توصیه‌های پزشکی برای پیاده‌روی اربعین + فیلم خنثی‌سازی توطئه داعش برای هدف قرار دادن زائران اربعین تردد یک‌میلیون و ۳۴۱ هزار نفر از مرز مهران (۱۷ مرداد ۱۴۰۴) یازده سال خدمت مشهدی‌ها به زائران در کربلا | موکب امام رضا(ع) روزانه میزبان ۵ هزار زائر اربعین حسینی است + فیلم ثبت‌نام ۲ میلیون و ۸۵۰ هزار نفر در سامانه سماح (۱۶ مرداد ۱۴۰۴) نرخ و ساعت حرکت اتوبوس‌ها از کربلا به شهر‌های زیارتی دیگر عراق + جزئیات و عکس (۱۶ مرداد ۱۴۰۴) یادی از نخستین امام‌جمعه مشهد پس از انقلاب اسلامی ثبت یک میلیون و ۱۸۰ هزار تردد در مرز مهران تا کنون (۱۶ مرداد ۱۴۰۴) اعلام برنامه‌های سالروز ورود آزادگان به کشور، در استان خراسان رضوی (۲۶ مرداد ۱۴۰۴) مشهد، بزرگ‌ترین شهر وقفی جهان اسلام | برخورد قاطع با تصرفات موقوفات و تسهیلات ویژه برای ساکنان بافت‌های فرسوده + فیلم خطر افراطی‌گری را جدی بگیریم | گفت‌و‌گو با عضو مجلس خبرگان رهبری درباره مسئله وحدت شیعه و سنی ثبت‌نام ۲ میلیون و ۷۰۰ زائر اربعین در سامانه سماح | یک میلیون و ۷۰۰ هزار زائر وارد عراق شدند (۱۵ مرداد ۱۴۰۴) بزرگ‌ترین عملیات تغذیه و اسکان خراسان رضوی برای زائران اربعین ۱۴۰۴ جهش ۶۲ درصدی مشارکت خراسان رضوی در بازسازی عتبات عالیات | بهره‌برداری از صحن عقیله بنی‌هاشم(س) در کربلا تا ۲ سال آینده سند کربلا روایت توست عالم مردم‌دار | یادی از آیت‌ا... محمدهادی میلانی، مرجع فقید، هم‌زمان با سالروز درگذشتش از نجف تا کربلا، دل‌هایی که راه می‌روند بیش از ۲.۶ میلیون نفر در سامانه سماح ثبت نام کردند (۱۴ مرداد ۱۴۰۴) تولیت آستان قدس رضوی: هیچ‌کس حق ندارد اتحاد ملت در برابر دشمن را بهم بزند| انسجام ملی، آینده ایران را رقم خواهد زد! رادیو موکب در مسیر پیاده‌روی اربعین آغاز به کار کرد
سرخط خبرها

دو هم‌زبان و خاطرخواهی امام رضا (ع)

  • کد خبر: ۱۲۳۲۸۲
  • ۰۷ شهريور ۱۴۰۱ - ۱۴:۱۴
دو هم‌زبان و خاطرخواهی امام رضا (ع)
مریم دهقان - فعال فرهنگی

دست گذاشت روی شانه‌ام. در حال و هوای خودم بودم. سخنران بعد نماز ظهر و عصر، از کرامات امام رضا (ع) می‌گفت. من وسط محبت‌های بی‌حدوحصر آقاجانم به خودم بودم و داشتم با همراه نکات سخنران، حمایت و الطاف پدرانه امام را در زندگی ام می‌شمردم و شکر و همراه با کمی اشک. دستش گرم بود و خواهرانه. از وسط صفحه‌ای که با حرف‌های سخنران برای خودم باز کرده بودم پریدم. هنوز صورتش را ندیده گفتم: «جانم؟!» توی چشم‌ها و نگاهش انگار صفحه‌ای شبیه چند دقیقه پیش من باز شده بود.

لبخند به روی لب‌هایش آمد و دندان‌های سفیدش نمایان شد. بعد از سلام گفت: «خانم، خوش به حالتان اینجا هستید!» از شنیدن این جمله، غم مرا گرفت، غم شرمندگی از اینکه آن‌طور که باید و شاید نیستم و زائران با نگاه مهربانانه‌شان مرا مورد لطف قرار می‌دهند. سکوت کردم تا ادامه حرفش را بزند. گفت: «می‌شود برایم دعا کنید؟» گفتم: «بله، حتما. من همیشه دعاگوی زائران بوده‌ام و هستم.» انگار راضی نشد به این جمله‌ام یا باورش نشد. صدایش زمختی بعد گریه شدید را داشت و نگاهش نور.

لبخندش عمیق‌تر شد و این بار خط چروک چشم‌هایش هم نمایان. با همان حالت، خیره شد به چشم‌هایم و ادامه داد: «از راه دوری آمده‌ام و حاجت مهمی دارم. دست‌به‌دامان دعای همه خادمانی که به دلم نشسته‌اند شده‌ام. دیدم شما هم توی خودت هستی.

رفتارت مثل بقیه خادم‌ها نبود و زیر آفتاب داغ ایستاده‌ای. حالت به دلم نشست و به خودم جرئت دادم نزدیکت شوم.» حرف‌هایش آب روی آتش بود. صدایش گرم و گیرا مثل لالایی و دل‌نشین مثل نان داغ دم صبح. اشک‌هایم را به‌زور کنترل کردم تا نبارد. لبخند به روی لب‌هایم آمده بود. صدایم را کمی لوس کردم و گفتم: «خواهش می‌کنم. شما لطف دارید. شما هم از همان لحظه اول به دلم نشستید.» این‌بار هردو با هم خنده ریزی کردیم.

گفت: «حالا می‌شود برایم ویژه دعا کنی؟ اسمم زینب است. می‌شود مرا به اسم دعا کنی؟» گفتم: «بله، حتما. چرا که نه؟» یادم آمد توی حرف هایش گفته بود از راه دور آمده است. کمی هم لهجه داشت، اما متوجه نشدم اهل کجاست.

پرسیدم: «مگر از کجا آمده‌ای که دوری راه به چشمت آمده؟» گفت: «افغانستان.» با تعجب گفتم: «ولی اصلا لهجه آنجا را نداری.» با سر حرفم را تأیید کرد و گفت: «من دانشجو هستم. از کشور خودم اینجا را برای ادامه تحصیل انتخاب کرده‌ام.» هنوز کلی سؤال توی ذهنم داشت رژه می‌رفت که ادامه داد: «بیشتر برای امام رضا (ع).»

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->