توضیحات شهردار مشهد درباره پروژه مشترک آستان قدس رضوی و مدیریت شهری (۱۴ آبان ۱۴۰۳) بهره‌برداری از فاز اول پروژه اتصال بولوار امام‌خمینی (ره) به بولوار نماز مشهد در دهه فجر ۱۴۰۳ شهروندخبرنگار | درخواست ایجاد ایستگاه‌های دوچرخه اشتراکی در بولوار هدایت مشهد + پاسخ برپایی بازار سیار صنایع دستی بانوان کارآفرین در مشهد (۱۴ آبان ۱۴۰۳) بهره‌برداری از هفت طرح عمرانی در محدوده حرم مطهر رضوی در آینده‌ای نزدیک خدمات‌رسانی فرودگاه مشهد به حدود ۵ میلیون زائر رضوی در نیمه‌ نخست سال ۱۴۰۳ هوای کلانشهر مشهد برای دومین روز پیاپی «آلوده» است (۱۴ آبان ۱۴۰۳) درباره کوچه «مسجد رانندگان» در خیابان امام‌رضا(ع) مشهد | حکایت «رانندگان» و کوچه‌ای پشت چهنو اجرای ۶۱۷ پروژه طی سه سال در منطقه پنج شهرداری مشهد شهردار مشهد: برای تمام حوزه‌های کلان مشهد پروژه داریم اختصاص زمین صدهکتاری برای زندان جدید مشهد | شهردار مشهد از انتقال زندان به خارج شهر خبر داد هشدار زرد مدیریت بحران استان خراسان رضوی | بارش های رگباری و کاهش محسوس دما تا آخر هفته توسعه گردشگری پایدار مشهد با ثبت میراث ناملموس فرهنگی تعریف ۴۵ پروژه محوری برای سال پایانی شورای ششم مشهد جزئیات اجرای طرح پیشخان زیارت | امکان جلوه‌نمایی رضوی در ۲ هزار نقطه مشهد آماده‌سازی خیابان امام رضا(ع) برای راهپیمایی ۱۳ آبان در مشهد سرویس دهی رایگان ناوگان اتوبوسرانی مشهد به دانش آموزان ویژه مراسم راهپیمایی (۱۳ آبان ۱۴۰۳) سرویس‌دهی رایگان متروی مشهد به راهپیمایان در ۱۳ آبان ۱۴۰۳ افزودن ۲ خط پروازی خارجی به پرواز‌های فرودگاه مشهد
سرخط خبرها

درباره دکتر محمود فتوحی، چشم پزشک مشهور مشهد

  • کد خبر: ۱۲۹۹۶۴
  • ۲۶ مهر ۱۴۰۱ - ۰۹:۵۶
  • ۱
درباره دکتر محمود فتوحی، چشم پزشک مشهور مشهد
روایت زندگی پرماجرای قدیمی‌ترین چشم پزشک مشهد که در ۹۴ سالگی بازنشسته شد

لیلا کوچک زاده | شهرآرانیوز؛ محمود فتوحی اردکانی، درست ۹۴ سال پیش، توی کوچه پس کوچه‌های اردکان به دنیا آمد. چشم پزشک یزدی که از ۱۰ سال مانده به انقلاب توی ساختمانِ آجری سر فلکه «دروازه قوچان» مریض می‌دید. کنار نردبان تراشی ها، پرنده فر وش‌ها و کاروان سرا‌های از یادرفته و در محدوده‌ای که هیچ تابلو پزشکی جز او دیده نمی‌شد.

اما حالا مدتی است که جای تابلو پزشکی او با آن نوشته خاص «بیماری‌های چشم، گوش، گلو و بینی» خالی و در مطبش بسته است. در گفت و گوی کوتاهی با دکتر که هم اکنون در آمریکا به سر می‌برد، مطلع شدیم، او سرانجام ۶ سال مانده به ۱۰۰ سالگی دست از کار شسته و خودش را بازنشسته کرده است و البته به پیشنهاد فرزندانش، مطب و وسایلش را جمع کرده تا دوباره فکر بازگشایی محل کارش نیفتد. اما خوشبختانه سال گذشته با ایشان درباره زندگی پرماجرا و به ویژه داستان ربوده شدنش در دهه ۷۰ که در مطبوعات آن زمان هم بازتاب می‌یابد، گفت وگوی مفصلی داشتیم که گزیده آن را در ادامه خواهید خواند.

