تقریظ نویسی در ادبیات پیشینهای طولانی دارد و در انواع و شکلهای متفاوتی دیده میشود. حاشیه نویسی، یادداشت نویسی، شرح و تفسیر و مقدمه نویسی شکلهای دیگری از تقریظ است که در ادبیات گذشته ما فراوان دیده میشود. اینها نمونههایی از قالبهایی است که گاه برکتابها نوشته میشده است.
برخی از این حاشیه نویسیها یا یادداشت نویسیها هم مثل یادداشتهای دکتر غنی یا علامه قزوینی بر دیوان حافظ یا محمود فرخ بر آثار ادبی و تاریخی خود به صورت کتاب چاپ شده است. آنچه در این بحث مهم به نظر میرسد، این است که یک کتاب باید چنان اعتبار و ارزشی داشته باشد که راه را برای نوشتن یادداشت، شرح، حاشیه، مقدمه یا تقریظ هموار کند. البته مقدمه نویس یا تقریظ نویس هم باید خود کتاب خوان حرفهای باشد و شهرت علمی، قدرت استنباط و نقد ادبی داشته باشد.
تقریظ نویسی نشان از اعتبار یک کتاب دارد. برخی بزرگان در مقدمه نویسی و تقریظ نویسی و حاشیه نویسی مشهورند. جالب است بدانیم که زنده یاد استاد دکتر محمدابراهیم باستانی پاریزی که یکی از مقدمه نویسان فعال چند دهه گذشته ایران بود، مجموعهای از مقدمههای خود بر کتابهای دیگران را گردآوری کرد و به صورت کتابی مستقل با عنوان «جامع المقدمات» در دو جلد منتشر کرد و در مقدمه آن «مجموعه مقدمه ها» نوشته است که: «وقتی کسی به آدم احترامی میگذارد و درخواستی میکند، شرط ادب آن است که انسان قبول کند.
به عقیده من، نگارش مقدمه بر آثار ادبی و فرهنگی، سنتی پسندیده و شایسته است که بعضی استادان به دلیل نداشتن «رسالت فرهنگی و اجتماعی» از زیر بار آن شانه خالی میکنند و میگویند که استاد مسلم و دانشمند محترم باید به کار خویش مشغول باشد و آثار پژوهشی اش را برابر طرح مصوبی که از پیش منظور نظر دارد، به پیش ببرد، نه آنکه وقت عزیز و دانش و بینش خود را صرف کار دیگران کند و با نوشتن مقدمه و تقریظ، نقش مبلغ کالای فرهنگی دیگری را بر عهده بگیرد.» برخلاف مقدمه نویسی، تقریظ نویسی گاه فقط در چند جمله خلاصه میشود.
یعنی تقریظ گونهای از معرفی و تبلیغ را هدف قرار میدهد و فردی صاحب نام در آغاز یا پایان کتاب و بیشتر بر رو یا پشت جلد چند جملهای را مینویسد. این گونه تقریظ، نوشتهای است کوتاه با محتوایی ستایش آمیز درباره مضمون و محتوای کتاب و دعوت به خوانش آن.
در این یکی دو دهه گذشته از تقریظهای معروف میتوان به تقریظهای رهبر معظم انقلاب اشاره کرد که به برخی کتابهای دفاع مقدس نوشته اند و نمونههایی از این سنت ادبی است. خداحافظ کرخه، جشن حنابندان، جنگ پابرهنه، آن بیست و سه نفر، پایی که جا ماند، پنجرههای تشنه، دا، نورالدین پسر ایران، دختران آفتاب، فرمانده من، لشکر خوبان و تن تن و سندباد ازجمله کتابهایی است که ایشان تقریظهایی بر آنها نوشته اند.