امید حسینی نژاد | شهرآرانیوز؛ «مشروطیت حرکتی بود که با پیشاهنگی علما که مظهر دینداری مردم بودند، توانست پیش برود. بله، فلان روشنفکر، فلان نویسنده، فلان محفل پنهانی در کشور بود، نهاینکه نبود، اما پیش نمیرفت، کاری نمیتوانستند بکنند، نفوذی در مردم نداشتند.» این سخنان رهبر معظم انقلاب در تبیین نقش علمای دینی در زمینهسازی مشروطهخواهی است.
پیشاهنگی علمای دینی در دوران پرتنش مشروطهخواهی در منابع گوناگون تاریخی ثبت شده است. روحانیت بهمثابه یک طبقه مؤثر در انقلاب مشروطه بهدلیل وابستهنبودن بههیئت حاکم، نکته مثبت و نمایانی است و حضور این قشر درمیان همه گروههای مردمی، یکی از عوامل مهم تاریخ معاصر ایران بهحساب میآید.
در این نهضت، علما در سطحی گسترده با کارکردهای متنوعتر به عرصه پیکار با استبداد گام نهادند. از این زمان بهبعد، نقش روحانیون در تحولات جامعه پررنگتر شد، بهصورتیکه حضور روحانیت در منابر، سخنرانیها و همچنین در هر تحصن، قیام و شورش علیه استبداد مشهود است.
در مشهد نیز جریانهای دینی و سیاسی رویکردهای گوناگونی به قبول یا رد مشروطهخواهی نشان دادند.
سیدمحمدحسین نجفی با مشروطه همراه نبود و، چون مشروطهخواهان با وی به دشمنی برخاستند، به هندوستان رفت و پس از چندی به مشهد بازگشت و پساز شهادت شیخ فضلا... نوری در ۱۳۲۷ شباهنگام، مشروطهخواهان، آهنگ جان او کردند، اما جان به سلامت برد. دربرابر جریان مخالف مشروطیت، شماری از عالمان مشهد در ردیف پیشگامان مشروطه به شمار میآمدند.
از سردمداران روحانی مشروطهخواهی در مشهد، شیخ ذبیحا... مجتهد قوچانی، از شاگردان میرزای شیرازی و آخوند خراسانی، بود. او برای کشاندن روحانیون و عالمان به صف مشروطهخواهان، ابتدا با چند تن از علمای برجسته ازجمله حاجمیرزاحبیبا... مجتهد بهگونه محرمانه، مسئلهنامه آخوند خراسانی را، که در آن از وی خواسته شده بود درراستای گسترش اندیشه مشروطهخواهی به تلاش برخیزد، در میان گذاشت.
ولی بیشتر آنان عذر آوردند و از اینکه در این راه گام بردارند، سر باز زدند، تا اینکه با حاجسیداسدا... قزوینی مجتهد، که تازه به مشهد وارد شده بود، پس از چند نشست سرّی، پیمان بستند تا در راه پیشرفت مشروطه به تلاش برخیزند و با کسی هم این پیمان را در میان ننهند.
برای واکاوی هرچه بهتر این موضوع و نقش علمای دینی در روزگار مشروطه، با دکتر مجید تفرشی، تاریخپژوه، گفتگو کردهایم. او سالهاست که درباره اسناد دوره قاجار و پهلوی پژوهش میکند. مشروح این گفتگو را در ادامه بخوانید.
پیروزی انقلاب مشروطیت وپیامدهایش همزمان با سراسر ایران، در خراسان و مشهد نیز تأثیرات شگرفی به جا گذاشت. برخلاف شماری از منابع تاریخی که نقش خراسان و مشهد در مشروطیت را ناچیز و کمرنگ جلوه دادهاند، این منطقه در این خیزش سراسری، فعال و پرتلاش بود. علاوهبر کمتوجهی به منابع متعدد پراکنده و چند منبع اصلی در این موضوع، در روایات و منابع بینالمللی، گزارشهای کنسولگریهای بریتانیا در مشهد و دیگر نواحی خراسان، عمدتا نادیده گرفته شده است.
محمدحسنخان اعتمادالسلطنه سالها پیش از مشروطیت، در کتاب مهم خود، «مطلعالشمس» که درباره تاریخ و جغرافیای خراسان است، از مشهد بهعنوان سرزمین قیامهای نافرجام یاد میکند. در دو سال قبل از پیروزی اولیه مشروطیت، چندین خیزش سیاسی و اجتماعی در دوران والیگری غلامرضاخان آصفالدوله در منطقه رخ داد که از آنها بهعنوان پیشزمینههای مشروطه خراسان و حتی تأثیرگذار بر جنبش مشروطیت در سراسر کشور یاد میشود.
