مرضیه ترابی | شهرآرانیوز؛ تا پیش از آنکه در اطراف حرم رضوی، فلکه حضرت (در قالب فلکههای شمالی و جنوبی) ایجاد شود، یعنی حدود سال ۱۳۱۳ خورشیدی، در ضلع شمالی حرم، تقریبا در جایی که امروزه باغ رضوان و «رینگ» ورودی طبرسی قرار دارد، قبرستانی بسیار بزرگ و مشهور به نام «قتلگاه» وجود داشت. قبرستانی بسیار قدیمی که شاید بتوان آن را کهنسالترین گورستان شهر مشهد نامید. البته «قتلگاه» تنها قبرستان شهر مشهد نبود. حتما میدانید که در گذشتههای نهچندان دور، هر محلهای یک قبرستان فعال داشت و معمولا ساکنان یک محله، اموات خود را در گورستان همان محله دفن میکردند.
اینطوری هم مدیریت به قول امروزیها، آرامستانها سادهتر میشد و هم مردم به مزار عزیزانشان بهتر دسترسی داشتند و زود به زود به زیارت اهلقبور میرفتند. اما حساب «قتلگاه» از بقیه گورستانهای شهر جدا بود. این قبرستان به محله یا شهر مشهد اختصاص نداشت. یک گورستان بینالمللی بود. چیزی شبیه «وادیالسلام» در نجف یا «بابالصغیر» در دمشق و یا شاید «بقیع» در مدینه.
این قبرستان مجاور حرم رضوی قرار داشت و چون دفن در اماکن متبرکه محدودیت خودش را داشت، به سرعت تبدیل به مکانی برای دفن اموات، برای بهره بردن روح آنها از برکات مضجع شریف رضوی شد. (۱) «قتلگاه» برای همه گروههای مذهبی علاقهمند به امام رضا (ع) محترم و دارای اهمیت بود. حتی دراویش «بکتاشیه» در وسط آن مسجدی داشتند که برای آن موقوفاتی در نظر گرفتهبودند.
طبیعی بود که چنین قبرستانی، پروندهای از داستانهای شگفتانگیز تاریخی که برخی از آنها به افسانهها تنه میزند، داشتهباشد. داستانهایی که البته، فقدان مستندات، اصالت تاریخی آنها را در هالهای از ابهام قرار میدهد و نمیگذارد پژوهشگر تاریخ، به آنچه مطلوب اوست، دست پیدا کند. بد نیست با هم چند روایت نقل شده درباره نامگذاری این قبرستان را مرور کنیم. قبرستانی که امروزه، تنها بخشی از آن، با مزار چند تن از علمای مشهد، در قالب «صحن رضوان» در حرم رضوی باقی است. البته اگر بشود این صحن را، با تاریخچه مجزای آن، بخشی از قبرستان «قتلگاه» به حساب آورد.
برخی معتقدند که نام «قتلگاه» مانند خیلی از نامهای مکانی، در طول تاریخ دچار تغییر در تلفظ شده است. بگذارید مثالی بزنم تا قضیه را بهتر درک کنید؛ نام طرقبه امروزی در متون قدیمی، مثلا متون قرن چهارم هجری، «طروغبَذ» بود، اما این نام بهتدریج در طول تاریخ تغییر کرد و شد طرقبه یا منطقه تلگرد که روزگاری نامش «تیلگرد» بود حالا شدهاست تلگرد.
به اعتقاد این افراد، نام اولیه قبرستان «قتلگاه»، «غُسلگاه» بودهاست، محل غسل و کفن امام رضا (ع). قاضی احمد قمی، نویسنده عصر صفویه در کتاب «خلاصة التواریخ»، ضمن نقل داستان تدفین رستممیرزا فرزند ساممیرزا، از شاهزادگان صفوی، به این روایت اشاره میکند و البته داستانی که حول این اعتقاد شکل گرفتهاست را میآورد: «زمین موسوم به غسلگاه که حضرت امام رضا (ع) از اُجرت کتابت کلاما... مِلک آن را خریده و وقف بر مقابر مؤمنین نموده».
این روایت از پایه، فاقد مستندات تاریخی است. توقف امام رضا (ع) در کاخ حُمید بن قُحطبه و شهادت آن حضرت، زمان بسیار کوتاهی را در بر میگیرد؛ آنقدر کوتاه که نه برای نوشتن قرآن کافی است و نه حتی به خرید زمین. به نظر میرسد این روایت افسانهای، با تقلید از آنچه که درباره کربلا و خرید زمین حرم امام حسین (ع) از سوی آنحضرت نقل میشود، انجام گرفتهباشد. اما هرچه هست، تردیدی نداریم که این روایت، فقط جنبه فولکلوریک دارد و نمیتوان روی تاریخی بودن آن حساب باز کرد.»
