آمنهمستقیمی | شهرآرانیوز؛ بعثت بهعنوان عظیمترین حادثه تاریخ بشر محصور در زمان و مکان نیست، بلکه ختم نبوت با بعثت پیامبر ختمیمرتبت (ص)، آغاز جریان مستمر تعالی برای بشر تا قیامت است، چشمهای که همه اعصار را سیراب میکند. در بررسی ابعاد این اشرابِ تاریخساز با حجتالاسلاموالمسلمین سیدسجاد ایزدهی، رئیس پژوهشکده نظامهای اسلامی پژوهشگاه فرهنگواندیشهاسلامی و مدرس خارج فقه و اصول، گفتگو کردهایم که در ادامه مشروح آن را میخوانید.
تاریخ نشان میدهد باوجود مشکلات فراوانی که در سالهای نخست بعثت برای پیامبر (ص) رخ داد، اما منطق دین نبوی (ص) جهانشمول بود. تبعاً این دین جای خود را بین عقول و قلوب باز میکند و محصور در زمان و مکان نمیماند.
برخی پیامها محدودیت دارند، همچون برخی زبانها که در حال ممات هستند، اما برخی زبانها ظرفیت این را دارند که زبان علم و بینالمللی شوند؛ برخی ادیان نیز قابلیت تحولآفرینی داشته و در هر عصر و زمانی سعادت آدمی را رقم میزنند.
اسلام از منطق ظلمستیز و استکبارستیز و جامعیت برخوردار است. این منطق در عصر نبیاکرم (ص) اگرچه در منطقهای غیرپیشرفته رخ داد، اما نمیشد آن را نپذیرفت، ازاینرو مردم عادی حتی اشراف و بزرگان این بعثت و پیامش را پذیرفتند، چون دریافتند سعادت دنیا و آخرتشان را تأمین میکند.
سعادتی که توسط بعثت برای انسان به ارمغان آورده شد، بعد از اندکزمانی، گسترهای فراگیر یافت و جوامع انسانی را دستخوش تحولاتی اساسی کرد.
ازاینرو برخلاف جریانی که میکوشد استیلای اسلام را نظامی جلوه دهد، حاکمیت این دین بر نقاط مختلف جهان براساس خواست انسانها و جوامع مدنی بود، وگرنه چرا مردم در مقابل حمله مغولها و امثال آن همراه نشدند؟!
اسلام همیشه تاریخ، سیر صعودی داشته و در حال غلبه بر نقاط مختلف جهان از مسیر فطرت است؛ بنابراین بعثت یعنی بهپاخاستن و اقامه دینی که متناسب با فطرت، عقل و نیازهای بشر است.
بعثت بهمعنای بهپاخاستن و اقدام علیه باورهای سخیف و غیرارزشی است و نگاه انسانها را از زمین به آسمان تعالی داد و ظرفیت ساخت تمدن شایستهسالار را فراهم کرد.
این دین میتواند نیازهای فردی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و... انسان را پاسخ دهد. این ظرفیت در ادیان دیگر نیست، تنها اسلام است که منطقی پیشران و حیاتبخش دارد.
این مبعث که سبب مقابله همه ظرفیتهای کفر و شرک برابر پیامبر (ص) شد، قیامی علیه ضدارزشهای دروغین، جعلی و زمینی و این دنیایی بود و توانست ارزشهای آسمانی و الهی را بر زندگی انسانها حاکم کند. بعثت درواقع قیام ارزشهای فطری، عقلانی و متعالی در مقابل ارزشهای ایندنیایی بود.
بعثت در عصر حاضر هم باید امتداد داشته باشد و علیه نظم مادی مبتنی بر لذت جسمانی و سرمایهسالاری و استکبار و مادیت قیام کند.
به تعبیر صریحتر چهبسا بعثت در امروز جامعه تقابل تمدنی اسلام و غرب است که نمادی از دو فرهنگ مادی و الهی محسوب میشود.
امروز هم بعثت بهدلیل تقابل همیشگی ارزشهای دینی و غیردینی در بستر تاریخ جریان دارد و از ظرفیت تحول آفرینی و تمدنسازی برخوردار است. اگر مفاد بعثت و پیام نبوی (ص) را درک و فهم کنیم، به اسلام سکولار و متحجر و آمریکایی مبتلا نمیشویم.
