با توجه به روایت سلسله الذهب میخواهیم بدانیم جایگاه امام هشتم (ع) در عالم خلقت کجاست، همان طور که در زیارت جامعه کبیره آمده است و خوانده ایم، میدانیم که اهل بیت (ع) همه نور واحد هستند؛ اما هر کدام این بزرگواران در زمانۀ خودشان دارای جایگاه ویژهای هستند. درباره جایگاه امام رضا (ع) همه درباره سفر ایشان از مدینه به مرو (که پس از شهادت ایشان به مشهد شناخته شد) میدانیم که ایشان در نیشابور حدیثی را که به سلسله الذهب مشهور شده است نقل میکنند.
شیخ صدوق در کتاب التوحید چنین نقل کرده است که اسحاق بن راهویه میگوید: وقتی امام رضا (ع) در سفر به خراسان به نیشابور رسید، پس از آنکه اراده کرد به سوی مأمون کوچ کند، مُحدِّثان که تعداد آنها حدود چهار هزار نفر بوده است، جمع شدند و عرض کردند:ای پسر پیغمبر (ص) از شهر ما تشریف میبرید و برای استفاده ما حدیثی بیان نمیفرمایید؟ پس از این تقاضا، حضرت سرش را از کجاوه بیرون آورد و فرمود: «شنیدم از پدرم موسی بن جعفر (ع) که فرمود شنیدم از پدرم جعفر بن محمد (ع) که فرمود شنیدم از پدرم محمد بن علی (ع) که فرمود شنیدم از پدرم علی بن الحسین (ع) که فرمود شنیدم از پدرم حسین بن علی (ع) که فرمود شنیدم از پدرم علی بن ابی طالب (ع) که فرمود شنیدم از رسول خدا (ص) که فرمود شنیدم از جبرئیل که گفت شنیدم از پروردگار عزّوجلّ فرمود: «کلمه «لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ» دژ و حصار من است.
پس هر کس داخل دژ و حصار من شود، از عذاب من ایمن خواهد بود.» پس هنگامی که مَرکب حضرت حرکت کرد با صدای بلند فرمود: «بشروطها و انا من شروطها» (با شروط آن و من خود یکی از آن شروط میباشم)
همان طور که گفتم همه ما کم و بیش این حدیث را شنیده ایم؛ اما من میخواهم در ادامه نکاتی را که شاید کمتر شنیده اید، ذکر کنم. همان طور که ذکر شد این حدیث معروف به حدیث سلسلة الذّهب [یعنی زنجیرۀ زرّین]است. این نام گذاری به این دلیل است که افراد حاضر در سند حدیث، همگی انسان کامل و از معصومین هستند و با بیان این نکته به اهمیت راویان این روایت اشاره میکنند.
ایشان میفرمایند: هر کسی که به خدا ایمان داشته باشد و دستیابی به غیر خدا نداشته باشد، داخل دژی میشود که در آن از خشم من در امان است. سپس ایشان حرکت میکنند و بعد باز میگردند و میگویند که این شرطی دارد و شرط آن من هستم. در تفسیرهایی که آمده است این «انا من شروطها» را گفته اند که یعنی امامت و ما روایاتی هم داریم که این تفسیر را تأیید و تقویت میکند و درست هم هست؛ یعنی اصول دین منوط به امامت است و اگر میخواهی مؤمن حقیقی باشی باید که راهنما و دلیل راه یعنی امام باشد تا بتوانی موارد دیگر را درک کنی و بفهمی؛ اما آن طور که من حقیر فهم کرده ام، شخص امام رضا (ع) نیز در این روایت موضوعیت دارند.
به این خاطر که ایشان واژه «انا» را به کار برده اند و ما میدانیم معصوم دقیق و به دور از اغراق سخن میگوید. اگر ایشان واژه «انا» را به کار میبرند؛ یعنی شناخت ایشان، درک مقام و جایگاه ایشان در بحث توحید موضوعیت دارد.
در زیارت نامه ایشان برای هر امامی واژه قائم به کار رفته است. گویی هر امامی بپادارندۀ دین خدا و قیام کننده عدالت و شوراننده امّت علیه ظلم در زمانۀ خویش است. چون باعث میشود دودوتا چهارتای زمانه خودش، عقل ظاهری زمانه خودش به هم بریزد و اسلام حقیقی را در برابر دین ظاهری عرضه کند؛ اما درباره ایشان یک امامت خاصه داریم.
وقتی میگویند «انا من شروطها»؛ یعنی اگر من را شناختی و درک کردی به دژ مستحکم توحید وارد شدهای و در امان هستی. دقت بفرمایید تا پیش از دوران امامتِ ایشان، ما اشخاصی داریم که سه امامی هستند، چهار امامی هستند و ...، اما پس از ایشان هرکس امامت را پذیرفته، هرکس ایشان را پذیرفته؛ دوازده امامی شده است.
گویی که با زبان الکن من ایشان حلقهای هستند در این میانه که آمده اند باور به پروردگار و توحید را به زمانهای پس از خودشان تا ما که در عصر غیبت هستیم وصل کنند. انگار که من و شمایی که در عصر غیبت هستیم، اگر به آستان ایشان وارد نشویم و ایشان را نشناسیم در باورهایمان، در توحیدمان، توحید نظری و عملی، دچار خدشه خواهیم شد و به آن دژ مستحکم وارد نخواهیم شد. این نکتهای است که من شیعۀ امام رضا (ع) باید بدانم که چه جایگاهی دارم و به عنوان محبّ امام رضا (ع) ایشان را و سپس خودمان را بهتر بشناسیم.