رجایی یک شخص نیست، حتی اگر او را در عظمت رئیس جمهور شهید محمدعلی رجایی صاحب عنوانی جاودانه بدانیم. او شخصیتی کمال یافته است که نماد تغییر رویکرد حاکمیت برای خدمت به محرومترین قشر جامعه شد؛ قشری که پیش از انقلاب اسلامی به هیچ گرفته میشد و چشمی زحمت دیدن آنان را به خود نمیداد.
رجایی، اما آنان را دید، صاحب حق شناخت و به تکریمشان طرحی در انداخت که به نام خود او شناسه خدمت جمهوری اسلامی به مردم شد. «طرح شهید رجایی» چتری شد که مردم محروم را زیر سایه کرامت خود گرفت.
سالمندان روستایی و عشایری که عمرشان را برای تولید ملی و رونق کشور میگذاشتند، بی بهره از پوشش هر بیمه ای، بی حق بازنشستگی در سالهای آخر عمر، خاک نشین میشدند. چون دستشان را توان کار نبود برای لقمه نان، نگاهشان به لطف فرزندان بود. نگاه پرکرامت رجایی، اما طرحی شد که آنان را دست بگیرد و سفره شان را گرمایی ببخشد که نیازمند آتش روشن کردن دیگران نباشد.
از آن زمان چهار دهه میگذرد و مردم پرتلاش روستا و عشایر غیرتمند، با امید به حمایت نظام، روزگار را باکرامت میگذرانند و به روح مردی درود میفرستند که آنان را به حرمت دید و با کرامت در شمار صاحبان حقوق نشاند. شهید رجایی و همراه و هم اندیشش، شهید باهنر که در جایگاه نخست وزیر، کابینه او را کامل و راهبری میکرد، در نگاهی واحد به کرامت مردم توجه میکردند. کسی را بی جهت بالا نمینشاندند تا افرادی که حقشان بالانشینی است، به اجبار فرودست بنشینند. آنها به عدالت باور عملی داشتند.
تربیت را یک بایستگی کلان میدانستند و بر پرورش نسل نو تأکید میکردند. نهاد امور تربیتی، یادگار این نگاه فراآموزشی است که به تربیت نسلی توانمند و مؤمن توجه ویژه دارد. در این هندسه است که میتوان مدیرانی برای فرداهای کشور پرورید که در کنار دانش، تعهد هم داشته باشند؛ چه اینکه دانش بدون تعهد انگیزهای برای خدمت ایجاد نمیکند و از دست تعهد بدون دانش هم کاری ساخته نیست. رجایی و باهنر، تخصص و تعهد را باهم میخواستند و برای تعالی افراد در هر دو ساحت تلاش میکردند.
آنان دولت خود را دولت مکتبی میخواندند و منظور از آن را هماهنگی عملکرد دولت با مکتب اسلام میدانستند. یک ویژگی ممتاز دیگر هم که در تارک دولت رجایی و باهنر میدرخشد، پرهیز از تشریفات و تقوا در برابر رفاه زدگی بود. آنان معتقد بودند اگر محل کار تشریفاتی و رفاه زده باشد، بر رفتار شخص اثر منفی میگذارد. به باور آنان، اگر مسئول فارغ از دنیای رنج دیدگان زندگی کند، رنج آنها برایش درک شدنی نیست. چون درک پذیر نباشد، نمیتوان انتظار داشت برای رفع عوامل رنج تلاش کنند.
باری، رجایی و باهنر شخص نبودند؛ شخصیتی متعالی داشتند که تجسم نگاه توحیدی و التزام به عدالت علوی و تلاش در راستای تحقق اسلام انقلابی بود. به این صفات ممتاز بودند که نماد سبک مدیریت اسلامی شدند. ان شاءا... چنان که نامشان زیبنده تقویم است، تقویم رفتاری شان هم برای مدیران و دولتمردان همواره گشوده باشد. آمین!