وقتی از وضعیت نامناسب اکران در سینماها حرف میزنیم، فقط افزایش بهای بلیت سینما در سال جاری نمیتواند دلیل آن باشد، بلکه مسئله فراتر از اینهاست. باید ببینیم وضعیتی که سینما اینک دچار آن است، از کجا نشئت میگیرد. در همین ارتباط، آماری از ۳۳فیلمی را که پارسال اکران شده تهیه کردم که نشان میدهد مجموع فروش این ۳۳فیلم حدود ۱۵۱میلیارد تومان بوده است.
فقط یادمان باشد که پارسال قیمت بلیت هنوز افزایش امسال را تجربه نکرده بود. بر اساس این آمار، سه فیلم «گشتارشاد»، «دینامیت» و «قهرمان» حدود ۱۱۳میلیارد تومان فروش داشتند و سی فیلم باقیمانده فقط حدود ۳۸میلیارد تومان؛ بنابراین اگر کف ساخت یک فیلم را در سال گذشته ۲میلیارد تومان در نظر بگیریم، از بین این سی فیلم هیچ کدام نتوانستهاند حتی بهاندازه هزینه صرفشده بازگشت سرمایه داشته باشند.
در سینمای ایران معمولا اینطور است؛ فیلمی که ۱۰میلیارد تومان هزینه تولید داشته، باید حداقل ۳۰میلیارد تومان فروش داشته باشد تا بتواند علاوه بر هزینه خودش و سالنها، سوددهی داشته باشد؛ بنابراین ۳۷میلیارد تومان برای فروش سی فیلم بهمعنای ورشکستگی سینمای ایران در سال گذشته محسوب میشود. باید دید چه مشکلی باعث شده است که فروش فیلمها در سینمای ایران ضعیف شده است.
دوباره به این اطلاعات جمعآوریشده برمیگردیم. در این گزارش آماری، شش کارگردان از بدنه سینمای ایران که هدفگذاری آنها فقط مخاطب سینمای ایران بوده است، فقط ۳میلیاردو۶۰۰میلیون تومان فروش داشتهاند. البته ممکن است این فیلمها در بسترهای غیرسینمایی فروش داشته باشند، اما ملاک فروش در سینماهاست. پس معلوم میشود مخاطب نسبت به این نوع فیلمها موضع دارد.
از آن بدتر این است که در این آمار برخی کارگردانهای صاحبنام فیلم داشتهاند که رقم بسیار کمی فروخته و حتی نتوانستهاند هزینه تولید خود را زنده کنند؛ بنابراین بهنظر میآید خانه سینما و دستاندرکاران سینما و خیلی از اهالی سینما که این روزها وقت خود را صرف بیانیهصادرکردن و موضعسیاسیگرفتن میکنند، بهتر است نگاهی به وضعیت کنونی سینمای ایران داشته باشند و بهدنبال این باشند که چرا مردم بهعبارتی با سینما قهر هستند.
بخش عمدهای از این مشکلات به مضامین تولیدشده و نوع فیلمسازی رایج در ایران برمیگردد که متأسفانه برای مثال اکثر داستانها قهرمان ندارند. چرا باید مخاطب ایرانی در میان این همه گرفتاری و مشکل اقتصادی رفتن به سینما را انتخاب کند و فیلمی را ببیند که حالش را خوش نمیکند؟ اگر میخواهیم سینمای ایران اقتصاد خود را تأمین کند و روی پای خودش بایستد، باید فیلمی بسازیم که مخاطب را جذب سینما کند و لذتآفرین باشد.
در مراحل بعدی اگر کارگردان هوشمند بود، میتواند برخی مفاهیم و معانی ذهنی خود را در لایههای بعدی به مخاطب منتقل کند. بههرحال عقلای صنعت سینما باید بیندیشند و سینما را از وضعیت کنونی خارج کنند.