یکی از ویژگیهای ولادت پیامبر گرامی رحمت (ص)، حوادثی است که به نقل از تاریخ نگاران اتفاق افتاده است، از جمله ریختن و خراب شدن کنگرههای طاق کسری و خشکیدن دریاچه ساوه، اما آنچه مسلم و یقینی است، شکست ابرهه و نابودی سپاه عظیم اوست که البته آن را تاریخ نگاران به عنوان معجزه ولادت ذکر نکرده اند، اگرچه همه آنان به ولادت با سعادت وجود گرامی رسول خدا که مصادف با آن حادثه بوده است، اشاره کرده اند؛ به طوری که آن حادثه به عام الفیل شهرت یافته است.
این مسئله قطعی و یقینی بوده، اما چرا نباید آن را جزو معجزات الهی برای ظهور پیامبر آخرالزمان، پیامبر رحمت الهی، تلقی کرد؟
این حادثه که مصادف با ولادت آن حضرت بوده است، آن قدر با اهمیت بوده که خدای تعالی سورهای به همین نام که جریان اصحاب فیل را بیان کرده، نازل فرموده است؛ اما چرا این حوادث برای ولادت آن حضرت اتفاق افتاده است؛ در حالی که برای هیچ یک از پیامبران چنین سابقهای گزارش نشده است؟ شاید دلیل آن این باشد که ظهور معجزات و حوادثی که اتفاق افتاده است، همه برای نابودی مظاهر کفر بوده اند. همه اینها بیان کننده این واقعیت است که هیچ گاه نور و ظلمت در یک جا جمع نمیشود و وجود گرامی رسول خدا (ص) از عظمتی برخوردار است که این نمادهای کفر تاب تحمل عرض اندام در برابر چنین وجود باعظمتی را نداشته اند و ناگزیر باید همه آنها به خاک بیفتند.
رسول خدا از همان اوان طفولیت پیامبر بوده است و این گونه نیست که در زمانی دیگر که به رشد کافی رسیده باشد، رسول و پیامبر شده باشد و شاهد این مطلب را میتوان در آیه شریفه در داستان حضرت عیسی (ع) ملاحظه کرد آنجا که فرمود: «إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتانِیَ الْکِتابَ وَ جَعَلَنی نَبِیًّا وَ جَعَلَنی مُبارَکاً أَیْنَ ما کُنْتُ» (مریم/۳۰ ـ ۳۱). وقتی حضرت عیسی (ع) در اوان طفولیت چنین به سخن آید که من بنده خدایی هستم که به من کتاب اعطا کرده و مرا نبی قرار داده و نیز مرا در هر حالی مبارک قرار داده است، آیا برای پیامبر گرامی آخرالزمان چنین چیزی غیرممکن است؟
باید گفت به طریق اولویت پیامبر گرامی اسلام دارای چنین خصوصیتی است، بلکه براساس ولایتی که بر جمیع پیامبران پیشین دارد و آنها همه تحت ولایت ایشان قرار دارند، هر معجزهای که برای آنان ثبت و ضبط شده، به یمن وجود پیامبر گرامی اسلام (ص) محقق شده است.
یکی از مهمترین ویژگیهای پیامبر گرامی اسلام (ص)؛ معجزه خاص خود بوده که در زمانی که در قید حیات مادی و دنیوی هم نیست این معجزه وجود دارد و خدای متعال وعده حفظ این معجزه را داده است و آن کتاب شفا و رحمت الهی، قرآن کریم، است.
فرمود: «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُون» (حجر/۹) در برابر پیامبرگرامی باید همان گونه که با خدای متعال مواجهه داریم با پیامبر نیز چنین مواجههای داشته باشیم و این فرمان الهی که فرمود: «وَ ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا» (حشر/۷) امر و نهی خاص خدای تعالی است و این امر و نهی را خداوند متعال به پیامبرش تفویض فرموده است؛
و نیز فرمود: «إِنَّ الَّذینَ یَغُضُّونَ أَصْواتَهُمْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ أُولئِکَ الَّذینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوى لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ عَظیم» (حجرات/۳) کسانی که صدای خود را در نزد رسول خدا پایین میآورند کسانی هستند که خداوند متعال دلهای آنان را با تقوا آزموده است و اجر عظیمی برایشان تدارک دیده است.
از این آیه شریفه میتوان استفاده کرد که حتی در زمان زیارت آن حضرت یا اولاد و ذریه طیبه آن حضرت باید فریاد نزد و با صدای پایین مشغول به زیارت و مناجات با آن بزرگواران شد.
اگر چنین رفتاری از ما پیروان آن حضرات معصومین به ویژه رسول گرامی اسلام (ص) ظهور پیدا کند، ان شاءا... تعالی مشمول آیه شریفه: «قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ» (آل عمران/۳۱) کسی که مدعی عشق و علاقه و محبت به خدای تعالی است این عشق و علاقه از راه تبعیت از رسول خدا (ص) میگذرد، که نتیجه آن محبت خدای تعالی را به دنبال دارد.
اما مهمترین ویژگی دیگر رسول گرامی (ص) عبارت از سفر به معراج است. سیر به سوی معراج یک سیر نفسانی بوده که البته بدن آن حضرت از نفس گرامی رسول خدا (ص) تبعیت کرده و با همان بدن مادی در معراج حاضر شده است؛ چراکه اصل و اساس حقیقت انسان نفس است، ولی ویژگی که خاص پیامبر داشته عبارت از آن است
که همه موجودات از او تبعیت کرده اند، پس چگونه میشود که به ویژه از بدن مطهر آن حضرت تبعیت نکنند؟! اگر بدن تابع نفس باشد و نفس توجه به بدن خود همواره داشته باشد به طوری که قطع علاقه نفس از بدن نشود، بدن پس از موت همواره سالم باقی خواهد ماند؛ اما باید گفت که چه ضرورتی داشته است که خداوند رسول گرامی (ص) را به معراج الهی دعوت کرده و در آن مقام از قاب قوسین، (دو طرف کمان) بلکه نزدیکتر از آن به مقام الهی قرار بگیرد؟
دلیل آن را آیه شریفه میفرماید: «لِنُرِیَهُ مِنْ آیاتِنا» (اسراء/۱) که برای نشان دادن بعضی از آیات خود به آن حضرت، او را به معراج آوردیم.
یکی از بزرگترین آیات الهی آن است که او در عین حالی که سمیع و شنواست بصیر و بینا و آگاه از ضمائر موجودات و باطن آنها نیز هست و این را هم به پیامبر گرامی اسلام (ص) به رأی العین نشان داده اند. چنان که در ادامه همان کریمه الهی فرمود: «إِنَّهُ هُوَ السَّمیعُ الْبَصیر» (إسراء/۱).