روایت دوم که پایه و اساس تاریخی بهتری دارد، مربوط است به سال ۹۹۷ هجری قمری (۹۶۷ خورشیدی) و هجوم عبدالمؤمنخان ازبک به مشهد. روایتی که اگر یادتان باشد، در قسمتهای نخست مشهدیات به آن پرداختم. ضمن نقل «قصه ما و ازبکها» (قسمت دوم مجموعه مشهدیات). حاج ملاهاشم خراسانی، از علمای بنام دوران معاصر که در عصر مشروطه و اندکی پس از آن میزیست، در کتاب «منتخب التواریخ»، ضمن اشاره به ماجرای حمله ازبکان، از قتل عام گسترده مردم از سوی آنها سخن میگوید؛ موضوعی که شواهد تاریخی بسیاری درباره آن داریم و گزارشهای مربوط به این واقعه، در آثار معاصر آن، مانند «عالمآرای عباسی»، اثر اسکندربیک منشی، وجود دارد.
حاجملا هاشم مینویسد: «مدفونین در قبرستان قتلگاه، مقتول آن واقعه بودند و لذا آن زمین را قتلگاه میگفتند» این روایت، به دلیل داشتن پشتوانه مستند، تأملبرانگیز است و باید به آن توجه کرد، اما برای پذیرفتن آن، عجله نکنید و تصمیم نهایی را بعد از فهمیدن همه گزارشها بگیرید.
اما روایت سوم که شاید تأمل برانگیزتر از بقیه روایات باشد؛ روایتی است که میگوید نامگذاری این قبرستان قدیمی به عنوان قتلگاه، در سال ۵۱۰ هجری قمری (۴۹۵ خورشیدی) و ضمن کشتاری اتفاق افتاد که ریشه در یک دعوای اعتقادی داشت.
اجازه بدهید شرح ماوقع را از زبان عزالدین علی بن اثیر (درگذشته ۶۳۰ هجری قمری)، مشهور به «ابناثیر»، نویسنده کتاب «الکامل فیالتاریخ» و البته با ترجمه مرحوم ابوالقاسم حالت و عباس خلیلی بخوانیم: «در این سال (۵۱۰ هجری قمری)، در روز عاشورا (دهم ماه محرم)، شورش بزرگى در طوس، در آرامگاه على ابن موسى الرضا علیهالسلام، برپا شد. علت بروز این آشوب، آن بود که روز عاشورا، یک نفر علوى در مشهد با یکى از فقیهان طوس درافتاد و کار این اختلاف به زد و خورد کشید. پس از پایان مشاجره، هر یک از آن دو تن به دسته خود پیوست و فتنه عظیمى برخاست که در آن، تمام اهل طوس شرکت جستند و مشهد را احاطه کردند و ویران ساختند و هر که را که یافتند کشتند.
عاقبت پس از آنکه در این نزاع گروهى کشته شدند و دارایى عدهاى به غارت رفت، طرفین دعوا دست برداشتند و پراکنده گردیدند. بر اثر این پیشآمد، مردم مشهد، از مجلس وعظى که در روزهاى جمعه برپا میداشتند صرف نظر کردند. فتنه مشهد باعث شد که عضدالدین فرامرز بن على، دیوار محافظى براى مشهد بنا کند تا هرگاه که مورد حمله قرار میگیرد ساکنان آن در امان باشند و در پناه آن خود را حفظ کنند.
این دیوار به سال ۵۱۵ هجرى قمرى ساخته شد.» اعتقاد برخی از مورخان این است که آمار بالای مقتولان آن واقعه و دفن آنها در محل قبرستان شمال حرم مطهر که ظاهرا از قدیمالایام وجود داشت، باعث شد که نام این مکان به «قتلگاه» شهرت یابد. به اعتقاد نگارنده، سابقه بیشتر روایت مربوط به سال ۵۱۰ هجری قمری که به ساخته شدن قدیمیترین باروی شهر مشهد به دست عضدالدین فرامرز بن علی، از اُمرای شیعه آلکاکویه و در خدمت سلجوقیان انجامید، میتواند باعث رجحان این روایت درباره قبرستان قتلگاه، نسبت به دیگر روایات باشد؛ ا... اعلم.
پینوشت:
از دردسرهایی که متولیان آستانقدس داشتند، دفن مخفیانه و شبانه اموات در قبرستان قتلگاه بود. به دلیل اعتقاد مردم مبنی بر موقوفه بودن زمین قبرستان از سوی امام رضا (ع)، این اتفاق مکرر میافتاد مخصوصا در دوره قاجار، یکی از دردسرهای رایج مسئولان امر بود و، چون نبش قبر میت اشکال شرعی داشت، عملا آنها را در وضعیت عمل انجام شده قرار میداد.