ضحی زردکانلو | شهرآرانیوز - «ادبیات در حقیقت رابط میراث فرهنگی یک کشور از نسلی به نسل دیگر است؛ که اگر نباشد، ما میتوانیم پزشک و مهندس و صنعتگر و عالم داشته باشیم، اما برای دنیای دیگری نه برای دنیای این جامعه و این مرز و بوم. ادبیات مثل آن ژنهای انتقال خصوصیات است که اصلا وراثت و نسل را اینها حفظ میکنند. ادبیات است که اتصال یک ملت را به گذشته خودش و فرزندی را به پدر نسلی خودش، ایجاد و حفظ و ثبت میکند.»
آنچه خواندید بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با اعضای گروه ادب و هنر صدای جمهوری اسلامی ایران در تاریخ / ۵/۱۲/۱۳۷۰ بود که حاکی از توجه ویژه رهبری به مقوله فرهنگ و به صورت خاص ادبیات است. دیدارهای رهبر معظم انقلاب با اهالی فرهنگ و هنر، به خصوص شاعران سبقه پرباری دارد، به طوری که ماحصل ا ین نشستها خلق آثار بدیع و ارزشمند در حوزه شعر و داستان است.
قاسم رفیعا، شاعر خراسانی، یکی از همین هنرمندان است که دیدار با رهبری تاثیر بسزایی بر حرفه و فعالیت هنری اش داشته است. او با تأکید بر دانش بالای رهبری در حوزه شعر و ادبیات درباره این دیدارها و دو شعری که در محضر رهبری خوانده میگوید و در پایان شعری به پیشگاه رهبری تقدیم میکند که برای نخستین بار در روزنامه شهرآرا منتشر میشود.
رفیعا، با تأکید بر این مهم که دیدارهای رهبری با هنرمندان ساختار حکومتی و رسمی ندارد و بیشتر بر مبنای ذوق و علاقه رهبری به شعر و ا دبیات و هنر شکل میگیرد میگوید: به نظر من ایشان مقوله شعر و ادبیات را از نگاه سیاسی شان جدا کرده اند.
به گفته رفیعا، منظور رهبری از یاران خراسانی در شعر «دلبسته یاران خراسانی خویشم» شعرا هستند. شخصیتهای ادبی شناخته شدهای که برخی شاید وابسته به نظام نیستند، اما در حوزه شعر و ادبیات آدمهای بزرگی هستند.
او ادامه میدهد: سخنرانیهایی که از رهبری شنیده ام حاکی از دانش بسیار ایشان در حوزه ادبیات است، رهبری انواع داستانهای معروف و شناخته شده ایران و جهان را بارها بازخوانی کرده اند و بیشتر از بسیاری از نویسندگان بر فلسفه وجودی آثار ادبی اشراف دارند.
این شاعر خراسانی از آثاری، چون «جنگ و صلح» و «گوژپشت نتردام» نام میبرد و اینکه رهبر معظم انقلاب تحلیلهای متفاوتی بر این آثار دارند. او به یکی از بیانات رهبری در دیدار با جمعی از مدیران و فعالان فرهنگی دفاع مقدس در تاریخ ۶ مهر ۱۳۷۹ اشاره میکند که فرمودند: «آثار بزرگ هنری دنیا را نگاه کنید، بسیاری از آنها برروی قهرمانیهای ملتها متمرکزند. حتی آنجایی که شکست خوردند. در لشکرکشی ناپلئون به روسیه دو نفر روایتگر بزرگ هنری، این ماجرا را روایت کردند؛ یکی فرانسوی که همان ویکتور هوگوست و یکی روسی است، طرف شکست خورده، که اول کار شکست خورد، که همان تولستوی است.
آن طرف پیروز طبعا گزارشهایی را ممکن است بدهد، اما شما ببینید، در این کتاب آن طرف شکست خورده، شکست را آن چنان تصویر میکند که مایه غرور و سربلندی ملت است. یعنی در حرکت ملت، آن نقاط ارزشمندی را که یک هنرمند میتواند ببیند، اینها را بیرون میکشد، برجسته میکند، رنگ و روغن میزند و جلو چشمها میگیرد. ما در این ماجرای هشت ساله، یک پیروزی مطلق به دست آوردیم.
