گروه فرهنگ | شهرآرانیوز؛ حبیب رحیمپور ازغدی مشاور رئیس مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری و فرزند مرحوم حاج حیدر رحیمپور ازغدی، امروز در مراسم اولین سالگرد درگذشت مرحوم حاج حیدر رحیمپور ازغدی که در محل موسسه فرهنگی هنری قدس برگزار شد، اظهار کرد: شخصیت ایشان نه تنها پس از مرگ تمام نشد، بلکه با مرگ ایشان شخصیت ایشان آغاز شد. اصلیترین ویژگی که در وجود ایشان یافتم و در بسیاری از افراد که طی ۲۰ سال اخیر با آنها ارتباط داشتم نیافتم، جامعیت شخصیت ایشان بود.
وی بیان کرد: جامعیت ایشان به گونهای بود که اقتصاد، سیاست، فرهنگ و علم را پابهپای هم پیش برد و هر چهار مقوله را به پای دین کشاند که در حقیقت چنین جامعیتی را هرکسی نمیتواند داشته باشد، اما معنای وجود ایشان برای من این بود که چطور میتوانست تمام ابعاد را با یکدیگر پیش ببرد، زیرا این کار یک کار بسیار سختی است و زمانی افراد این دشواری را بهتر درک میکنند که خود نیز تا اندازهای در مقام مدعی، چنین جامعیتی را برای خود به ارمغان آورند.
مشاور رئیس مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری عنوان کرد: ایشان همیشه با ارتجاع و بیرون افتادگی از زمان نیز مبارزه میکرد و صرفا هدفش خاطره گویی نبود، بلکه اگر به گذشته باز میگشت دغدغه بازخوانی رسالتها را داشت تا طرحی را برای آینده ایجاد کند و از خلال بین دیروز و فردا، بتواند امروز را بازسازی کند.
رحیمپور ازغدی بیان کرد: از جمله ویژگی ایشان اهمیت به سنتها و انتقال آن از نسل گذشته به نسل کنونی است. تعریف ایشان از منظر سنت نقد انقلابی به این دلیل مهم است که در تمام دورانی که ایشان دست به قلم بودند، امضایی را که پای نوشتههای خود میزدند از آن به عنوان برچسب و بازنمایی هویتی خود یاد میکردند. هرگاه نوشتهای را از ایشان میخواندم این سوال برای من ایجاد میشد که چرا ایشان خود را به عنوان نویسنده منتقد معرفی میکند، به نظر میرسید که اصرار ایشان به این دلیل بود که خود را در مقام تبلیغ و تعلیم سنت نقد انقلابی میدیدند و از هر فرصتی استفاده میکردند تا نقد را احضار کرده و از این طریق بتواند انقلاب را بازخوانی کند.
فرزند مرحوم رحیمپور ازغدی گفت: امروز در وضعیتی قرار داریم که بازخوانی نقد انقلابی بسیار مهمتر و دارای اولویت است، زیرا کم نیستند افرادی که بیصداییهای محافظهکاران و یا همصداییهای منفعت اندیشانه را تجویز میکنند. در وضعیت فعلی بیش از پیش نیاز به بازخوانی و احیای سنت نقد انقلابی داریم.
رحیمپور ازغدی خاطرنشان کرد: سنت دارای دو مولفه است که در شخصیت ایشان تجلی پیدا کرده بود. ایشان خود را به عنوان مکتب تفکیکی معرفی میکرد و میراثدار و شاگرد علمای بزرگی از جمله شیخ مجتبی قزوینی بود. آنچه که در مکتب تفکیک بیش از هر خصیصه دیگری عیان میشود نقد الهیات است. مکتب تفکیک بخشی از الهیات را احضار میکند که این الهیات حتما سابقه انتقالی نسبت به الهیات متعارف و مرسوم را داشته است.
وی اظهار کرد: مکتب تفکیک همزمان ۲ سویه انتقادی معرفتی داشت. سویه اول نقد الهیاتی نسبت به معارف و معرفتهای غیرالهیات بود و به نوعی الهیات را نسبت به هر معرفت دیگری افضل میدانست و سویه دیگر ایشان نیز نقد الهیات مرسوم به الهیات فلسفه عرفانی از حیث الهیات تفکیکی یا الهیات معارفی بود. این سابقه معرفتی در ایشان بسیار پررنگ بود و مدام تلاش میکرد که اسلام شناسی را از اسلام شناسی عرفانی و فلسفی پیراسته کند.
رحیمپور ازغدی گفت: پدرم همواره در تلاش بود که آموزههای الهیاتی را به کار بگیرد و رابطه انسان با خدا را به رابطه انسان به انسان گسترش دهد. اینجا بود که الهیات نقد عیان میشد و در بسیاری از مقالات سیاسی و اقتصادی مباحثی همانند جبر و اختیار، پرورش و آفرینش، عقاید کلامی شیعه و. مطالبی را نوشته بودند. اتفاقا یکی از ویژگیهای ایشان پیوند این مطالب با یکدیگر بود.
وی عنوان کرد: حتما ایشان تجلی ایمان را «لا إله إلّا اللّه» میدید و همواره لازمه ایمان را نیز همزمان نفی و اثبات میکرد. ایمان عملی را واکنش امر غیر دینی و پذیرش امر دینی میدید و تمامی صحنههای جامعه را از همین منظر ارزیابی و همواره گزارهها و باورهای الهیاتی را تبیین میکرد و معیاری برای نقد امور انسانی میدانست.
فرزند حاج حیدر رحیمپور ازغدی گفت: همواره نسبت به معاد هشدارهای فراوانی میداد و بر این باور بود که جمهوری اسلامی معاد را فراموش کرده است، منظور ایشان بود که اگر باور به معاد لازمه زیست الهیاتی است و همچنین لازمه مفهوم و نهاد مفاهیمی مانند معاخذه و اخذ است، پس در جمهوری اسلامی باید مفاهیمی مانند نظارت، ارزیابی و حسابرسی جدی گرفته شود.
رحیمپور ازغدی بیان کرد: در واقع جمع مفهوم به ظاهر متعارف و متضاد منتقد معتقد در باب سنت نقد انقلاب ایشان وجود داشت که در این میان تقریبا در اینجا ما با دوگانه سازی جعلی، اما فراگیر مواجه هستیم که گویا انقلابی بودن با انتقادی بودن در تعارض است، اما در ذهن ایشان این ۲ نه تنها در تعارض با یکدیگر نبودند بلکه لازم و ملزوم یکدیگر نیز قرار دارند. یعنی اصلا انقلابی غیر انتقادی به این معنا نداریم. اگر کسی در مقام نقد بر نمیخیزد گویی حق انقلابیگری را به تمام ادا نکرده است.