واقعیت این است که هر سخنی که بگویید، تا وجه سیاسی یا اقتصادی به آن ندهید، شنیده نمیشود. فضای زرد، ارزش خبری را فقط به جنجال میدهد. دعوا دعوا دعوا تا میتوانید دعوا کنید تا جلو چشم باشید. این راهی است که فضای زرد در مقابل آدمها میگذارد. کسی که سرش به کار خودش است و عمیقترین دریافتها را دارد، کمترین نصیب را از رسانههایی میگیرد که به دنبال هیجان هستند تا مخاطب پیدا کنند. اما هیجان زدگی نسبتی با فکر عمیق ندارد.
یک نویسنده احساساتی که هر چندوقت یک بار نظریه جدیدی درباره عالم و آدم میدهد و به همه چیز هجوم میبرد و درباره همه چیز حرف تند میزند، از یک عالم برجسته که همه زندگی اش را در کار آزمون کردن حرفهایی است که میزند، بسیار محبوبتر و مشهورتر است. خیلیها نام بزرگان واقعی ما را نشنیده اند، اما آدمهایی که ابایی ندارند از اینکه راحت درباره همه چیز و همه کس حرف بزنند، اسمشان همه جا سر زبان هاست.
این وضعیت باید تغییر کند، وگرنه ما با دست خودمان، خودمان را نابود میکنیم. خاصه در حوزه مفاهیم و اشکالات اساسی اجتماع حرف حساب به جاروجنجال و به سیبل کردن یک عده و یک گروه نیاز ندارد. آدمهایی که مشکلات شخصی شان با این و آن را ذیل عناوین پرطمطراق به عنوان فکر و ایده نو فاکتور میکنند، نمیتوانند گرهی از کار کسی بگشایند.
باید به سراغ آدمهایی رفت که میتوانند روندها را به صورت کلانتر ببینند و حرفهای اصلاحی بزنند. کسانی که منافع شخصی و باندی شان را به نظریه تبدیل میکنند و مترصد فرصتی برای طرح مداوم این نظرات هستند، آدمهای اهل فکر نیستند. به ویژه در حوزه مسائل جامعه یک جمله حرف باید مبتنی بر تأملات و مطالعات و پژوهشهای بسیار باشد.
بعضی آدمها برای لایک گرفتن و ضریب گرفتن در رسانهها هر حرفی میزنند، اما وقتی به دانشمندی مثل مرتضی فرهادی برمی خورید، میبینید که در مقابل هر یک جمله حرف مفت، دهها جمله دارد که برایشان عمر صرف کرده است و این طور نیست که دهانش را باز کند و درباره اجتماع حرف بزند. اگر این طور باشد، هرکدام از ما یک نظریه پرداز اجتماع هستیم. حرف که کنتور نمیاندازد و چانه هم که برق مصرف نمیکند؛ حرف است و میگوییم و میرویم و باز در فرصتی دیگر حرف دیگری میزنیم.
باید به سراغ آدمهای عمیق رفت؛ آدمهایی که در مجادلات استادیومی و درگیریهای بیهوده و بی پایان وارد نمیشوند و در حوزههای حرفهای شان به صورت متمرکز کار میکنند و حرفهایی دارند که رونق افزای فضای زرد مجادلات روزمره اجتماع نیست.
رسانههای ما هم باید یاد بگیرند حرف را بفهمند و به دنبال درستترین حرفها باشند، نه اینکه به عادت فضای زرد دنبال دعوا باشند و حرفهای جنجالی را مدام ضریب بدهند؛ زیرا از جنجال در مباحث فکری و موضوعات اساسی جامعه ما چیزی درنمی آید.