فریبا قلیزاده | شهرآرانیوز؛ غفران بدخشانی، نویسنده و شاعر افغانستانی، معتقد است حمله به کنسولگری ایران در هرات کاری سازمانیافته است.
او درباره چرایی بروز این اتفاق به شهرآرانیوز گفت: «دشمنی سیاسی افغانستان یا پشتونیسم با ایران موضوعی سابقهدار است. در دوران حکومت حامد کرزی شاهد بودیم که چقدر تأکید بر حفظ بهگفته خودشان، مسائل ملی بود. به همین بهانهها نگارستان ملی را به گالری ملی تبدیل کردند، چندینبار لوحههای دانشگاه بالا و پایین شدند و سر واژه پوهنتون و دانشگاه بسیاری از جوانان ما کشته یا زندانی شدند. درنهایت واژگانی مانند پوهنتون را زیر نام اصلاحات ملی وارد قانون اساسی کردند. از زمان ظاهرشاه به این طرف، دشمنی با فرهنگ و زبان فارسی و هرچیزی که میتواند در برابر این هویت تازهتشکیلشده افغانی و هویت کاذب افغانی بر مردمان افغانستان قرار بگیرد، همواره جریان داشته است و همچنان ادامه دارد. اما دلیل اینکه چرا افغانها حالا چنین کاری میکنند (حمله به کنسولگری) به باور من بهعلت انتقال توجه از بیداد درونی به مسئلهای بیرونی است.»
این شاعر و نویسنده افغانستانی ادامه داد: «انتقال توجه از بیداد درونی به مسئلهای بیرونی، به این معناست که در چند ماه گذشته تاجیککشی و هزارهکشی (در افغانستان) به اوج خود رسیده است و بهدلیل اینکه طالبان توجه مردم را از ظلم و بیدادهای درونی به مسئلهای بیرونی جلب کنند، موضوع مهاجران را بزرگ میکنند تا کمتر کسی به بیدادهای درون افغانستان توجه کند، وگرنه چگونه است که مردمی در هرات بهدلیل ستم به همنوعشان در ایران حاضرند دروازه کنسولگری را به آتش بکشند؟! چرا وقتی در پنجشیر، بامیان، پروان و کابل ناخن جوان تاجیک و هزاره را میکشند و پنجه جوانی را میبرند یا تیربارانشان میکنند یا زمینهایشان را غصب میکنند، صدای کسی بلند نمیشود؟ چرا بیدادی را که در کشور خودشان به همنوعشان رخ میدهد، نمیبینند، اما یک سیلی به یک مهاجر را میبینند و آنقدر برایشان مهم است که برایش سفارت یک کشور را به آتش میکشند؟»
او با یادآوری اینکه نباید فراموش کرد اینگونه مسائل به هر نوعی که اتفاق بیفتد، محکوم است، گفت: «اگر مهاجری در ایران آزار ببیند، محکوم است؛ زیرا ما نباید به ارزشها و کرامت انسانیها بیاحترامی کنیم. ولی نوع برخورد با این موضوع در افغانستان برخورد سیاسی و برنامهریزیشده است، زیرا به هر طریقی میخواهند نفرتی میان فارسیزبانان افغانستان و مردم ایران ایجاد کنند و از این آب گلآلود دو نوع ماهی بگیرند. یکی اینکه پیوندهای سالم فرهنگی و زبانی را که در سالهای اخیر میان مردم ایران و افغانستان به وجود آمده است، کمرنگ کنند و از طرف دیگر، توجه مردم را به بیرون جلب کنند تا کسی بیداد و ظلمی را که درون افغانستان مرتکب میشوند، نبیند.»
غفران بدخشانی درباره چرایی اعتراضنکردن این افراد به مسدودماندن مکاتب (مدرسه) دخترانه در افغانستان گفت: «این موضوع بازهم به همان اصلی برمیگردد که اگر این مسئله واقعا دادخواهی است و برای انسانی ستمدیده است، چرا به ستمهای درونی توجهی نمیشود. اکنون نیمی از نفوس (جمعیت) افغانستان (زنان) نادیده گرفته شدهاند، دختران نمیتوانند به مکاتب بروند و زنان نمیتوانند کار کنند. اگر واقعا هدف دادخواهی است و نیتمان صادقانه است، چرا برای اینهمه ظلمی که در افغانستان در جریان است، صدای خود را بلند نمیکنیم؟»
این چهره فرهنگی افغانستانی درباره نقش مردم ایران و افغانستان در رویارویی با چنین اتفاقاتی گفت: «نقش مردم ایران و افغانستان بهویژه جوانان تاجیک و هزاره این است که با این مسائل احساسی برخورد نکنند، بلکه از روی تعقل و تأمل برخورد کنند. آنها باید متوجه بازیهای پشت صحنه باشند و اگر در ایران یا هر جای دیگری بر ما ظلمی میشود، آن را انکار نکنند و محکوم کنند؛ ولی همزمان برخورد ناشایست و نابخردانه یکیدو نفر را به پای ۸۰میلیون ایرانی نگذارند و بحث فرهنگ و سیاست را کاملا از هم جدا کنند. موضوع دولتها و ملتها را نیز باید از هم جدا کرد. حساب فرهنگ و تمدن ملتها با دولتها جداگانه است. ما حاضر نیستیم بهدلیل این بیدادها ریشه مشترک، فرهنگ مشترک و زبان مشترکمان را انکار کنیم و خدایناخواسته دشمن یکدیگر شویم.»
عکس نمایه از خبرآنلاین