در چرخش ایام، نشانههای خداوند است که بهظهور میرسد و خاک پای اوست که چشمان دردکشیده را توتیاوار شفا میبخشد و روی اوست که آدمی را بهاوج بیخودی میرساند. بشر عاشق همواره بهدنبال روی آن نازنین است و برای او همه وجود چشم میشود، تا جایی که وقتی پلکها فروبسته میشود، بینایی وسعت افزونتری مییابد.
امامعلی (ع) میفرماید: «من خدایی را که نبینم، عبادت نمیکنم.» و عبادت عارفانه مولا از آن رو بود که او را دیده بود و پسندیده بود و پسندیده شده بود. تماشای یار، پنجرههایی بهوسعت اندیشه بر فهم انسان میگشاید و او را در سلوکی عاشقانه بر سر قرار معشوق میکشاند تا به او فانیشدن را بیاموزد و او را از خود تهی کند.
رمضان، عاشقانهترین فصل زندگی است؛ آن را بهار قرآن دانستهاند که راز زیباترین زندگی در آن است. فطرتی که بر اساس آموزههای رمضان بهکمال برسد و سهم خویش را از لحظههای لیالی مبارک قدر برگیرد، به عظمتی دست مییابد که میتوان آن را قرآن بسته نامید؛ چنانکه قرآن را نیز فطرت گشوده انسان مؤمن میدانند.
رمضان ماه خداست و حاشا که در چنین ماهی مؤمن جز فهم عارفانهتر از دوست را در پیش گیرد و نگاه از دوست برگیرد و بهسوی غیر بدوزد. سحر را نیز میتوان نابترین قطعه زمان دانست؛ وقتی دور از چشم دیگران، زنگ اخلاص میخورد و چراغ عشقبازی روشن میشود و پلکها بالا میروند تا نماز ناز تماشا بر سجاده معاشقه قدقامت یابد.
در این نیایش عاشقانه، فردی از زمین در بیفاصلگی با دوست، دستانش را در ساحت خیال او رها میکند و چنگ در دامن ناپیدای او میزند که هیچ دستی از دامنش تهی بازنگشته است.
در نیایش سحرگاهی نیز چیزی جز تحقق اسمای خداوند وجود ندارد. در این زیارت عاشقانه، نامهایی از خداوند بهقسم یاد میشود که هم جنبه جمالی دارد و هم سرشار از جنبههای جلالی است؛ عظمتی ستایشبرانگیز دارد و سیاهیها را میتاراند و کوچهها را روشنی میبخشد و سلوک انسان را جهت میدهد. اسمای الهی چونان چراغی فرا راه بشر، او را از کوچههای تاریک عبور میدهد و به مقصد اصلی میرساند که جوار قرب دوست است.
خداوند همه چیز را در مشیت خود دارد و هیچ چیز از دایره مشیت او بیرون نیست، اما در این دایره انسان را آزاد گذاشته است. انسان عاشق نیز خدا را بر حاجت خویش به نامهای الهی سوگند میدهد و نیز سلطنت دائم خداوند و مالکیت حضرت و قدرتش را با همه وجود میپذیرد و درمییابد که این اسما و صفات را باید در خویش بارور کند تا مظهر شئون خالق و لایق نام انسان شود.
باید فرصت رمضان و شبهایش را قدر دانست و پای در سفر سلوک گذاشت و تا خدا رفت. رقصی چنین میانه میدانم آرزوست!