انتقال زائران اربعین از شلمچه با ناوگان ایرانی امکان پذیر شد هوای کشور گرم‌تر می‌شود (یکم مرداد ۱۴۰۳) افزایش ۱.۳ درجه‌ای میانگین دمای هوای ایران در تیرماه تعطیلی و کاهش ساعت کاری ادارات و بانک‌های قم از دوم مرداد ۱۴۰۳ + جزئیات دستمزد عجیب سوادآموزی هر بیسواد در کشور خراسان‌رضوی پیشگام در واکسیناسیون دام نمرات امتحان نهایی چه زمانی اعلام می‌شود؟ بی‌اختیاری ادرار، یکی از علائم اصلی اختلال در کف لگن است بهره‌مندی ۵ هزار دانش‌آموز مشهدی از خدمات بهزیستی پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان‌رضوی (دوشنبه یکم مرداد ۱۴۰۳) | تداوم وزش باد در استان تا پایان هفته برای اولین بار در خراسان‌رضوی؛ افتتاح مرکز نگهداری شبانه‌روزی موقت اوتیسم تجویز آنتی‌بیوتیک در ایران ۱۰ درصد بیشتر از میانگین جهانی قاچاق معکوس دخانیات به دلیل قیمت پایین در ایران توصیه‌هایی در خصوص خشکی چشم | زائران اربعین مبتلا به خشکی چشم، اشک مصنوعی همراه داشته باشند کشف و ضبط ۱۳۰ قبضه سلاح جنگی غیر مجاز در شادگان خوزستان تغذیه و تحرک کافی از عوامل اثر گذار در حفظ سلامت استخوان و مفاصل است علت تأخیر در واریز حقوق تیرماه ۱۴۰۳ بازنشستگان تأمین‌اجتماعی | تعطیلات رسمی بهانه تأخیر در واریز حقوق و مستمری نشود! چرا مدیریت مصرف آب در تابستان امسال ضرورت دارد؟ | مراقب گرمای غیر طبیعی تابستان امسال باشید ابلاغ بیش از ۶۱ هزار میلیارد ریال از اعتبارات سرمایه‌ای خراسان رضوی ماجرای نامه مخبر برای حداقل‌بگیران تامین اجتماعی چه بود؟ | سه میلیون تومان برای متناسب‌سازی نیست! راه اندازی چهارمین مرکز خدمات جامع سلامت آموزشی در دانشگاه علوم پزشکی مشهد
سرخط خبرها

گفت: حالت چطور است؟

  • کد خبر: ۱۳۱۰۲۶
  • ۰۲ آبان ۱۴۰۱ - ۱۷:۱۲
گفت: حالت چطور است؟
اینکه آدم بداند برای اطرافیانش مهم است و آن‌ها به حال واحوال و وضعیت روحی او اهمیت می‌دهند، خیلی مهم است.

«گفت: احوالت چطور است؟ / گفتمش: عالی است. / مثل حال گُل! / حال گُل در چنگ چنگیز مغول!»

سال ۸۶ وقتی مرحوم قیصر امین پور از دنیا رفت، من این شعر او را در یکی از مجموعه‌های شعرش خواندم و همان یک بار کافی بود تا برای همیشه در خاطرم بماند. آقای امین پور در این شعر کوتاه، کلی حرف زده است.

اینکه آدم بداند برای اطرافیانش مهم است و آن‌ها به حال واحوال و وضعیت روحی او اهمیت می‌دهند، خیلی مهم است.

نمی‌دانم برای شما هم پیش آمده است یا نه، اما من که این روز‌ها حال وحوصله درستی ندارم. وقتی می‌بینم خانواده، همکاران و آدم‌هایی که حضورشان برای من اهمیت زیادی دارد، احوالم را می‌پرسند، حالم خوب می‌شود.

پرسیدن همین که چطوری، در این روزگار که هرکسی درگیری‌های خود را در زندگی دارد و واقعا نمی‌شود از کسی توقع داشت جویای حال واحوال تو باشد، می‌تواند معجزه و حالت را خوب کند، حتی برای چند لحظه. خود من اگر روبه راه باشم، همیشه سعی می‌کنم در گفتگو‌های روزانه با خانواده و همکارانم هرطور که شده است، به آن‌ها بگویم که برای من مهم هستند و به صورت غیرمستقیم بهشان بفهمانم که من می‌فهمم حال وحوصله نداری، اما دنیا که همیشه این گونه نمی‌ماند.

گاهی وقت‌ها هم با اقوام نزدیک ترم تماس می‌گیرم، حالشان را می‌پرسم و به آن‌ها یادآوری می‌کنم که حال خوب شما و حضورتان برای من مهم است. این تنها کاری است که از من برمی آید. عموی مادرم که چندسالی است به رحمت خدا رفته است، تا زمانی که توانایی داشت و بیماری‌های جورواجور زمین گیرش نکرده بود، عادت داشت صبح زود در خانه نزدیکانش را بزند، حالشان را بپرسد و بعد از خوردن صبحانه، برود دنبال زندگی اش.

حضور او وقتی معجزه می‌کرد که از خانه مان رفته بود. درواقع حضورش یک نوع دلگرمی و دلخوشی برای ما بود. حالا که از دنیا رفته است، جای خالی اش به چشم می‌آید؛ جای خالی مردی که همیشه می‌خندید.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->