تولیت آستان قدس رضوی: روحیه مقاومت در برابر مستکبران هیچ‌گاه از بین نخواهد رفت گلی که گونه‌اش از ارغوان لطیف‌تر است مادران همیشه منتظر جامعه، آماده فعالیت بیشتر مجتمع آیه‌ها، میزبان همایش بزرگ «فاطمیون در مدار مقاومت» | دفاع از حرم، اثر تمدنی نهضت حسینی حضرت فاطمه (س)، الگویی برای هر عصر و نسل عاشقانه‌هایی از زندگی حضرت زهرا(س) و امیرالمومنین(ع) سفر رئیس مرکز تحقیقات اسلامی مجلس به مشهدالرضا (ع) | حوزه خراسان، پشتیبان علمی و فرهنگی فقه قانون‌گذاری حواسمان به لقمه‌هایی که برای خود می‌گیریم باشد مشهدالرضا (ع)، میزبان کنفرانس بین‌المللی فقه و قانون | رئیس مرکز تحقیقات اسلامی مجلس: ظرفیت ارزشمند حوزه خراسان، پشتیبانی از تصویب قوانین کارآمد است صحن و سراهای رضوی مهیای جشن مادر + ویدئو الگوی فاطمی، کاملترین الگوی خانواده اصلاح تصور ما درباره نماز حجت‌الاسلام‌والمسلمین نظافت یزدی: مادری معامله با خداست یازدهمین مرحله قرعه‌کشی طرح ملی «من قرآن را دوست دارم» برگزار می‌شود اعلام ویژه‌برنامه‌های سالروز میلاد حضرت زهرا(س) در حرم امام‌رضا(ع) حضور یلدایی تولیت آستان قدس رضوی در جمع کودکان بهزیستی «نور علی بن موسی الرضا (ع)» مشهد خانواده موفق؛ نسل سرنوشت‌ساز یلدا؛ فرصت ادای مستحبات اجتماعی
سرخط خبرها

دیگر از گم شدن نمی‌ترسم

  • کد خبر: ۱۳۵۰۸۰
  • ۱۹ آبان ۱۴۰۰ - ۱۴:۵۸
دیگر از گم شدن نمی‌ترسم
ملیحه جهان بخش - روزنامه نگار

رها شدن... گم شدن... در ازدحام آدم‌هایی که همه غریبه هستند، سراسیمه به این سو و آن سو دویدن، حس وحشت و استیصال و سرانجام گریستن... نمی‌دانم تابه حال بچه‌ای را که در حرم گم شده است، دیده اید؟ یا شاید خودتان در سالیان کودکی، تجربه اش کرده باشید؛ سرانجامی که اغلب اوقات با کمک خادمان حرم برای پیدا کردن والدین، ختم به خیر شده و وحشت کودک در آغوش والدینش به آرامش تبدیل شده است که شاید تا سال‌ها از یاد نرود. من این اتفاق را بار‌ها در طول این سال‌ها در حرم دیده ام.

اما گم شدن، اتفاقی منحصر به کودکی نیست؛ چه کسی می‌تواند بگوید در این روزگار عجیب وغریب، حس گم شدن را در بزنگاه حساسی تجربه نکرده است؟ زمانی که تصور می‌کنی دستت از همه سو رها شده است و در ازدحام آدم‌ها جز چشم‌های غریبه، هیچ آشنایی نیست.

نقطه‌ای که دیگر تشخیص راه‌ها برایت ممکن نیست و استیصال پیدا کردن راه، سراسیمه و کلافه ات می‌کند و به قول حافظ: «از هر طرف که رفتم، جز وحشتم نیفزود.» اما من هر زمان این حس را تجربه می‌کنم، خیال می‌کنم همان کودک گمشده ام.

خیال می‌کنم در این شهر جز یک خانه آشنا هیچ راهی را بلد نیستم. دیگر سراسیمه به این سو و آن سو نمی‌دوم و به در این خانه و آن خانه نمی‌زنم. در این شهر، صاحبِ خانه‌ای را می‌شناسم که پناه همه آدم‌هایی است که روزی، جایی و در نقطه‌ای از زندگی در تعلیق رها شدن، گم شده اند.

فرقی نمی‌کند دیگر به کدام صحن حرم بروی و کدام کنج حرم را انتخاب کنی. آن آغوش امن کودکی ها، نقطه پایان همه گم شدگی‌ها در حریم این حرم امن است.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->