شهرآرانیوز - تقریبا هرکسی که ویدئو جلسات دیدار شعرا با رهبری را دیده و یا گزارشی از آن خوانده، متوجه نکتهسنجی و نظرات تخصصی آیت الله خامنهای درباره شعرها شده است؛ این نظرات هم پیشنهاداتی در زمینه شکل و صورت و آرایههای ادبی دربردارد و هم شامل نکتهسنجیهای معنایی و مضمونی میشود. درواقع چیزی که این جلسات را از شبشعرهای معمولی متفاوت میکند، وجود همین ویژگیهای محفلی و انجمنی این دیدارهاست. به همین دلیل است که آیت الله خامنهای بارها بر تشکیل انجمنهای ادبی تأکید کردهاند و آنها را در جریانسازی و پربارتر شدن سبکهای شعری مؤثر میدانند. آیت الله خامنهای که از دوران طلبگی دارای ذوق و طبع ادبی بودهاند در دنیای شعر کهن فارسی و شعر معاصر غوطهور بودهاند و در انجمنهای مهم ادبی مشهد شرکت میکردهاند: «تا مدتی، من هر شب قبل از خواب، مقداری از دیوان حافظ را مطالعه میکردم.» (در دیدار با نویسندگان، نقلشده در گزارشی کوتاه از زندگی ادبی حضرت آیتالله خامنهای، محسن مؤمنی شریف)
رهبر معظم انقلاب درباره برگزاری «انجمن فردوسی» در مشهد گفته است:
«در انجمن، نقدهای منصفانه -نقد در لفظ، در معنا، در ریخت کلّی شعر- صورت میگرفت. یعنی گاهی مثلاً گفته میشد که این ریخت کلّی درست نیست. مثلاً در بیت اول، این دو مصرع باید جابهجا شوند. [...] گاهی بەخصوص در قصیده که ریخت طولی آن چیز مهمّی است، اینجوری بود، چون بیتهای قصیده مثل زنجیر به هم وصل است و باید با هم تناسب داشته باشد. از جایی شروع میشود و به جایی ختم میشود. اگر وسطش این تناسب رعایت نشود، سؤال و احساس خلأ ایجاد میکند، و مستمع خوشش نمیآید. حتی این چیزها گفته میشد که مثلاً اینجا بین این دو بیت، یک بیت کم است. یا این بیت جایش اینجا نیست.» (گزارشی کوتاه از زندگی ادبی حضرت آیتالله خامنهای، محسن مؤمنی شریف)
در جای دیگری درباره برگزاری «انجمن فرخ» هم گفتهاند:
«در منزل مرحوم فرّخ در مشهد، انجمن ادبیای بود که روزهای جمعه تشکیل میشد و من تا هنگامی که در مشهد بودم، روزهای جمعه در این انجمن شرکت میکردم. در آن مجموعهی ادبی، یکی دو شاعر برجستهی افغان هم شرکت میکردند [..]این دو شاعر افغان، به سبک هندی غزلهایی بسیار عالی میگفتند. این بیت در غزل یکی از آن دو بود که در منزل فرّخ خوانده شد و به یاد من مانده است: ز بس نازکمزاجم ناز گردون برنمیدارم من آن شاخم که نکهت بار سنگینی است بر دوشم» ۷ اساتید مشهور ادبیات و تاریخ دانشگاه مشهد -نظیر دکتر علیاکبر فیاض، غلامحسین یوسفی، دکتر رجایی خراسانی و ... - نیز در جلسات انجمن فرّخ شرکت میکردند.»
شرکت رهبری در جلسات تخصصی شعر، نگاهشان را به شعر و شاعری به ساحتی تخصصی تبدیل کرد. شاعران انجمن فردوسی هم که عمدتاً مسحور صائب تبریزی و سبک هندی بودند و آقا هم تحت تأثیر مضمونپردازیها و نازکاندیشیهای سبک هندی قرار گرفت و از آن حظ بیشتری میبرد. برای همین است که ایشان درباره شعر سبک هندی نظرات زیادی دارند. امیری فیروزکوهی همیشه از هوش آقای خامنهای در دریافت پیچیدگی و ظرایف و طرائف شعر -خاصه شعر سبک هندی- با تحسین تؤام با حیرت یاد میکرد و بارها به غلامرضا قدسی گفته بود: «ایشان بزرگترین شعرشناس ایران است.» (گزارشی کوتاه از زندگی ادبی حضرت آیتالله خامنهای)
در ادامه برخی از مهمترین و جالبتوجهترین نظرات رهبری درباره جایگاه و اهمیت شعر و شاعری را میخوانید.
