رحمانی - صدای جیغ و فریاد یک زن توجهش را جلب میکند. صدا از زیرگذری است که ۲ سمت بولوار میثاق را به یکدیگر وصل میکند. مادری همراه با فرزندش درحال عبور بوده است که یک موتورسوار از کنار آنها میگذرد و کیف مادر را میقاپد. این روایت یکی از شهروندان است که میگوید بعد از دیدن این اتفاق هرگز از هیچ زیرگذری عبور نکرده است.
او تنها کسی نیست که در عبور از دور از چشمترین فضاهای شهری هراس دارد، وقتی با بسیاری از افراد درباره ۷۶ زیرگذر مشهد صحبت میکنیم، درباره تاریکی، خلوت و هراس آور بودن زیرگذرها سخن میگویند. گلههای بسیاری هم از وضعیت امنیت و محیط این فضاها به دستمان رسیده است که از حس ترس و نگرانی شان هنگام ورود به این فضاها سخن میگویند.
ترجیح میدهم از وسط بزرگراه بگذرم تا از زیرگذر!
لبخندی میزند و میگوید اگر روزی بخواهم بین عبور از بزرگراه پر از خودرو و زیرگذرهای ترسناک یکی را انتخاب کنم، ترجیح من این است که از بین خودروها رد شوم تا اینکه بخواهم ترس و دلهره عبور از زیر گذر را تحمل کنم.
یکی دیگر از شهروندان هم که سال هاست پایش را در این زیرگذرها نگذاشته است، بیان میکند: سالها قبل از یکی از این زیر گذرها عبور میکردم که موتورسواری به قصد مزاحمت به سمت من آمد، با دویدن از او فاصله گرفتم، اما دیگر پایم را به هیچ کدام از این زیرگذرها نگذاشتم.
افتخاری هم شهروند دیگری است که میگوید: یک بار به قصد عبور از یک زیر گذر از پله هایش پایین رفتم، اما با دیدن فضای داخل آن منصرف شدم و مسیرم را تغییر دادم.
نمیتوان گفت این زیرگذرها برای همه افراد این قدر ترسناک است و بعضی از شهروندان هم مانند خانم جوانی که از پلههای زیر گذر بولوار نمایشگاه پایین میآید، میگوید:راستش را بخواهید هربار که میخواهم از اینجا عبور کنم، قدم هایم را تندتر برمی دارم و دائم حواسم به اطرافم هست، اما، چون معمولا زمان عبور من روزهاست و تقریبا راه دیگری هم برای رسیدن من به این سمت بولوار وجود ندارد، این راه را انتخاب میکنم. اگر هوا تاریک باشد، هرگز حاضر نیستم داخل زیرگذر بشوم، نمیدانم چرا لامپهای اینجا را افزایش نمیدهند یا یک دوربین نصب نمیکنند تا بتوان شبها هم از این فضاها که برای ساخت آن هزینه بسیاری شده است، استفاده کرد.
تاریکی هراس آور
دوچرخه اش را زیر بغلش زده است و از رمپ زیرگذر پایین میآید و میگوید: بیشتر مواقع با دوچرخه مسیرها را طی میکنم، به همین دلیل زیرگذرها بهترین انتخاب برای عبور من از بزرگراهها و بولوارهاست، اما نمیدانم چرا تاریک هستند و زمانی هم که همین یکی دو چراغ داخل آنها میشکند یا به سرقت میرود، آن را به سرعت جایگزین نمیکنند و همین مسئله وحشت عبور را برای ما بیشتر میکند. هربار که از پشت سرم صدای موتور میشنوم، احساس نگرانی میکنم.
غفوریان هم که دوچرخه سواری را بر خودرو سوارشدن ترجیح میدهد، میگوید: در بیشتر مواقع افراد بیکار زیادی را درون این زیرگذرها دیده ام که بی دلیل آنجا میایستند و همین باعث وحشت من میشود. من اعتنا نمیکنم، اما مادرم میگوید: آخر با ردشدن از این زیرگذرها کاری دست خودت میدهی!
به تعدادِ زیرگذرهای شهر داستانهایی برای شنیدن وجود دارد، بعضی از آنها که برای رسیدن به ایستگاههای مترو احداث شده اند، هم دوربین دارند و هم پر رفت و آمد هستند، اما در محلههای دورتر زیرگذرها هم سرشان بی کلاه میماند و حتی دیوار سیمانی آنها را هم رنگ نمیکنند.