به خاطر بیماران گرگانی

پارسال توی همین ساختمان آجری دور میدان دروازه قوچان که نیم قرنی دکتر در آن طبابت کرده با ایشان گفتگو کردیم. مطبی که امروز خالی است و فقط همسایه‌های دکتر یک برگه روی در بسته آهنی اش چسبانده اند که «دکتر فتوحی بازنشسته شده؛ لطفا سؤال نکنید».

آقای دکتر باحوصله زیاد ما را پذیرفت و اجازه داد حتی با حضور بیمارانش هر چه می‌خواهیم فیلم و عکس بگیریم. او در این سن و سال تا شب ۳۰ بیمار در مطبش می‌دید و تا همین ۵ سال پیش هم در بیمارستان جوادالائمه جراحی انجام می‌داد. اما خودش می‌گفت که لرزش دستانش و نگرانی از احتمال خطا، باعث شده دیگر جراحی چشم انجام ندهد.

یکی از سؤال‌های ما از دکتر فتوحی درباره حضور طولانی اش در این محل بود. او گفت: توی خیابان کوهسنگی و گلستان هم ملک خریدم برای مطب، اما صبح که ماشین را روشن می‌کنم، من را همین جا میاورد، دم دروازه قوچان. آن سال‌ها کلی مریض گرگانی داشتم که صبح، اتوبوس‌های شمال، همین دم فلکه پیاده شان می‌کرد و صف می‌کشیدند درِ مطب. دلم نمی‌آمد آن‌ها هم مطب را گم کنند و همینجا ماندم. این جوری شد که صبح به صبح سلام علیکی هم با امام رضا (ع) می‌کنم.

مرد سفیدپوش دروازه قوچان

راه اندازی بیمارستان کوچک در گرگان

بعد هم دکتر نزدیک به ۷۰ سال زمان را به عقب برد و درباره نحوه ورودش به رشته پزشکی برایمان تعریف کرد. اینکه از اولین‌های پزشکی دانشگاه تهران بوده است. اواسط دهه ۲۰. از قضا رتبه خوبی هم گرفته تا خیلی زود بورسیه ارتش را بگیرد و سال ۳۶ بشود رئیس بخش چشم و گوش و حلق و بینی بهداری ارتش گرگان. دکتر درباره آن روز‌ها گفت: پزشکی شدم که با هزینه ارتش درس می‌خواندم و باید ۲۴ سال خدمت می‌کردم. آن زمان بهداری ارتش در شمال کشور، پزشک لازم داشت و می‌خواست کاری کند که مراجعات و اعزام بیماران از شهرستان به تهران کم بشود و همین شد که من را به گرگان فرستادند.

درهرصورت آشنایی گرگانی‌ها با او از همین ایام است. زمانی که دکتر درباره اش این طور تعریف می‌کرد: آن سال‌ها تراخم بیداد می‌کرد. بیشتر مریض‌ها با زخم قرنیه می‌آمدند مطب. امکاناتی هم نبود. این بود که خانه‌ای را اجاره کردم و شد یک بیمارستان کوچک.

او ۱۰ سال درخشان طبابت را برای مردم شهر‌های شمال کشور از بهشهر و گرگان گرفته تا شاهرود پشت سر می‌گذارد و بعد به مشهد مهاجرت می‌کند. در این باره خاطره‌ای هم برایمان تعریف کرد: یادم نمی‌رود در گرگان زمانی که لوزه را در مطب عمل می‌کردیم، لوزه دو دختربچه ۷ و ۹ ساله را که پدرشان رئیس دخانیات گرگان بود، عمل کردم.

هنوز یک ساعت از عمل نگذشته بود که بستگانشان آمدند مطب دنبالم که از دهان بچه‌ها دارد خون می‌آید. حالا من تنها مانده بودم و کمکی نداشتم. از طرفی تازه به گرگان آمده بودم و می‌خواستم عنوانی کسب کنم که این عارضه پیش آمد. گفتم خدایا چه کنم. این قدر ناراحت بودم که وقتی می‌رفتم دیدن بچه ها، توی راه تصادف کردم، اما چیزی نشد. خوشبختانه آن اتفاق به خیر گذشت، اما همیشه در خاطرم ماند.