در دیدار شعرای مشهد - ۱۳۶۹
شعر نیمایی، آن ضرورت را بیان میکرد و میگفت من میخواهم مطالب و مفاهیمی را که جدید است، بیان کنم؛ ولی اینها در آن قالبها نمیگنجد. بنابراین، من مجبورم که این افاعیل را کم یا زیاد کنم. یعنی به کمک کم و زیاد کردن افاعیل، هم مقصود خودم را بیان کنم و هم اصلاً دستم باز باشد و یک وقت وزن و قافیه، من را محدود نکند. بنابراین، آن درست است؛ اما این شعر سپید - که البته ما اسم آن را شعر آزاد میگذاریم، زیرا شعر سپید وزن دارد؛ یعنی همان شعر نیمایی - چه ضرورتی را ایجاب میکند که ما بکلی وزن را بشکنیم؟ شما میتوانید همین مضمون را در یک چیز موزون بیاورید.
این مسأله، برای بندهی حقیر که با شما صحبت میکنم، حل نشده است. البته سالهاست که این فکر وجود دارد و متعلق به حالا هم نیست. حدود سال ۴۰ در این فکر بودیم و روی آن، بحث و مطالعه و صحبت کردیم؛ ولی به نتیجهیی دست پیدا نکردیم. درعینحال، چون شعر و عروض نیمایی وزن دارد، آن را قبول داریم.
چهاردهم رمضان ۱۴۳۱
اگر امر ما را دائر بگذارند بین این که در بین این چند هنر - مثلاً هنرهای نمایشی، هنرهای تجسّمی - یک هنر را انتخاب کنید تا این بودجهی محدود را صرف آن کنیم، به نظر من باید شعر را انتخاب کنیم؛ چون اگر چنانچه شعر در جامعه تأمین شد، این زمینه برای هنرهای دیگر به وجود خواهد آمد. نمیشود شعر را مقایسه کرد با بعضی از هنرهای دیگر؛ لااقل در کشور ما و جامعهی ما و سابقهی تاریخی ما اینجوری است. ما یک تاریخی هستیم که در شعر استاد شدیم؛ یعنی یک تاریخچهی کهنِ قدیمىِ خیلی باارزشی از میراث شعری در ما هست.
من چند سال پیش توی همین جلسهی شب نیمهی ماه رمضان گفتم و اصرار کردم که انجمن ادبی درست کنید. خبر نشدم که مثلاً یک عدد قابل توجهی انجمن ادبی درست شده باشد. خوب، میپرسیم چرا؟ میگویند پشتیبانی نکردند. کأنّه انتظار دارند که حالا حوزهی هنری و وزارت ارشاد و دستگاههای دولتی بیایند پشتیبانی کنند تا انجمن ادبی درست شود. تشکیل انجمن ادبی که اینجوری نیست. انجمن ادبی یعنی یک پنج نفر، ده نفر شاعر روی همان انگیزههای شعری دور هم جمع شوند، برای همدیگر شعر بخوانند، برای هم شعر بگویند؛ تدریجاً کسان دیگری اگر خواستند، به اینها ملحق شوند؛ نخواستند هم ملحق نشوند؛ این میشود یک انجمن ادبی، این میشود پرورشگاه، این یک مرکز گلخانهای میشود برای پرورش این نهال و این گل؛ این لازم است. این که دیگر احتیاج به این ندارد که حالا فلان دستگاهها کمک کنند. البتّه اگر دستگاهها کمک کنند، بهتر است؛ اما کمک نکردن دستگاهها به هیچ وجه نباید بهانهای باشد به اینکه خود این انگیزهها به کار نیفتد.
ما بهترین شاعرها را در مشهد داشتیم. انصافاً در یک دورهای شعرای مشهد ما در کشور بهترین بودند. ما همه را از نزدیک میشناختیم؛ شعرای مشهد جزو بهترینها بودند؛ هم قصیدهسراهاشان، هم غزلسراهاشان. در مشهد از اول تا آخر، در آن دورهای که این افراد روی کار آمدند و پرورش پیدا کردند، سه تا انجمن وجود داشت؛ یکیاش انجمن مرحوم نگارنده بود که توی خانهی خود او تشکیل میشد. ایشان اجارهنشین هم بود و هر چند وقت یکبار خانهاش عوض میشد؛ لذا اینهایی که میخواستند شرکت کنند بروند توی آن خانهی جدید، باید آدرس جدید میگرفتند. بنده آن وقت قم بودم. هر وقت مشهد میآمدم، حتماً به آن جلسه میرفتم؛ تا بعد که از قم برگشتم. این یک انجمن بود؛ ده نفر، پانزده نفر در آن شرکت میکردند. یک سماوری هم آنجا روشن بود، که چاییاش را خود مرحوم نگارنده میریخت. این آقای شفیعی کدکنی، میرزازاده، قهرمان، قدسی، اینها همه پرورشیافتهی همین جلسهاند. اینها اوّلش اینجور نبودند. مرحوم صاحبکار - سُهی - اوّلی که توی آن جلسه آمد، یک طلبهای بود؛ خب، ذوق شعری داشت و غزل میگفت؛ اما چند سال قبل وقتی که فوت شد، قطعاً یکی از اساتید برجستهی شعر سبک هندی در کشور ما بود. او از اول اینطور نبود؛ در آن جلسه این شد.