ما که جنگ را شروع نکرده بودیم که بگوییم فلان جا را میخواستیم بگیریم، نتوانستیم، پس ناکام شدیم. قضیه این نبود. قضیه این بود که دشمنی به ما حمله کرده بود و میخواست بخشی از خاک ما را بگیرد. همه دنیا هم به او کمک کردند. ما هم مردانه ایستادیم. ناکام شد و بینی اش به خاک مالیده شد و برگشت. پیروزی از این بالاتر؟ این پیروزی را با همین ابعاد، با همه خصوصیاتی که در آن وجود دارد، با همه آن هزاران هزار ماجرایی که آن را به وجود آورده است، ما باید روایت کنیم. این کار هنرمندان عزیز ماست. کار نویسندگان است. کار سینماگران است. کار شاعران است. کار نقاشان است. کار اصحاب فرهنگ و هنر است.» به گفته رفیعا، یکی از نکات مثبت تحلیل ذکر شده این بود که چندی بعد رمان «دا» منتشر شد.
رفیعا ادامه میدهد: ایشان در تاریخ ادبیات تحلیلهای عمیقی دارند. خیلی قبلتر از انقلاب اسلامی ایشان عاشق شعر و ادبیات بودند. شهر به شهر به سراغ شعرا میرفتند تا با خط خودشان از آنها شعر بگیرند و شنیدم ایشان هنوز این دفتر را دارند و یک بار هم پیش از انقلاب اسلامی از مشهد به تهران میروند تا یکی از اشعار اخوان ثالث را با دست خط خودش از او بگیرند.
رفیعا، با بیان اینکه رهبری تاکنون چندین شعر رونمایی کرده اند میگوید: شعر رهبری بسیار نوگرایانه است و به باور من علتش هم نشینی با شعرای نوپرداز امروز است. گرچه ایشان نیازی به این جلسات ندارند و هم نشینی باشاعران بیش از آنکه برای ایشان آورده داشته باشد باعث رشد و بالندگی شاعران و هنرمندان میشود. من به عنوان یک شاعر طرقبهای شاید بهترین اتفاقی که در زندگی ام افتاده و مسیر زندگی من و خیلی از شعرا را عوض کرده همین دیدارهای دوستانه با رهبری بوده است.
او با اشاره به شعر «بچه محله امام رضا» که برای نخستین بار در پیشگاه رهبری خوانده است میگوید: گفت و گوی دوستانهای بین من و رهبری شکل گرفت و پس از آن گویی در شعر من برای ارتباط با مخاطب جاذبه ایجاد کرد.
او همچنین درباره توجه رهبری به شعر طنز میگوید: ایشان به فرهنگ و ادبیات بومی کشور احساس تعلق دارند و تأکید میکنند که گویشها و اصالتها حفظ شود و اینکه جامعه ما نیازمند شادی آفرینی است. رفیعا، با اشاره به اینکه شاعران طنزپرداز باید با ایجاد شادی و نشاط در جامعه به مردم آرامش دهند میگوید: در جلساتی هم که به حضور رهبر معظم انقلاب رسیدیم این وظایف را برای شعرا تکلیف کردند. رفیعا، با یادی از «سمارق» دومین شعر طنزی که در جلسه با رهبری خوانده و بازخوردهای مثبتی هم از ایشان گرفته است، سومین شعرش را به رهبر معظم انقلاب تقدیم میکند.
مشهد که مگن پینجله رو به خدایه
باغ گل و گل بوتـه و لبخند و دعایه
از مردم مشهد چی بگم هر چه میبینم
خوش طبعی و خوش صحبتی و مهر و وفایه
چشم و دلشا فرشه به زیر پای زائر
باغ دلشا به روی هر مهمونـه وایه
پیدا نمره تو هیچ کوجا مثل ای مردم
راستی بخدا کی مثل ای مردم مایه؟
مشهـد اگه یک دسته گل سرخ و سفیده
عطــرش همـــه از گنبد حضــرت رضـایه
سرخوش ز سـبوی غم پنهانی خویشم
چــون زلف تو سرگرم پریشانی خویشم
در بـزم وصـال تو نگویم ز کم و بیـش
چـون آینه خو کرده به حیرانی خویشم
لــب باز نکردم به خروشی و فغانـی
مــن محرم راز دل تـوفانی خویشم
یک چند پشیمان شدم از رندی و مستـی
عمریست پشیمان ز پشیمانی خویشـم
از شوق شــکر خنده لبـش جان نسـپردم
شرمنده جانان ز گرانجانی خویشـم
بشکستهتر از خویش ندیدم به همه عمـر
افسرده دل از خویشم و زندانی خویشم
هر چند امیـن بستـه دنیـــا نیم اما
دلبسـته یـاران خراسانی خویشم