مرد سفیدپوش دروازه قوچاننزدیک به دو ماه است که مطب دکتر فتوحی بسته است

عمل قرنیه در پستوی مطب

با انحلال لشکر گرگان، گذر دکتر فتوحی به بیمارستان لشکر مشهد می‌افتد. سال ۱۳۴۶ و در حالی که به سِمت سرهنگی نائل شده است. چند ساعتی در روز می‌شود رئیس بخش چشم و گوش و حلق و بینیِ بیمارستان و چند ساعتی هم صاحب همین مطب آجری سر فلکه. برایمان گفت: مشهد که آمدم، اینجا هم نوساز بود. ده، دوازده تایی هم اتاق داشت که همه اش را اجاره کردم برای یک بیمارستان کوچک گوش و حلق و بینی. توی اتاق‌های عقب، با کمک یک پرستار و یک منشی، لوزه و آب مروارید و تراخم عمل می‌کردیم. البته فقط ما تنها نبودیم. دکتر حداد و دکتر فقیهی هم توی خیابان سعدی و ارگ چنین بیمارستان‌های کوچکی داشتند. گرچه مدت‌ها بعد، با تشکیل نظام پزشکی در کشور به آن‌ها ایراد می‌گیرند و این کلینیک‌های سرپایی تعطیل می‌شود.

هنوز خسته نشده ام

«از سال ۱۳۳۲ که دکتر شدم تا امروز نزدیک به ۷۰ سال است در حوزه پزشکی کار می‌کنم و هنوز خسته نشده ام.» این حرف دکتر فتوحی از آن حرف‌های قاب گرفتنی بود. او که توانسته بود بیش از نیم قرن در زمینه پزشکی فعال و مردم هم از تشخیصش راضی باشند و تا روز بازنشستگی بیمار ببیند. می‌گفت: سعی کردم از قافله عقب نمانم. منظورش از قافله، اما به روز نگه داشتن سطح دانش و آگاهی اش بود.

آن طور که تعریف می‌کرد، به طور مستمر در سمینار‌ها و وبینار‌ها شرکت می‌کرد و مطالعه روزانه هم جزو برنامه زندگی اش بود. حتی خاطره‌ای از سفر تفریحی برای دیدن فرزندانش به آمریکا برایمان گفت که در همان سفر هم به یکی از بیمارستان‌های آنجا رفته و از نزدیک شاهد انجام یک عمل چشم بوده است.

در ادامه همین حرف هایش توصیه‌هایی هم برای پزشکان جوان داشت. می‌گفت: ارزش پزشک به دانایی و تخصصش است. روزی یک ساعت مطالعه کنید. یادتان باشد با پول همین مردم درس خواندید و پزشک شدید؛ بنابراین وام دار مردم هستید و باید دین خودتان را ادا کنید. برای بیمارانتان خرج تراشی نکنید و حداقلِ هزینه را برای درمان به آن‌ها پیشنهاد کنید. طوری کار کنید که مریض وقتی از مطب می‌رود از ته دل برایتان دعا کند.

مرد سفیدپوش دروازه قوچان

مرد سفیدپوش دروازه قوچاننماهایی از مطب دکتر فتوحی زمانی که هنوز فعالیت داشتند

داستان ۹۳ روز اسارت چشم پزشک مشهدی

هتلی که قرار بود بیمارستان چشم پزشکی شود

دکتر فتوحی در دهه ۴۰ که از گرگان به مشهد منتقل می‌شود، تصمیم می‌گیرد، یکی از هتل‌های مدرن و معروف مشهد را بخرد و آن را به بیمارستان چشم پزشکی تبدیل کند. ماجرایی که حدود ۳۰ سال بعد در تاریخ ۱۴ تیر سال ۱۳۷۰ خورشیدی، او را سوژه اصلی یک آدم ربایی در مشهد قرار می‌دهد و رسانه‌ها نیز درباره اش می‌نویسند.

ماجرا از این قرار است که دکتر دست می‌گذارد روی «ایران‌هتل» یکی از بهترین هتل‌های آن زمان مشهد در خیابان خسروی که همیشه اتاق هایش یا دست توریست‌ها بوده یا چهره‌های سیاسی آن زمان و از طرفی از سوی یک تیم فرانسوی اداره می‌شده است.

اما هتل بیشتر از دو سه سال در اختیارش باقی نمی‌ماند و از آنجا که هزینه تبدیل این مکان به بیمارستان، بسیار گران تمام می‌شود، ایران هتل را به یکی از تاجران سرشناس مشهدی به نام حاج حسن اسدزاده، معروف به «حاجی لته» می‌فروشد. آن هم به قیمت ۱۲ یا ۱۴ میلیون تومان. ظاهرا این ماجرا دکتر را به عنوان فردی ثروتمند در مشهد مطرح می‌کند و بهانه به دست آدم ربایان می‌دهد تا ۳۰ سال بعد از این معامله، پزشک بازنشسته ارتش را در مسیر مطب به خانه اش بربایند.

