به گزارش شهرآرانیوز؛ رویارونشدن با حریفان صهیونیستی در ورزش ما همیشه گونهای ارزش و عرف مبتنی برجوانمردی و سلطه ستیزی، ارزیابی شده است و ورزشکارانی که به این ارزش پایبندند، به نوعی دیگر قهرمان میشوند. از طرفی چالشهایی که ممکن است گریبانگیر ورزشکار یا فدراسیونهای ورزشی در انصراف از مسابقه ایجاد شود، دغدغهای ملی است.
ورزشکاران و قهرمانان ایرانی، چه در رشتههای انفرادی و چه جمعی، همیشه بیپروا از مبارزه با رژیم صهیونیستی انصراف میدهند، اما اگر این انصرافها هزینهای برایمان داشته باشد، از ضعف در «دیپلماسی ورزشی» است. حق دارید اگر این ترکیب واژگان برایتان غریب به نظر میرسد. چون چنین دیپلماسی تقریبا در کشور ما وجود ندارد. پس برای درک بهتر چیستی این نوع دیپلماسی، داستان مسابقه پینگپنگ بین چین و آمریکا را بخوانید.
تیم فوتبال رژیم صهیونیستی نخستین بازیاش را در سال۱۹۴۸ و برابر تیمملی المپیک آمریکا برگزار کرد. این تیم در آغاز عضو کنفدراسیون آسیا بود، اما بسیاری از کشورها از رویارویی با این تیم خودداری میکردند، بهطوریکه در مسابقات آسیایی۱۹۷۴ تهران، پس از انصراف کویت از دیدار با این تیم در مرحله دوم مسابقات، حتی کرهشمالی هم از دیدار با رژیم صهیونیستی خودداری کرد.
بعد از این بود که این تیم تصمیم به خروج از کنفدراسیون آسیا گرفت و به اروپا پیوست. در انتخابی جامجهانی۱۹۸۲، رژیم اشغالگر قدس عنوانی بهتر از پنجمی در گروه۶ این مسابقات کسب نکرد (هرگروه پنج تیم داشته است)؛ بنابراین به مسابقات منطقه اقیانوسیه نقل مکان کرد تا شاید آنجا بخت بیشتری داشته باشد! جایی که دو مرتبه انتخابی جامجهانی را در آن تجربه کرد، اما باز هم حسرت جامجهانی برای این تیم باقی ماند. از اینجا بود که تیم فوتبال رژیم صهیونیستی دوباره به اروپا پیوست تا دوران تبعید و آوارگیاش در دنیای فوتبال تمام شود.
رژیم صهیونیستی برای حضور در جامجهانی۱۹۵۸ سوئد، در منطقه انتخابی آفریقا (CAF) – آسیا (AFC) قرار گرفت، اما هیچ کشوری حاضر به رویارویی با آن نشد. از آنجا که قوانین فیفا اجازه حضور بدون مسابقه انتخابی هیچ کشوری در جامجهانی را نمیدهد، فیفا بهاجبار مسابقه ویژهای بین اسرائیل و ولز (بهعنوان تیمی که از اروپا به جامجهانی راه نیافته بود) برگزار کرد تا برنده این دیدار به جامجهانی صعود کند. البته با وجود این، تیم رژیم صهیونیستی در دیدار با ولز شکست خورد و از صعود به جامجهانی بازماند!
در مسابقات آسیایی۱۹۷۴ تهران، پس از انصراف کویت از دیدار با این تیم در مرحله دوم مسابقات، کرهشمالی هم از دیدار با رژیم اشغالگر قدس خودداری کرد
فقط ایران نیست که از رقابت با یک کشور دیگر در عرصههای ورزشی انصراف میدهد. این اتفاق هرچند کم، اما بین چند کشور دیگر هم با انگیزههای سیاسی مختلف رخ میدهد که در ادامه به بررسی آنها میپردازیم.
المپیک ۲۰۲۰ که در ماههای آخر سال ۲۰۲۱ در توکیو برگزار شد، از حاشیههای سیاسی هم به دور نبود. رویارونشدن دو ورزشکار سودانی و الجزایری با حریف از رژیم صهیونیستی در جودو از همین حاشیهها بود. دو ورزشکار عربی که تصمیم گرفتند مسابقه را تحریم کنند، آشکارا از دلیل بهرسمیتنپذیرفتن اسرائیل برای کنارهگیریشان سخن گفتند؛ موضوعی که مقامات رژیم صهیونیستی را بسیار شاکی کرد.