زیرگذرها را به بازارچه تبدیل کنید
یکی از شهروندان درحال عبور از زیرگذر روبه روی دانشگاه فردوسی است، دانشجوی همان دانشگاه است و مسیرش هم از همین زیرگذر میگذرد. مزاحمت و متلک گویی چند جوان کم سن وسال را مثال میزند و میگوید: مشکلات این زیرگذر کاملا ملموس است و هم سنگ با مسائل زیرگذر پلیس راه قاسم آباد نیست. در خیلی جاها دیده ام که به تازگی دیوارها را رنگ یا کاشی کاری میکنند که خود این کار کمی فضا را تلطیف کرده است، هرچند هنوز هم جای کار وجود دارد.
او میگوید اگر شرایطی وجود داشت که از این فضاهای مسقف به عنوان بازارچههای موقت استفاده میشد، هم امنیت بیشتری بود و هم اینکه دست فروشان از حاشیه خیابانهای اصلی جمع میشدند. مردم هم دست کم به هوای دیدن اجناس از این مسیرها عبور میکردند و این زیرگذرها این قدر خلوت نمیماند.
یخ زدن کف زیرگذرها در زمستان
با بارش برف و باران نه تنها موضوع چکه کردن سقفهای برخی زیر گذرها باعث آزار عابران میشود، بلکه به گفته اسفندیاری ریزش برف و یخ زدگی کف آنها هم به دلیل نبود آفتاب تا مدتها باقی میماند و راه را ناهموار میکند. او که ساکن بولوار فرامرز عباسی است، بارها از زیرگذر میدان استقلال عبور کرده است و دراین باره میگوید:این میدان چند زیرگذر مهم دارد که خیابانها را به هم وصل میکند. این فضاها مسیر را بسیار کوتاه و امن میکنند، اما طرف دار کمی دارند. این مسئله درباره خانمها بیشتر است، بارها دیده ام خانمها صبر میکنند تا فرد دیگری بیاید و با هم عبور کنند.
به گفته او زیر گذری که بولوار فرامرزعباسی را به بولوار سجاد متصل میکند، در قسمت میانی سقف ندارد و همین مسئله باعث شده است در زمستان برف و باران به داخل آن بریزد و یخ بزند و بر بقیه مشکلات افزوده شود.
شهرداری مسئول حفظ امنیت زیرگذرها نیست
مشکلات و مسائل مطرح شده درباره پلهای زیرگذر عابرپیاده را با واحد خدمات شهری شهرداری در میان میگذاریم و مدیر برنامه ریزی و نظارت بر امور خدمات شهری با بیان اینکه ۷۶ زیرگذر در شهر وجود دارد، میگوید: مسئولیت حفظ امنیت این پلها با شهرداری نیست و شهرداری امکان قراردادن نگهبان در هر پل را ندارد، هرچند ناظران شب شهرداریهای مناطق موظف هستند در ابتدای هر شب این فضاها را بازدید کنند و روشنایی آنها را نیز کنترل و درصورت وجود مشکل رفع نقص کنند.
علیرضا صحراگرد میگوید: شهرداری مشهد سالانه بیش از ۳۲۰ میلیون تومان برای نگهداری و روشنایی این زیرگذرها هزینه میکند، اما متأسفانه این لامپها و حفاظهای ضدسرقت به سرقت میرود. بودجهها نیز در این زمینه محدود است و نمیتوان دائم این مکانها را تجهیز کرد.
به گفته او نظافت این زیرگذرها روزانه کنترل و انجام میشود و درصورت بارش برف در زمستان نیز این فضاها اولین مکانهایی هستند که برف روبی میشوند. لازم به توضیح است که همه این زیرگذرها مجهز به چاه جذبی هستند و آب حاصل از بارندگی وارد این چاهها میشود.
صحراگرد همچنین از آمادگی شهرداری و سازمان ساماندهی مشاغل برای راه اندازی بازارچه در زیر گذرهایی خبر میدهد که شرایط و فضای این کار را دارند و میگوید: ما از چنین اقدامی حمایت میکنیم، چراکه میتواند جمعیت را به این زیرگذرها بکشاند و امنیت را نیز در آنها بیشتر کند.