کلاغه به خانهاش رسید، اما قصه کارتنخوابها در این شهر به پایان نرسید!
سالهاست مینویسیم ما شهرمان را بدون کارتنخواب میخواهیم، بهویژه شهرمان را بدون زنان کارتنخواب میخواهیم.
شبهای زیادی با چراغ گرد شهر گشتیم و با همین چشمانمان زنان و دخترانی را دیدیم که در بیچارهترین حالت ممکن زندگی میگذرانند.
بارها به عنوان فعالان رسانه گفتیم آقایان، کارتنخوابی و بیخانمانی زنها در شهری که ادعای پایتختی جهان اسلام را دارد یک بیآبرویی اجتماعی است.
روزی از روزهای گردشمان در حاشیه شهر با کیمیا آشنا شدم، زنی میانسال که برای حفظ آبروی پسرش از خانه بیرون آمده و در کال همخانه جمعی از مردان بیخانمان شده بود.
کیمیا قالیبافی بلد بود و معتقد بود اگر بعد ترک، برای اشتغال خانگی حمایت میشد، مسیر زندگیاش تغییر میکرد. او تجربه ۱۰ دوره زندگی در کمپهای ترک اعتیاد را داشت، اما حالا ترجیح میداد شب در خیابان یا پاتوق مردان بماند، ولی به کمپ و پیش خانم مسئول بداخلاق بازنگردد.
تجربه ناموفق زیست او در کمپ و بازگشتش به اعتیاد قطعا روشنترین پیام برای متولیان این حوزه است که در نحوه مصرف بودجههای مصوب بازنگریای جدی داشته باشند و به راهکارهایی جدید برای ایجاد سبکی جدید از زندگی برایشان بیندیشند.
اما قانون درباره زنان بهبودیافته چه میگوید؟
برنامه ششم توسعه، بند ۳ ماده ۸۰ قانون برنامه توسعه، صراحتا میگوید شهرداری مرکز استان با کمک سازمان بهزیستی باید یک مرکز توانمندسازی جامع زنان راهاندازی کند.
در این بند از قانون تأکید شده تست بعد از فرایند درمان اعتیاد در مراکز ماده ۱۶ و زمانی که زنان میخواهند به جامعه بازگردند، در مرکز جامع توانمندسازی از آنها حمایت میشود.
در این مراکز شش ماه اقامت افراد تضمین و هزینههای درمان دارویی آنها پرداخت میشود. همچنین یک شغل برایشان ایجاد میشود. بند ۳ ماده ۸۰، قانونی که هست، اما روی کاغذ دردی دوا نکرده است و نمیکند!
«خسته شدم، به خدا خسته شدم!» این جمله تکراری همه زنان خاکسترنشین در خرابهها و پاتوقهای این شهر است: لیلا، سمیه و عاطفه که صدایشان دورگه شده و پوستشان دود گرفته و انگشتانی سوخته دارند و از لطافت و نشانههای زنانگی تنها برق چشمان و اشکهای سرازیرشان باقی مانده است.
بعد از سالها تجربه و برگزاری ساعتها کارگروههای تخصصی، حاصل تلاش مدیران تکرار ملالآور این چرخه معیوب امداد بوده است. شاید دیگر وقت آن رسیده باشد مردم و تشکلهای مردمی جدیتر پای کار بیایند.
حالا تحقق شهری بدون زنان کارتنخواب نیازمند مهر مادری است و حضور پرمحبت تشکلهایی از جنس زنان تا آغوش مهر بگشایند و کیمیاها را از خاکسترنشینی نجات دهند.