هر جامعهای که بتواند بر مدار عقلانیت و شناخت درست مسائل حرکت و بر اساس آن کنش و واکنشهای خویش را تنظیم کند، توانایی پویایی و زیست متعالی بیشتری خواهد یافت. کنشگریهای اجتماعی برآمده از پرگاره احساسات و گسترش عاطفه گرایی منهای خردگرایی گزند هر نظام اجتماعی است.
جامعه ایرانی از جمله جوامعی است که به دلیل ساختار تاریخ انسانی ویژه آن و ژنوم فرهنگی و شخصیتی ویژه اش، به شدت بر بنیاد رویکردهای عاطفی قرار دارد، تا بدان جا که میتوان گفت شخصیت ایرانی، شخصیتی احساسی است.
حتی بازبینیای بر دیدگاه گردشگران خارجی که در طول تاریخ به ایران سفر کرده اند، به خوبی نشان میدهد که در توصیف ایشان از ایرانی ها، جنبه کنشهای احساسی ایشان بسیار آشکار است. افزون بر آنکه باید دقت کنیم که این موضوع به طبقه یا گروه خاصی نیز تعلق ندارد و یک ویژگی همگانی در جامعه برشمرده میشود.
این ویژگی در دوره جدید که فناوریهای ارتباطی، توسعهای دوچندان داشته است و به دلیل گسترش شگرف شبکههای اجتماعی بر بنیاد فضای مجازی دسترسی افراد به اخبار و اطلاعات بسیار گستردهتر شده، ظهور و بروز بیشتری یافته است. همچنین نمود و نمایش واکنشهای احساسی بازهم به یاری همین شبکههای اجتماعی بسیار بیشتر و گستردهتر از گذشته است.
چه آنکه پیشتر واکنشها محدود به یک جغرافیای خاص و حتی احتمالاً افراد مشخصی نسبت به هر کنش و رویداد بود، ولی امروز واکنشهای همگانی به گروه ویژه یا جغرافیای مشخصی تعلق ندارد. اظهارنظرهایی که توده مردم نسبت به بسیاری از پدیدههای اجتماعی از خویش بروز میدهند و معمولاً بر پایه تخصص یا دامنه کاری ایشان نیست، نشانی از همین موضوع است.
هرچند احساس گرایی در ذات خود امری منفی نیست، ولی اگر از بنیاد خردگرایی فاصله گیرد و در محور خرد، کاردانی و در نظر گرفتن همه جوانب یک امر یا مسئله نباشد، وضعیتی آسیب زا و چالشی ایجاد خواهد کرد. از این روی هرگاه انسان عاطفی بتواند کنشهای خویش را در یک نظام دانشورانه تنظیم کند، میتوان شاهد توسعه اجتماعی بود.
در روزگار معاصر که مسئله «مدنیت» و حضور پویای مردم در امور اجتماعی و به نوعی مهار قدرت، به شدت مورد تأکید گروههای گوناگون است، الگوهای گوناگونی به عنوان زمینه ساز این حضور مدنی و به عبارت دیگر کنشهای اجتماعی تعریف شده است.
پویشهای اجتماعی یکی از برجستهترین اقدامات امروزینی است که برای فعال سازی حضور گروههای گوناگون مردم در یک موضوع مشخص و با هدف تأثیرگذاری و ایجاد دگرگونی در آن حوزه تعریف شده است. این پویشها در گامهای نخست وابسته به حضور و کنش فیزیکی افراد بود، ولی شکل گیری فضای مجازی، پویشها و اهمیت آنها را دچار دگرگونی جدی کرد.
پویشهای مجازی، محدودیت و کاستیهای پهنه واقعی را نداشته و حوزه حضور گستردهتر گروهها و طیفهای گوناگون برای کنشگری نسبت به دستمایهای مشخص را فراهم ساخت.
آشکار است که پویشهای مجازی و سرعت تولید درون مایه در درون آنها میتواند با آسیبهایی همراه باشد. این آسیب آنجایی مشخص است که همه گروههای مردمی بدون در نظر گرفتن تخصص و بدون آگاهی از زمینههای بن مایهای نسبت به یک موضوع ورود میکنند.
طرح مسائل به طور همگانی و زمینه سازی واکنش همه گروهها و کنشهای عاطفی و هیجانی موجب آسیبهای جدی به دریافت عمومی جامعه و ایجاد چندقطبیهای احتمالی خواهد شد.
طرح بسیاری از موضوعهای تخصصی در فضای مجازی و اظهارنظر غیر متخصصان در آن حوزه یک آسیب گفتمانی است. راهکار حل این آسیب گسترش تفکر انتقادی با رویکرد ایجاد پرسشهای منطقی در هر موضوع برای افراد است تا بر بنیاد هیجان و بدون اطلاع، در هر موضوعی ورود نکنند. گسترش سواد رسانهای برای حضور پویا و عقلایی در فضای مجازی نیز دیگر راهکار اساسی این حوزه است.