پیامبر (ص) با بعثت، توحید را به ارمغان آورد و این محدود به باورها نمیشود؛ بلکه سبک زندگی را هم دربرمیگیرد، یعنی نمیتوان توحیدباور بود؛ اما بهگونهای زیست که زندگی منهای خدا باشد!
چنانکه قریش به زبان اسلام آورد؛ اما زندگی اشرافی و مبتنی بر مادیت را دنبال کرد؛ خروجی این تفکر مسلمانانی جاهل بودند که تمدن مبتنی بر سلطنت را شکل داده و به رفاهزدگی و مادیگرایی مبتلا شدند.
این تفکر مضرات بسیار را بر مسلمانان تحمیل کرد و تمدن خروجی آن امتداد بعثت نبود، بلکه منطق جاهلیت بود که لباسی از اسلام بر تن داشت! چنین تمدنی استمرار و اثر ندارد. ما نیازمند تمدنی مبتنی بر امتداد توحید، معادباوری و آخرتباوری هستیم که سبک زندگی در آن عاری از هرگونه ظلم و تبعیض است؛ این سبک زندگی مبتنی بر آرامش جان است، نه آسایش جسم!
در این نگاه سبک زندگی و روش اداره جامعه، مبتنی بر عقلانیت و پویایی و حرکت روبهجلو است و سعادت آدمی را تأمین میکند، نه فقط لذت جسمانی او را. این از الزامات بعثت در عصر حاضر است.
زمانی از بعثت بهعنوان حادثهای تاریخی یاد میکنیم، اما زمانی بعثت مقولهای در امتداد و استمرار تاریخ است؛ چراکه مبعث دو امتداد و استمرار دارد، یکی کتاب که ماحصل بعثت و دعوت نبوی است و دیگری اهلبیت (ع).
پیامبراکرم (ص) در حدیث مشهور ثقلین به این دو استمرار تأکید دارند، این دو میراث استمرار و حیات بعثت را تضمین میکنند.
اهلبیت (ع) در طول تاریخ هموغمشان این بوده که منطق اسلام اصیل را در مقابل اسلام جعلی عرضه و تبیین کنند. دو سیره موازی وجود دارد، یکی خلفا که عمدتاً از سیره و سنت منحرف شدند و در مقابل اهلبیت (ع) بهمثابه شارحان سنت نبوی و مفسران قرآن هستند که منطق صحیح بعثت را برای نسلهای آینده تبیین میکنند.
امیرمؤمنان (ع) در خطبه ۹۴ نهجالبلاغه میفرمایند: به رسالتش فرستاد. درحالیکه مردم گمراهانی حیرتزده و در فتنه فروافتاده بودند.
ایشان ادامه میدهند: رسولا... (ص) نصیحت و نیکخواهی را به حد اعلی رسانید و به راهشان آورد و به حکمت و اندرز نیکو آنها را به راه خدا فراخواند.
(نهجالبلاغه، ترجمه محمدمهدی فولادوند، ص ۱۱۹)
سیره اهلبیت (ع) تفسیر سنت نبوی (ص) و قرآن است و از این بستر حیات بعثت را تضمین کردهاند و درنهایت منطق اصلی اسلام با ظهور امام زمان (عج) گفتمان و منطق غالب جهان میشود.
دین خاتم مدعی است که تا قیامت پاسخگوی همه نیازهای بشر خواهد بود؛ البته این خاتمیت نیازمند جامعیت نیز هست. اگرچه بشر در دورههای مختلف تحولاتی همچون مدرنیته یا فناوریها و تکنولوژیها را تجربه کرده است؛ اما این مانع از فهم و درک بعثت برای او نمیشود.
منطق بعثت برای همگان در همه زمانها و هم جوامع قابلیت بازخوانی و اثرگذاری دارد، چون اسلام صرفاً برای مردم عربستان آن هم با قوانین محدود ظهور نکرده است.
منطق اسلام بر ارائه نسخه اثرگذار و نجاتبخش برای همه اعصار و زمانها و همه افراد است؛ ازاینرو باید آموزههای آن را بهتناسب شرایط هر عصر و زمان بازخوانی کرد.
تمدن نوین اسلامی، یعنی عرضه اسلام متناسب با نیازهای امروز بشر و دارای توانمندی امتداددهی به اهداف و آرمانهای بعثت. باید معارف دینی را بهنوعی از سبک زندگی ارائه کرد که بتواند روزآمد و کارآمد باشد.