مسائل اجتماعی راهکارهای اجتماعی دارد، مسائل ترافیکی هم راهحلهایی از جنس خود؛ لذا دیدهایم که در برخی مناطق که ترافیک سنگین و گاهی گرههایش هم کور میشود، با یک اصلاح هندسی جزئی، هم گره گشوده و هم ترافیک روان میشود. نوشته را چنین شروع کردم تا بگویم که در ماجرای ترافیک بسیار سنگین و چندکیلومتری پنجشنبه در صدمتری کمربندی، حدفاصل میدان شهید فهمیده تا میدان امام حسین (ع) که به دو سوی این میدانها و خیابانهای پیرامونی هم کشیده شد، اگر اصلاح هندسی و مسیر فرار از قبل وجود داشت، میشد خیلی راحت با انتخاب مسیر تازه، از کور شدن گره ترافیکی در این مناطق جلوگیری کرد؛ اما، چون چنین نبود، چنان شد که خبرش را همهمان میدانیم؛ خودرویی سنگین به پلی خورد و پل شکست و به قول کشتیگیران، همه در خاک قرار گرفتیم. پیشتر از این هم ترافیک سنگین را -البته نه به سنگینی ترافیک پنجشنبه- شاهد بودهایم. در این مسیر که وقتی با زحمت و فرسایش روح، جلوتر رفتیم، شاهد خراب شدن یک خودرو بودیم که در راه مانده بود و آغاز کلافی شده بود که صدها متر و شاید هم کیلومتری، ادامه یافته بود. به دیگر عبارت یک اتفاق کوچک میتواند در این محور حیاتی ترافیکی، صفی بزرگ و طولانی از خودروها را پدید آورد که اولین مابهازایش، ترافیک سنگین و دومی هدر رفتن سوخت و سومی آلودگی مضاعف هوا در شهری است که در همین هفته گذشته در ۴ روزش مدارس تعطیل بودند. پنجمی هم فرسایش روح و روان درترافیکماندگان است که به خودشان هم پایان نمیپذیرد، بلکه زنجیرهوار ادامه مییابد و... باری، فروریختن پل، تصادف و خراب شدن خودرو حادثه و اتفاق است و ممکن است هر جایی روی دهد. برای این هم قلم به مذمت نمیتوان زد که نتیجه حادثه، بر هم خوردن قاعده است، اما...، اما باید این ماجرا را بهنوعی «رزمایش» به حساب آوریم و با سنجش شرایط به طراحی بپردازیم برای تعبیه راههای فرار در شرایط اضطراری. حالا اینکه راهها همیشه باز باشد یا در شرایط خطر بهسرعت بازگشایی شود، به نگاه و برنامه مسئولان برمیگردد، اما نفس وجود چنین راههایی یک ضرورت اجتنابناپذیر است. من آن روز در این ترافیک گرفتار شدم و مثل هزاران نفر دیگر از برنامهام عقب افتادم و در این میان احوال مردمان را رصد میکردم. میخواهم به نیابت از همه گرفتاران آن روز و دیگر روزهایی که حادثهای اتفاق میافتد، از مسئولان بخواهم برای این موضوع و ماجراهایی چنین، چارهای بیندیشند و از همقلمان رسانهای هم میخواهم که به این موضوع با حساسیتی ویژه نگاه کنند و قلم زنند تا بتوانیم با اصلاح مسیر، سلامت این شریان حیاتی ترافیکی را ارتقا دهیم. این را دارای اولویت بدانند آنانی که در این حوزه مسئولیت دارند و با بازطراحی مسیر و جانمایی راههای فرار به پدافند غیرعامل بپردازند در برابر حوادث احتمالی که خدا کند هرگز اتفاق نیفتد، اما درنظرداشت آن شرط عقل و حکم خرد است؛ چه همانطور که قدیمیها به ضربالمثل میگفتند «جهان از واقعه خالی نیست»، شاید یک روز نیاز حیاتی پیدا کنیم به گریزگاههایی که راه نجات مردم خواهد شد. روز پنجشنبه با سلامتی به جمعه رسید و جمعه هم به شنبه، اما توجه داشته باشیم که این قصه را به پایانی خوش و ایمن باید رساند؛ جوری که هیچ حادثه و اتفاقی نتواند چندهزار خودرو و چندینهزار آدم را گرفتار خویش کند. امروز تدبیر کنیم، خیلی بهتر است تا فردا. باری، ماجرای پنجشنبه را مانور بدانیم. بررسی کنیم ماجرا را و بهترین طرح را دراندازیم برای اصلاح امور...