بایکوت و تحریم رژیم اشغالگر قدس در سالهای گذشته بهویژه پس از جنگهای چهارگانه از سال ۲۰۰۶ تاکنون، طرفداران زیادی را در عرصههای گوناگون بهخصوص در اروپا و کشورهای آسیایی به خود جذب کرده است.
هرسال ورزشکاران زیادی از کشورهای مختلف از مسابقه با ورزشکاران رژیم صهیونیستی انصراف میدهند. در سال ۲۰۱۳ تعدادی از بازیکنان تیمهای فوتبال در اروپا خواستار بایکوت و تحریم ورزشکاران رژیم اشغالگر قدس در میزبانی مسابقات زیر ۲۱ سال جام یوفا در تابستان این سال شدند. مالزی نیز در ابتدای سال ۲۰۱۹ حضور شرکتکنندگان این رژیم در مسابقات شنایی را که قرار بود در این کشور برگزار شود، نپذیرفت و همین مسئله موجب شد تا محل برگزاری مسابقات شنا به لندن منتقل شود.
در ماه ژانویه ۲۰۱۸ تولاس انکسی، وزیر ورزش و سرگرمی آفریقایجنوبی، بازی تیمهای تنیس آفریقایجنوبی و رژیم صهیونیستی را که قرار بود در چارچوب جام دیویس در شهر پرتوریا واقع در آفریقایجنوبی برگزار شود، بایکوت کرد. عبدا... ولید العنجری، ورزشکار کویتی رشته جوجیتسو، پس از آنکه در قرعهکشی حریف ورزشکاری از رژیم صهیونیستی شد، از این مسابقات که در لسآنجلس آمریکا برگزار میشد، انصراف داد.
علی الکنانی، قهرمان رشته رزمی مویتای عراق، هم که در کارنامهاش سه مدال طلای جهانی، آسیایی و اتحادیه کشورهای عربی را دارد، در مرحله نیمهنهایی این مسابقات پس از آنکه دریافت حریفش ورزشکاری صهیونیست است، انصرافش را از رویارویی با وی اعلام کرد. ورزشکاران دیگری از کشورهای غربی نیز یا مسابقه با ورزشکاران این رژیم را تحریم کردهاند، یا اینکه حاضر به مسابقه در سرزمینهای اشغالی نشدهاند. در این میان ایران نیز بهعنوان بخشی از جنبش تحریم از این قاعده مستثنا نبوده است و ورزشکاران ایرانی در هر مسابقهای از رویارویی با نمایندگان رژیم صهیونیستی خودداری میکنند.
رویارونشدن با حریفان اسرائیلی شاید هزینههایی را هم برای ورزش ما به بار آورده باشد که با توجه به نمونههایی که از مقابلهنکردن کشورهای دیگر یاد شد، میتوان این هزینهها را به پای دیپلماسی ضعیف ورزشی نوشت. این دیپلماسی گاهی اوقات حتی یک میزبانی ساده در لیگ قهرمانان آسیا را هم نمیتواند بگیرد.
درواقع دیپلماسی ورزشی ما باید مقدمات زیرفشار قراردادن فدراسیونهای مختلف جهانی را از طریق ایجاد پویشهایی با هدف تحریم بازیکنان و ورزشکاران رژیم صهیونسیتی فراهم کند. این رژیم در غرب آسیا از طرف همه کشورهای اسلامی بهاستثنای اردن تحریم شده و به رسمیت شناخته نشده است. این رژیم برای فرار از این وضعیت در قالب رقابتهای اروپایی مسابقاتش در رشتههای مختلف را پیگیری میکند و بهعبارتی قوانین حاکم بر عرصه بینالملل را دور زده است، بدون اینکه هیچ نسبت جغرافیایی با اروپا داشته باشد. این خود بزرگترین تخطی رژیم صهیونیستی در ورزش بوده است و کشورهای اسلامی میتوانند از آن بهعنوان نقطه فشار به این رژیم استفاده کنند.
زمانی که شخصیتی مانند مارادونا، اسطوره فوتبال جهان، رژیم اسرائیل را تحریم میکند، یا کریستیانو رونالدو، اسطوره کنونی فوتبال، آشکارا علیه رژیم صهیونیستی موضع میگیرد یا ورزشکاران فوتبال اروپا خواستار برگزارنشدن مسابقات فوتبال در کشور جعلی اسرائیل هستند، تکلیف برای کشوری مانند ایران که حمایت از فلسطین در قانون اساسی این کشور ذکر شده، کاملا مشخص است. حمایت ایران از فلسطین و رویارونشدن با ورزشکاران رژیم صهیونیستی درواقع برگ برنده و نقطه افتخارآمیز ایران است که متأسفانه با ضعف دیپلماسی ورزشی به نقطه فشار بر ایران تبدیل شده است.