۹۳ روز اسارت

اما مشکل اینجاست آدم ربا‌ها که ادعای عیّاری داشتند، (یعنی مدعی بودند که می‌خواهند پول‌های دکتر را برای فقرا بدزدند)، خبر نداشتند توی معامله حاجی لتّه و دکتر پولی جابه جا نشده و دکتر به جای هتل، ۳۳هزار متر زمین حوالی گُل خطمی را گرفته است. زمین‌هایی که اکنون مدیریت مترو مشهد در آن ساخته شده. درهرصورت دکتر فتوحی، ۹۳ روز اسیر دست آدم ربا‌ها در باغی متروکه در خارج از شهر مشهد می‌شود و آن‌ها در ازای آزادی و زنده ماندن دکتر، یک هزار سکه طلا از خانواده اش طلب می‌کنند. در این بین، همسر دکتر ۷۰۰ سکه را جور می‌کند و دکتر آزاد می‌شود و نیرو‌های پلیس هم چند روز بعد از آزادی دکتر فتوحی، آدم ربا‌ها را دستگیر می‌کنند. آن‌ها ۱۰۰ سکه را در همان چند روز اول، خرج می‌کنند و در ادامه ۱۰۰ سکه تشویقی هم به نیرو‌های پلیس داده می‌شود. این‌گونه است که دکتر می‌ماند و قرض ۲۰۰سکه‌ای اش، به اضافه نقاهتِ ۱۷کیلویی که در دوران اسارت کم کرده بود.

آب مروارید آوردیم

اتفاق‌های تلخ و شیرین زیادی در زندگی چشم پزشک قدیمی مشهد اتفاق افتاده که شاید ماجرای آدم ربایی سخت ترینش باشد. دکتر روز‌های اسارت در اتاق تاریک و نمور کوچک را به خوبی در خاطر داشت.

زمانی که به گفته خودش اگر توکلش به خدا کم می‌بود، در آن شرایط شاید حتی مجبور می‌شد خودش را از بین ببرد. اما آن روز‌ها و روز‌های دیگر هم گذشت و او انگار هنوز خودش را مدیون گوشه دنج فلکه دروازه قوچان می‌دانست که هرروز می‌رفت آنجا و نسخه می‌نوشت و به مدوای مردم می‌پرداخت. به ویژه در زمان کرونا هم توانسته بود با تجویز دارو‌های مناسب کمک زیادی به بیمارانش داشته باشد.

بماند که بیشتر بیمارانش در سال‌ها خدمت او از تشخیص‌های بجایش رضایت داشتند. اما دکتر معتقد بود، چشم پادشاه بدن است و باید آن را جدی گرفت. درواقع شاید درباره بقیه بیماری‌ها بشود اغماض کرد، ولی چشم نه. اعتقاد دکتر این بود که از طریق چشم، می‌توان به بیماری‌های بدن مثل دیابت و فشار خون پی برد. در واقع چشم دریچه‌ای به کل بدن است که از طریق معاینه دقیق آن می‌توان به خیلی از بیماری‌ها پی برد.

دکتر فتوحی می‌گفت: ۵۴ سال است از گرگان به مشهد آمدم، ولی شمالی‌ها هنوز که برای زیارت به مشهد می‌آیند اگر بیماری چشمی داشته باشند، پیش من حاضر می‌شوند. هم خودشان، هم فرزندانشان و هم نوه هایشان. آن‌ها به من می‌گویند که آب‌مروارید آوردیم و فقط می‌خواهیم شما درمانمان کنید.

مرد سفیدپوش دروازه قوچان

ربایندگان یک پزشک متخصص در مشهد دستگیر شدند
روزنامه خراسان در تاریخ ۱۴ مهر سال ۱۳۷۰ با تیتر «ربایندگان یک پزشک متخصص در مشهد دستگیر شدند» به موضوع آدم ربایی دکتر فتوحی پرداخته و ماجرا را شرح داده بود.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
نغمه
Iran (Islamic Republic of)
۰۱:۰۶ - ۱۴۰۱/۱۱/۱۲
0
1
۱۲ سال پیش مادرم طی یک عمل آب مروارید ساده که توسط جناب دکتر انجام شد بینایی یک چشمش را از دست دادوضربه روحی بدی به ایشان وارد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->