حوادثی، چون ماجرای فروش دختران قوچان به ترکمانان بهدلیل فقر شدید خانوادهها یا دو شورش علیه کمبود ارزاق و نان در سالهای ۱۲۸۲ و ۱۲۸۴ خورشیدی بهدلیل قحطی، از بینرفتن محصولات کشاورزی و احتکار آن توسط عوامل مقامات محلی موجب درگیریهای جدی و قتل چندین نفر از مردم معترض، سپس برکناری آصفالدوله و جانشینی محمودخان ناصرالملک همدانی بهجای او شد. حمایت شماری از علمای مهم مشهد از این اعتراضات، موجب تبعید چند تن از آنان به درگز و کلات شد.
حساسیت مسائل خراسان و مشهد، آن قدر اهمیت داشت که آخوند محمد کاظم خراسانی، رهبر معنوی مشروطیت، یک سال پس از پیروزی اولیه انقلاب، فرزند خود، میرزامحمد نجفی، معروف به آقازاده خراسانی را برای اداره امور دینی و اجتماعی به نمایندگی از سوی خود روانه مشهد کرد. دوران اقامت آیتا... آقازاده در مشهد که تا قیام گوهرشاد در سال۱۳۱۴ خورشیدی به طول انجامید و سرانجام به دستگیری و تبعید او به تهران و مرگ بسیار مشکوک او منجر شد، دورانی مهم و کمترشناختهشده در تاریخ معاصر مشهد و خراسان است.
در فاصله میان مشروطیت تا کودتای ۱۲۹۹، سوای علما و حوزه علمیه، مجامع علمیفرهنگی و تجار و بازرگانان نیز در مشهد فعالیت داشتند. در این فاصله، بروز جنگ جهانی اول و در اواخر آن، پیروزی انقلاب اکتبر در روسیه و پس از آن بروز جنگ داخلی میان بلشویکهای حاکم و ضدانقلابیون معارض، در مشهد بیش از اغلب مناطق ایران تأثیرگذار بود.
در این دوره، علاوهبر عناصر حکومتی، دینی، اجتماعی و اقتصادی تأثیرگذار بر تحولات، چند جبهه جدید در صحنه حوادث خراسان و مشهد ظاهر شد: روزنامهنگاران آزادیخواه و سیاستورزان تأثیرگرفته مستقیم یا غیرمستقیم از بلشویسم و نظرات سوسیالیستی و همچنین سوسیالدمکراتهای فراری یا اعزامی از روسیه، آسیای مرکزی و قفقاز برای گسترش بلشویسم در خراسان و البته مهاجران گریخته از حکومت تازهتأسیس لنین در آن سوی خزر.
با وجود اطلاعات مختلفی که در هریک از این موارد وجود دارد، هنوز مطالب مهم و ناگفتهای در این مقولات باقی مانده است. برای مثال، اطلاعات منتشرشده درباره انجمن ایالتی خراسان که زاده مشروطیت است، یا نقش انجمنهای اجتماعی و ادبی مختلف در مشهد یا اتحادیههای تجار و بازاریان در منطقه، کمتر مورد بررسی و توجه قرار گرفته است.
درباره هریک از این بخشهای تأثیرگذار در حوادث مشهد، گفتنیها و ناگفتههای بسیاری وجود دارد. برای درک بهتر حلقههای ارتباطی این اجتماعات باید به بررسی چهرههای مرتبط با این مجامع پرداخت.
علاوهبر آقازادهخرسانی، شاید تأثیرگذارترین فرد مرتبط با همه این مجامع شیخاحمد بهار بود. احمد بهار ضمن سابقه روحانیت، بهدلیل ارتباطات گسترده با علما، اشتغال حرفهای به روزنامهنگاری با روزنامه بهار، ارتباط فامیلی نزدیک با ملکالشعرای بهار و خانواده پرنفوذ بهار، تهرانیزاده، تهرانیان و از آن طرق با بازرگانان منطقه و روشنفکران مرکز، نقش محوری را در مشهد، منطقه، کشور و حتی مبارزات علیه مظالم بریتانیا و شوروی ایفا کرد. این نقش مهم محلی احمد بهار نیز همانند کارکرد آقازاده خراسانی تا زمان دستگیری و تبعید او پس از خیزش گوهرشاد در سال ۱۳۱۴ ادامه یافت.