۱۴ رمضان ۱۴۲۹
شماها شعری در باب مسائل مذهبی میگویید که اسمش را - به قول آقایان - شعر آئینی میگذارند. این شعر آئینی صرفاً متوجه به مسائل مربوط به ائمه (علیهمالسّلام) و خاندان پیغمبر است که خیلی هم خوب است؛ یعنی آنجا مرکز بسیار خوبی است؛ مرکز عاطفه است. یکی از خصوصیات شیعه همین است که در کنار آن جنبهی برهانی و عقلی مستحکمی که در عقاید ما وجود دارد – هیچکدام از مذاهب اسلامی، استحکام عقاید کلامی شیعه را ندارد؛ چه در اصول درجهی یک، چه در اصول درجهی دو - اختصاصش به جنبهی عاطفی است؛ عواطف جوشان، عشق؛ همینهایی که حالا توی این شعرهای شما جوانها هست که انسان واقعاً لذت میبرد وقتی اینها را میبیند. این شعر آئینی خوب است. این الگو ساختن و نشان دادن الگوهای واقعی زندگی از ائمه (علیهمالسّلام) یا از چهرههای معصومین به جای این الگوهای مصنوعی و تقلبی و بدلی که امروز با انواع و اقسام وسائل دارد به همهی ملتها، نه فقط به ملت ما - فلان هنرپیشه، فلان آدم عوضی به عنوان الگو، زن و مرد دارند معرفی میشوند؛ مانکنها و رقاصها - تلقین میشود، خوب است و من کمترین تردیدی ندارم در این که این کاری که شماها در زمینهی مسائل ائمه و توسلات و اظهار عشق و محبت و مرثیه میکنید - که همه جورش الحمدللَّه هست - خوب است، لیکن کافی نیست.
در دیدار جمعی از شعرا - ۱۳۸۷
در عرصهی شعر نو، مرحوم اخوان که قطعاً بهترین شاعر نیماییِ زمان خودش بود و به نظر من از همهی اقرانش قویتر، مسلطتر و لفظ و معنای شسته رفته و بهتری داشت، در یک گوشهای زندگی میکرد؛ کسی از او خبری نداشت، کسی او را نمیشناخت، جز یک عده خواص؛ در حال عزلت و انزوا. یعنی وضع عرضهی شعر این بود. طبیعی بود که وقتی بزرگان شعر این جور منزوی و در عزلت و در خمول زندگی کنند، جوانها خیلی رشد پیدا نمیکنند؛ این چیز قهری است.
پیام به مناسبت برگزاری کنگره تجلیل از شاعر معاصر آقای احمد کمال ۱۳۷۲
کمال عزیز ما در شمار بازماندگان معدود از خیل سخن سرایانی است که در میانهی سالهای دههی ۳۰ تا دههی پنجاه شمسی، مشهد را مرکز پررونق و توجهبرانگیز شعر و ادب فارسی و مایهی تحسین نامآوران فرهنگ و ادب کشور ساخته و آن را در سیاههی شهرهای شاعرخیز ایران، در جایگاه برتر نشانده بودند. به خاطر آن جمع پر استعداد و خوشقریحه و فاضل و برخوردار از شجاعت ادبی بود که مشهد در تاریخ معاصر شعر فارسی به کثرت شاعران با کیفیّت، اشتهار یافت، و به گرمی دل و محول آنان بود که سه انجمن ادبی آن شهرهی آفاق گشت. از قدسی و نگارنده و آگاهی تا فرخ و گلشن و نوید و تا فیّاض و یوسفی و رجایی و شاعران و ادیبان دیگری که بحمداللَّه برخی از آنان تا امروز میدرخشند، هر یک سهمی در بنای این تاریخ درخشان داشته و نقشی گزارده اند.
