کتاب ابزاری برای انتقال دانش، تجربه، ارزش ها، باورها و البته فرهنگ است. ابزاری برای دادوستد فرهنگی و کسب تجربیات جدید برای جوامع مختلف است که میتواند زبان گویای بیگانگان و میزبانان برای هم باشد.
فرهنگ هر جامعه در آثار نوشتاری آن ثبت و ضبط میشود و به یادگار میماند. این گونه است که کتاب باعث شکل گیری هویت و ارتقای سطح آن در نسلهای آینده میشود. کتابهای هر جامعه محلی اندوختهای از خاطرات، سبک زندگی و ابعاد اجتماعی و فرهنگی آن جامعه و اغلب برای مسافران و گردشگران حائز اهمیت است.
اما کتاب به زبان محلی نمیتواند زمینه مناسبی برای ارتباط باشد و اگرچه معدود افرادی تلاش میکنند به زبان محلی آشنا شوند، اغلب این رسالت برعهده جامعه میزبان است که با ترجمه این آثار بتواند زحمت مسافران را کم و آنها را یک قدم به فهم فرهنگ جامعه نزدیک کند.
رابطه زبان و فرهنگ در هر جامعه بر کسی پوشیده نیست و گویی این دو سازنده هم اند؛ لذا نمیتوان در امر ترجمه نیز از آن غافل شد. فرهنگ به واسطه زبان است که منتقل میشود و انتقال آن سبب استحکام اش میشود.
این گونه است که بیشتر آثار فاخر در سطح جهان از دیرباز به زبانهای مختلف ترجمه شده اند و امروزه تعدد ترجمه هر اثری نشان از شهرت و اثرگذاری اجتماعی آن دارد. خریداران کتاب نیز اغلب به این مهم توجه میکنند.
آثار بسیاری در حال حاضر ترجمه میشوند که خالقانشان در قید حیات نیستند. این نشان میدهد که اندیشه و فکر چگونه میتواند در زبان ترجمه ترویج یابد و اثرگذاری فرد را بیش از دوران حیاتش دوام بخشد.
در توسعه فرهنگ جامعه میزبان و محلی، تولید کتابهای هویتی و بومی اهمیت بسزایی دارد، ولی در کنار آن، نقش مترجم از یک سو و سازمان انتشار و فروش نیز از سوی دیگر بسیار مهم است: مترجمانی از بین هزاران کتاب موارد خاص و مهم را گلچین میکنند و انتشاراتی که با همه دشواریها و موانع اقتصادی هم چنان به پیکر نیمه جان فرهنگ جانی تازه میدمند.
ترجمه آثار برتر فرهنگی و هویتی دستاوردهای مختلفی دارد. گردشگرانی که اطلاعات خود را از شبکههای اجتماعی، معدود تعاملات اجتماعی خود با کاسبان، خدمات رسانها و مردم و هم چنین تجربیات ناقص گذشته خود به دست میآورند با مطالعه این آثار میتوانند به خطاهای شناختی خود آگاه و از سوءتعبیرها و برداشتهای خطای فرهنگی دور شوند.
این ترجمهها سلطه زبان و فرهنگ بیگانه را کاهش میدهد و این روند را معکوس میکند؛ لذا سبب اثرگذاری فرهنگی بر گردشگران و مسافران میشود.
برچسبهای اجتماعی که از مسیر شناخت ناصحیح جامعه محلی که اغلب در جغرافیا و شناخت ناقص ریشه دارد به وجود آمده اند، با این ترجمهها رفع میشوند و دیگران با واقعیتهای مثبت جامعه محلی آشنا میشوند.
ترجمهای که زمینه تعامل و خوانش اجتماعی را فراهم آورد برای جامعه میزبان نیز فرهنگ تولید میکند و هویت آن را از تعصب کور خارج و به سمت یادگیری و تحول مثبت سوق میدهد.
البته نباید فراموش کرد سیاست گذاران و دولتمردان ممکن است با انحراف در مسیر ترجمه آثار، شناخت نادقیقی از جامعه به دیگران را باعث شوند و سوگیری فرهنگی را تشدید کنند.
گزینش ناصحیح در آثار و نگرانی از شناخت ضعفها نیز نوعی مثبت انگاری جامعه میزبان و در نتیجه، تطابق نداشتن متن کتاب و متن جامعه را به دنبال خواهد داشت؛ لذا ضرورت دارد در کنار ترجمههای بهینه، در تولید آثار فرهنگی و هویتی نیز نهایت جامعیت و دقت نظر به کار رود، زیرا آنچه از طریق کتاب آموخته میشود قابل تأملتر و قابل فهمتر است تا آنچه خارج از چهارچوب علمی و اندیشیدنی باشد.
ضرورت دارد سازمانهای متولی در امر ترجمه و نشر، مزایا و دستاوردهای امر ترجمه را جدی بگیرند و با همت و جدیت بیشتری در گزینش آثار و ترجمه آنها اقدام کنند. با این کار، زنجیره اثرگذاری فرهنگ نیز تقویت میشود.