در سالهای منتهی به سقوط قاجاریه، در قلمرو علمای بزرگ منطقه، از نظر تأثیر سیاسی و مردمی، سوای علمای حوزوی، چون آیتا... یونس اردبیلی یا ادیبنیشابوری و شیخ هاشم قزوینی که بیشتر متمرکز بر حوزه بودند، آیتا... حاجآقاحسین قمی و آقازاده خراسانی بیشترین تأثیر و نفوذ را بهعنوان مرجعیت محلی را داشتند.
البته مقام معنوی و علمی قمی در بین علما و حوزه بیشتر بود و نفوذ اجتماعی، مردمی و سیاسی آقازاده بیشتر بود. قمی از دخالت مستقیم و مستمر در سیاست پرهیز داشت و جایگاه عمومی و مردمی آقازاده نمایانتر بود.
اشغال مناطق مختلف خراسان توسط نیروهای نظامی و امنیتی روسیه، بریتانیا و عثمانی مظالم آنان در دوران جنگ اول، منجر به افزایش روحیه ضداستعماری و جبهه نسبتا متحد علیه تجاوز خارجی در منطقه شد. برای فرماندهی قوای خارجی، نهتنها خود خراسان از اهمیت راهبردی برخوردار بود، بلکه بهدلیل همجواری با مناطق شرقی و شمالی پیرامونی ایران، خراسان را به مرکز فعالیتهای جاسوسی و عملیاتی قوای اشغالگر تبدیل کرده بود.
در هفتسال پایانی حکومت قاجار، از ۱۲۹۷ تا ۱۳۰۴، از پایان جنگ جهانی تا کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ و سپس تغییر سلطنت در پاییز ۱۳۰۴، منطقه دچار دگرگونیهای جدی شد. این تحولات نهتنها سیاستگران، بازرگانان و روزنامهنگاران را درگیر خود کرد، بلکه علما و معاریف سیاست گریز و مسئولان آستان قدس و مسجد گوهرشاد را نیز وارد کنشهای سیاسی کرد.
باید توجه کرد که تا اوایل حکومت پهلوی و استقرار سلطنت پهلوی، نایبالتولیه آستان قدس و تولیت مسجد گوهرشاد، دو سمت جداگانه بودند که گاهی با هم رقابت و ناهماهنگی جدی نیز داشتند. ازآنجاییکه حکومت مرکزی بر انتخاب تولیت مسجد دخالت مستقیم نداشت، در عمل این جبههبندی در جهت حکومت و مردم نمایان میشد.
تا قبل از استقرار محمدولیخان اسدی، نایبالتولیه از اقتدار کاملی بر موقوفات آستانه در استان برخوردار نبود و عناصر تأثیرگذار محلی، چون طایفه سادات رضوی چندان از دولت مرکزی و نمایندگان حکومت تمکین نمیکردند.
درعینحال اختلافات و رقابتهای عناصر چهارگانه حاکم بر مشهد (نایبالتولیه، والی، رئیس نظمیه و فرمانده قشون/ لشکر شرق) نیز بر تشتت محلی میافزود. با ریاست اسدی بر آستان قدس و مدیریت و مدارای بینظیر او، تا حد زیادی از این تشتت کاسته شد.
بعد از قیام گوهرشاد و دستگیری و اعدام اسدی نیز حکومت مرکزی رضاشاه با ادغام دو مقام والیگری/ استانداری با نیابت تولیت استان قدس، کنترل خود بر مشهد را تثبیت کرد.
در این شرایط، مشهد و خراسان، کمترین همراهی و موافقت را با کودتا و تغییر سلطنت نشان داد. هرچند در اوایل سلطنت پهلوی، بهدلیل مماشت اولیه رضاخان/ رضاشاه و رفتار مردمدارانه اسدی، بدبینیها و مقاومتها نسبتبه حکومت جدید چندان آشکار نبود و حتی آقازاده به امید حفظ اقتدار محلی نسبتبه تعدی دولت مرکزی، عضویت مجلس مؤسسان تغییر سلطنت از قاجار به پهلوی را نیز پذیرفت.
بااین همه، به تدریج مشهد و منطقه به دلایل مختلف به سمت نارضایتی، نافرمانی و قیام پیش رفت. ولی باید توجه کرد که در ۱۴ سال نخست حکومت رضاخان، از کودتای ۱۲۹۹ تا خیزش گوهرشاد، حوادث بهسمت انسداد رابطه دین و دولت پیش رفت.