شهادت پاسدار تیپ ۱۲ قائم (عج) سمنان حین ماموریت رزمی + عکس (۱۶ مهر ۱۴۰۴) تجربه زیارت اختصاصی کودکان در حرم مطهر رضوی برای نخستین‌بار انتخاب ۱۰ هزار مسجد شاخص در طرح «محراب» تقدیر مرکز مدیریت حوزه‌های علمیه از نیروهای خدوم انتظامی فرنی‌پزان در شربت‌خانه حضرتی | نگاهی مستند و متفاوت به یکی از نهادهای فراموش‌شده پذیرایی در حرم‌مطهر تدوین خاطرات شهدای دانش‌آموز جنگ تحمیلی ۱۲ روزه بانگ خوش، مروج اخلاق جنگ با استکبار را ادامه می‌دهیم به سویت پر کشیدم با دلی از قبل‌ شیدا‌تر نسبتِ فرهنگی و تمدنی ما و امام رضا(ع) حکم شرعی خرید اضافی وسایل زندگی چیست؟ «اوس حبیب» جنس نور و نظم را می‌شناخت | یادی از مرمتگر گنبد و آینه‌کاری‌های حرم مطهر رضوی سفری برای دل دیدار رئیس بنیاد شهید با خانواده شهید فراجا ۳ هزار و ۱۵۷ موکب در اربعین ۱۴۰۴ خدمات ارائه کردند زیارت، مهمان‌شدن در خانه امام رضا(ع) | حق امام معصوم را با زیارت ادا کنیم آغاز همایش تجلیل از خادمان اربعین با پیام رئیس‌جمهور (۱۶ مهر ۱۴۰۴) الگوگیری از سیره امام‌رضا(ع) در تربیت کودک | پیوندی از عقلانیت، عاطفه و نظم
سرخط خبرها

دعا‌هایی که به اجابت رسید

  • کد خبر: ۱۳۱۶۱۰
  • ۰۵ آبان ۱۴۰۱ - ۱۸:۵۶
دعا‌هایی که به اجابت رسید
همین چند روز پیش بود که بنده‌خدایی، نذر سفره صلوات داشت. یکی از میهمانان هم بنده‌خدایی بود که تازه از کربلا برگشته بود.

من خیلی قبول دارم این جمله مولوی را که می‌گوید: «این جهان کوه است و فعل ما ندا/ سوی ما آید ندا‌ها را صدا.» برای خیلی‌ها هم این شعر را خوانده‌ام، اما وقتی شنیدم که دو نفر بی‌خبر از یکدیگر، برای هم دست به دعا برداشته‌اند، باورم به این نگاه مولوی یقین‌افزا شد. همین چند روز پیش بود که بنده‌خدایی، نذر سفره صلوات داشت. یکی از میهمانان هم بنده‌خدایی بود که تازه از کربلا برگشته بود.

در آن جلسه، بانوی صاحب سفره می‌گوید: برای فلانی هم دعا کنید. بانوی ازکربلابرگشته می‌گوید: در همه زمانی که در کربلا و دیگر اعتاب مقدسه گذشت، به فکر او بودم. همه‌اش چهره‌اش جلوی رویم بود. انگار همه‌جا مرا همراهی می‌کرد. هرجا رفتم، دعایش کردم و به‌نیابت از او نماز خواندم. الان هم نذر آرزوهایش، صلوات می‌فرستم.

بعد که قصه روایت شد و خبر رسید به فردی که منظور دعا بوده است، او هم از نذر صلواتی گفت که سال‌ها پیش برای این بانو انجام داده است. می‌گفت: من اگرچه او را کم می‌دیدم و ارتباطمان هم زیاد پررنگ نبود، ویژه برایش دعا می‌کردم. هر شب برای اینکه «دامنش سبز شود»، صلوات می‌فرستادم.

این موضوع هم بین من بود و صاحب صلوات که خدای خبیر و بصیر است. وقتی هم که او بعد مدت‌ها صاحب فرزند شد، به اندازه یک دنیا خوشحال شدم. این ماجرا را هم برای کسی نقل نکردم. جالب بود برای من این حکایت. دومی، نذر صلوات می‌گیرد برای سلامتی و صاحب فرزند شدن اولی.

اولی هم در کربلا و سر سفره صلوات، برای تحقق آرزو‌های دومی دعا می‌کند. هردو هم به آرزوی خود می‌رسند. این ماجرا مرا یاد این روایت می‌اندازد که خداوند به موسی (ع) وحی کرد: «ای موسی! مرا با زبانی بخوان که گناه نکرده است.» موسی (ع) عرض کرد: «خداوندا! آن زبان را از کجا بیاورم؟» خطاب آمد: «با زبان دیگری مرا دعا کن.» اینجا هم زبان هر دو به کار دعا برای دیگری، به معجزه اجابت رسید. بله؛ این جهان کوه است و فعل ما ندا/ سوی ما آید ندا‌ها را صدا.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->