۱۴ رمضانالمبارک ۱۴۳۲
من دو شباهت مییابم بین شعر امروز کشورمان و شعر فارسىِ یک دورهی دویستسالهی بسیار مهم و برجسته، یعنی دورهی رواج و شکوفائی سبک هندی؛ که از اواسط قرن دهم تا اواسط قرن دوازدهم، شعر سبک هندی رواج داشته و گسترش پیدا کرده و اوج گرفته. من اول این را عرض بکنم که آن دورهی دویست ساله از بعضی از جهات در همهی ادوار تاریخ شعری ما بینظیر است. نه اینکه بخواهیم قدر شعرای قصیدهسرای قرنهای چهارم و پنجم و ششم یا غزلسراهای قرن هفتم و هشتم را ندیده بگیریم؛ نه، در جای خودش، قدر و ارزش و بزرگتری آنها محفوظ است؛ لیکن این دویست سال جزو قطعات بسیار درخشان تاریخ شعر فارسی است.
یک خصوصیت در این دویست سال، کمیت شاعر است. یعنی شما وقتی نگاه کنید در این دو قرنی که عرض کردیم، میبینید در ایران، در هند، در افغانستان، در ماوراءالنهر - یعنی منطقهای که متأسفانه امروز تقسیم شده بین تاجیکستان و ازبکستان، که منطقهی پارسیزبان بخارا و سمرقند و دیگر مناطق تاجیکنشین بود - تعداد شاعرانی که هستند، شگفتآور است. در این دوره، هزارها شاعر هستند که سرشان هم به تنشان میارزد؛ نه اینکه فقط بگوئیم شعر میگویند؛ نه، شاعرند. حالا ممکن است همه برجسته نباشند، اما شاعرند. البته در بین این هزاران شاعری که من به تقریب عرض کردم، شاید بشود گفت انسان میتواند صد تا شاعر خوب در آن دوره پیدا کند؛ و در بین این صد شاعر خوب، شاید انسان بتواند ده تا شاعر درجهی یک مثل صائب، مثل کلیم، مثل محمدجان قدسی، مثل نظیری نیشابوری، پیدا کند. اوضاع آن دویست سال از لحاظ کمیت شعری اینجور است.
…
امروز تعداد شاعران ما در کشور، از لحاظ کمیت، شبیه همان دورهی دویست ساله است. البته این به برکت انقلاب است. انقلاب معارف را، هنر را، همه چیز را آورد به متن مردم، داخل متن جامعه؛ لذا جوشش پیدا شد.
شباهت دوم بین این دوره و آن دورهی دویست ساله، نوآوری در مضمون است. در هیچ دورهی دیگری اینجور سابقه ندارد که این همه مضامین نو و حرفهای تازه در شعر راه پیدا کند؛ که وقتی مضمون نو آمد، به تبع وجود مضمون نو، ترکیب نو هم میآید.
پانزدهم رمضان ۱۴۳۳
اگر چنانچه در یک غزلِ هفت هشت بیتی، یک بیت را اختصاص بدهید به مضمون انقلابی یا اخلاقی یا معرفتی، این غزل، غزل انقلابی است؛ این غزل، غزل اخلاقی است و اثر خودش را میگذارد. فرض کنید معلم ریاضی اگر در اثنای درس ریاضی، به صورت تک مضراب، یک کلمه از توحید بگوید، از آفرینش بگوید، از عصمت پیامبران بگوید، من گمان میکنم گاهی اثرش از یک ساعت درس معلم تعلیمات دینی بیشتر است. من این تکمضرابها را در شعر غزلی از شما میخواهم. غزلتان را بگوئید؛ هرچه احساس دارید، هرچه عاطفه دارید، هرچه عشق و شور دارید، در ابیات غزل بریزید؛ منتها از این غزلِ هفت هشت بیتی، دو بیتش مخصوص یک مضمون ناب اسلامی و انقلابی و اخلاقی باشد. این یک نکته است، که البته نکتهی مهمی است.
مرداد ۱۳۹۲
توجه به شعر کودک که متضمن مفاهیم حکمت اسلامی و حکمت سیاسی باشد، به نظر ما یکی از کارهای لازم است و امروز یک مقداری جایش خالی است. شعر کودک و کتاب کودک و نوجوان از جملهی بخشهای مهمی است که امروز مورد توجه است. شعرائی که توانائی دارند، زبان رسائی دارند، باید مفاهیم حکمتآمیز را، یعنی حکمت اسلامی و ایرانی را در شعرهای فارسی بگنجانند. استعدادهای جوان باید پرورش پیدا کند. ما در بین جوانها استعداد زیاد داریم و جوانها هم راحتتر میتوانند حقایق را بپذیرند و این حقایق را در بیان خودشان و در شعرِ خودشان منعکس کنند.
منبع: سایت آیت الله خامنهای