ما دربرابر خود و شهر خود و کشور خود تکلیف داریم. دیدن ضعفها و نق زدن و غر زدن، نه تنها چاره کار نیست، بلکه زمینه را برای بیچارگی ما فراهم میکند. باید پی اصلاح برخاست. همه توانها را هم افزا کرد و با موانع، علمی و قدرتمندانه مقابله کرد. خدا بیامرزد حضرت آیت ا... صفایی حائری را! نگاهش بسیط بود و همه جانبه.
از خودسازی فردی میگفت تا جامعهای که ساختنش را وظیفه داریم. هیچ گاه چشم بر موانع و سختیها نمیبست، بلکه همه را به بیداری و تامل و تدبر برای حذف موانع فرامی خواند. این سخن اوست که: «واقعیت امر این است که باید از موانع و مشکلات مَرکب ساخت. در جامعهای که ابتلاها آمده، امراض آمده، سیاهیها آمده، همینها موضوع کار تو هستند.»
یعنی باید هر مانع را، هر مشکل را یک فرصت بسازیم برای عبور از خود آن و دیگر مشکلات. بزرگان ما هرگز از مشکلات نهراسیدند، بلکه با هرس درخت اراده بر آن غالب آمدند. به گفته استاد در تفسیر سوره ضحی، «مشکلات، بدیها و سیاهی ها، موضوع کار رسول است، نه مانع کار او.
اینجاست که خدا نیز با رسول خود وداع نمیگوید و او را رها نمیکند: «والضحی و اللیل اذاسجی ما ودعک ربک و ما قلی»؛ که وداع و رهایی آنجاست که رسول کار خود را رها کرده باشد. «و کدام رسول را میتوان سراغ گرفت که کار خود را رها کند؟»
او آمده است تا زمینههای رهایی انسان از مشکلات و مصائب را فراهم کند. چالشهای فرارو برای او بسان مرض برای مریض، {است که مشکل و} سخت است، ولی برای طبیب، موضوع کار اوست. وقتی مریضی را پیش دکتری میآورند، طبیب نمیگوید چرا مریض را پیش من آورده اید؟
نمیتواند فرار کند که باید از مریض استقبال کند. باید سعی کند ریشه مرض را بیابد و تمام عواملی که این مرض را ایجاد کرده است، بررسی کند تا او را درمان نماید.» اهل نظر و آگاهان امور، وظیفه بیدار کردن دارند نه غر زدن، نه شانه خالی کردن، نه به راه خود رفتن و کشور را و مردم را با مشکلات تنها گذاشتن.
وظیفه همه ما تعاون بر خیر است و چه خیری بالاتر از رفع مشکلات مردم؟ ما از تعاون و همراهی بر اثم و عدوان نهی شده ایم و چه گناهی بالاتر از ناامیدسازی جامعه؟