پروژه توسعه فضا‌های خدمات زائر و ساماندهی نمای میدان قبله حرم مطهر رضوی افتتاح شد اولویت ماموریت‌های آستان قدس رضوی، حرم مطهر رضوی و خدمت به زائر است تهیه ۱۰۶ هزار دست لباس گرم در پویش ملی «هبه» برای کمک به مردم مظلوم لبنان گشاده دست باش | توصیه‌های ائمه اطهار (ع) درباره پرداخت بدهی فراخوان ثبت‌نام حج تمتع تا دو روز آتی| هزینه هنوز مشخص نیست تولیت آستان قدس رضوی: جوانان نخبه، بزرگ‌ترین فرصت و ثروت کشور هستند اهدای ۱۲ النگوی طلا به جبهه مقاومت از سوی مادر یک شهید آماده‌سازی ۱۰ هزار بسته معیشتی و فرهنگی ویژه مردم غیور و مقاوم لبنان اعلام فراخوان انتخاب قاری و مؤذن در حرم امام‌رضا(ع) از دختران نوجوان قرآنی در حرم امام‌رضا(ع) تقدیر شد تولیت آستان قدس رضوی: بیانیه مجمع موسوم به محققین و مدرسین در رسمیت شناختن اسرائیل مایه تأسف است مولوی عبدالحمید: ما باید در کنار هم شهید شویم + فیلم علیرضا بیات رئیس سازمان حج و زیارت شد اعلام ویژه‌برنامه‌های حرم امام‌رضا (ع) به مناسبت روز دانش‌آموز (۱۳ آبان ۱۴۰۳) حمایت دختران نوجوان هنرمند مشهدی از فلسطین در حرم امام‌رضا(ع) شرط اول و آخر خداشناسی بررسی آثار معادباوری بر سبک زندگی | ایمان قلبی به زندگی پس از مرگ تولد یک بچه شیر کاش قدر مشهدی بودن را بدانیم! درباره پرده «توپ بندی» حرم امام رضا (ع) و هنرمند نقاش آن
سرخط خبرها

دیگر از گم شدن نمی‌ترسم

  • کد خبر: ۱۳۵۰۸۰
  • ۱۹ آبان ۱۴۰۰ - ۱۴:۵۸
دیگر از گم شدن نمی‌ترسم
ملیحه جهان بخش - روزنامه نگار

رها شدن... گم شدن... در ازدحام آدم‌هایی که همه غریبه هستند، سراسیمه به این سو و آن سو دویدن، حس وحشت و استیصال و سرانجام گریستن... نمی‌دانم تابه حال بچه‌ای را که در حرم گم شده است، دیده اید؟ یا شاید خودتان در سالیان کودکی، تجربه اش کرده باشید؛ سرانجامی که اغلب اوقات با کمک خادمان حرم برای پیدا کردن والدین، ختم به خیر شده و وحشت کودک در آغوش والدینش به آرامش تبدیل شده است که شاید تا سال‌ها از یاد نرود. من این اتفاق را بار‌ها در طول این سال‌ها در حرم دیده ام.

اما گم شدن، اتفاقی منحصر به کودکی نیست؛ چه کسی می‌تواند بگوید در این روزگار عجیب وغریب، حس گم شدن را در بزنگاه حساسی تجربه نکرده است؟ زمانی که تصور می‌کنی دستت از همه سو رها شده است و در ازدحام آدم‌ها جز چشم‌های غریبه، هیچ آشنایی نیست.

نقطه‌ای که دیگر تشخیص راه‌ها برایت ممکن نیست و استیصال پیدا کردن راه، سراسیمه و کلافه ات می‌کند و به قول حافظ: «از هر طرف که رفتم، جز وحشتم نیفزود.» اما من هر زمان این حس را تجربه می‌کنم، خیال می‌کنم همان کودک گمشده ام.

خیال می‌کنم در این شهر جز یک خانه آشنا هیچ راهی را بلد نیستم. دیگر سراسیمه به این سو و آن سو نمی‌دوم و به در این خانه و آن خانه نمی‌زنم. در این شهر، صاحبِ خانه‌ای را می‌شناسم که پناه همه آدم‌هایی است که روزی، جایی و در نقطه‌ای از زندگی در تعلیق رها شدن، گم شده اند.

فرقی نمی‌کند دیگر به کدام صحن حرم بروی و کدام کنج حرم را انتخاب کنی. آن آغوش امن کودکی ها، نقطه پایان همه گم شدگی‌ها در حریم این حرم امن است.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->