳۶۱۴۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۰۸
قصه‌ی کتاب «شهری که مردم آن با زانو راه می‌رفتند» ماجرای جهانگردی نه‌چندان پیر است که خانه‌ی خود را ترک می‌کند تا دور دنیا سفر کند.
کد خبر: ۱۳۶۱۴۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۰۸
نهال‌ها هم مانند نوزادان به مراقبت و توجه زیادی نیاز دارند تا بتوانند به درختانی پرمیوه تبدیل شوند. «منیره هاشمی» درباره «نهال» شعری سروده است که در ادامه می‌خوانیم.
کد خبر: ۱۳۴۳۴۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۰۶
ابولهب، در حالی که در اثر نفس‌نفس زدن، سینه‌اش خس‌خس می‌کرد، عصایش را پشت در اتاق گذاشت و وارد میهمان‌خانه شد.
کد خبر: ۱۳۵۲۹۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۰۶
شاید یک وقت‌هایی مشکلی داشته باشید و با خودتان فکر کنید حالا چه اتفاقی می‌افتد و چه کسی حواسش به شماست و کمکتان می‌کند.
کد خبر: ۱۳۶۱۵۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۰۵
فیلاپیلا و مامان‌فیله توی لانه بودند. باد سردی آمد. چند برگ زرد از درخت افتاد.
کد خبر: ۱۳۶۱۵۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۰۳
گاهی ممکن است با خودتان فکر کنید: من توی این دنیای بزرگ خیلی کوچولویم! به چه دردی می‌خورم؟
کد خبر: ۱۳۵۳۰۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۰۱
نگاهم به انارهای سرخ روی درخت گیر کرده بود. انارها زیر آفتاب برق می‌زدند.
کد خبر: ۱۳۵۱۱۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۳۰
جوجه‌ها وقتی از تخم بیرون می‌آیند خیلی ضعیف‌اند. نه پر دارند و نه پرواز بلدند و نه حتی می‌توانند با نوکشان غذا بخورند.
کد خبر: ۱۳۵۲۷۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۲۹
درختان زیبا هم به ما میوه‌های خوشمزه می‌دهند هم اکسیژن برای تنفس. منیره هاشمی در این شعر، از درخت و میوه‌هایش برایمان گفته است.
کد خبر: ۱۳۵۲۶۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۲۸
اولش همه‌چیز یک شوخی بود، یک شوخی جذاب و دوست‌داشتنی.
کد خبر: ۱۳۵۲۸۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۲۸
داستان «چهل‌تکه» ماجرای دختری است که بدهکاری‌های پدرش آرامش او و خانواده‌اش را به هم زده است.
کد خبر: ۱۳۵۳۰۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۲۸
خندیدن، چهره بهتری به شما می‌دهد و زیباترتان می‌کند. لیلا خیامی درباره خنده شعری سروده است که در ادامه می‌خوانیم.
کد خبر: ۱۳۴۶۶۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۲۵
از مدرسه به خانه برگشته‌ام. هیچ‌کس در خانه نیست. دفترچه‌‌ی «زنگ خلوت» را بر‌می‌دارم و امروز را می‌نویسم.
کد خبر: ۱۳۳۹۵۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۲۱