مشترکات فرهنگی میان ملل هم زبان، به ویژه دو کشور ایران و افغانستان بیش از آن است که در این مجال بتوان گفت و نیز چیزی است که در این سالها بسیار بیان شده است. حقیقت هم همین است که اگر مؤلفههای فرهنگ مثل دین، زبان، خط، آداب ورسوم، فولکلور و امثال اینها را در نظر بگیریم، ایران با هیچ یک از همسایگانش آن قدر مشترکات فرهنگی ندارد که با افغانستان دارد و افغانستان هم با هیچ همسایهای آن قدر مشترکات ندارد که با ایران دارد.
ولی آنچه در این یادداشت مختصر به آن میپردازم، تعاملات و دادوستدهایی است که برمبنای این مشترکات میباید انجام شود، ولی کمتر صورت میگیرد و اگر هم هست، به صورت یک طرفه است. جهان امروز، جهان ارتباطات و عرضه این محصولات است، در بین همه ملل؛ و بهطبع این دادوستدها در میان ملل هم فرهنگ میباید بیشتر باشد.
وقتی ما بگوییم دو ملت هم زبان هستند و کتابها و دیگر محصولات فرهنگی همدیگر را بدون نیاز به ترجمه و برگردان میتوانند استفاده کنند، شاید این پرسش مطرح شود که آن محصولات افغانستان در ایران چرا نیست؟ نه تنها مردم داخل افغانستان، که ما چند میلیون مهاجر در ایران داریم. چرا نمودهای فرهنگی آنان را کمتر میبینیم؟
واقعیت همین است که این تبادلات وجود داشته، ولی بیشترشان یک طرفه بوده است. هم اکنون بخش زیادی از کتابهای کتابخانههای افغانستان، چاپ ایران است. یعنی عرصه چاپ و نشر ایران یک بازار پنهان هم در افغانستان دارد. بسیاری از مردم افغانستان شبکههای صداوسیمای ایران را دارند و استفاده میکنند. همین طور است در عرصههای موسیقی، فیلم و دیگر هنرها.
ولی از سمت افغانستان کمتر چیزی به این سمت عرضه شده است و این خود موانعی داشته است. بعضی موانع طبیعی است و بعضی نیز غیرطبیعی و برطرفشدنی. آنچه طبیعی است، این است که باید پذیرفت تولید محصولات فرهنگی در افغانستان درگیر بحران و جنگ، خیلی هم وضع بسامانی نداشته است. سینما، موسیقی و تئاتر افغانستان سال هاست که نتوانسته اند از دست جنگها و نیز تحجرها کمر راست کنند.
طبیعی است که ما محصولاتی برای عرضه به بازار ایران نداشته ایم که بازتاب هویت فرهنگی افغانستان باشد. ولی درعین حال باید پذیرفت که در عرصههایی که محصولاتی وجود داشته هم بعضی موانع دست وپاگیر در کار بوده است. مثل مشکلات اقتصادی، موانع اداری و قانونی و امثال این ها. چندی پیش نمایشگاهی از آثار هنری هرات در مشهد برگزار شد که بسیار هم جالب و عالی بود.
ولی هنرمندانی که در این نمایشگاه حضور داشتند، میگفتند که بسیاری از آثار هم به دلیل موانع گمرکی نتوانست از مرز عبور کند و در این نمایشگاه عرضه شود. همین مشکل را در عرصه کتاب هم کمابیش داریم. کتابهای چاپ افغانستان امکان عرضه در بازار کتاب ایران را ندارند.
جامعه مهاجر البته این مشکلات را ندارد و آثارش را میتواند در همین ایران تولید و عرضه کند. ولی باز مشکلات دیگری هست، ازجمله موانع صنفی و شغلی و اقتصادی و از همه بدتر، نبود اعتمادبه نفس. رویداد فرهنگی «ماه امت» که ماه مبارک امسال در گلشهر برپا شد، نشان داد که چقدر این ظرفیتها هست و چقدر استعداد این تبادل فرهنگی زیاد است، به شرط اینکه موانع قانونی نبوده و حمایتها و دل گرمیهایی وجود داشته باشد که به هر دو جامعه ایران و افغانستان، این را بقبولاند که با همه تنگناهای سیاسی و اقتصادی و با همه موانع قانونی نیز، میشود متاع فرهنگ را به عنوان متاعی بی مرز به همدیگر عرضه کرد.