معرفی کتاب‌های عاشورایی برای کودکان و نوجوانان ویژه‌برنامه‌های شبکه قرآن در دهه دوم محرم اعلام شد تصویب نام‌گذاری معابر تهران به نام شهدای اقتدار صحیفه‌ای برای بیداری | امام سجاد(ع) چگونه با زبان دعا امت را تربیت کرد؟ مراسم عزاداری شب شهادت امام سجاد (ع) در حرم رضوی برگزار شد وزیر فرهنگ: بازگرداندن ایمن و به موقع ۸۶ هزار زائر حج در شرایط جنگی اقدامی ارزشمندی بود حرم امام‌رضا(ع)، میزبان برگزاری مراسم بزرگداشت شهدای اقتدار ایران (۱۹ تیر ۱۴۰۴) پیام خانواده شهید حاجی‌زاده به سردار موسوی: مسیر را تا نابودی اسرائیل ادامه دهید گذرنامه‌های زیارتی اربعین نیاز به تمدید ندارند | امکان دریافت غیرحضوری گذرنامه  آغاز ثبت‌نام راهنمایان زائر افتخاری ویژه دهه پایانی صفر در مشهد افتتاح ۲ یادمان بزرگ شهدا در مشهد هم‌زمان با کنگره ۱۸ هزار شهید استان خراسان رضوی ثبت نام اولیه ۳۷۵ کاروان پیاده برای سفر به مشهد در دهه آخر صفر تردد بیش از ۱۲۸ هزار زائر کربلا از مرز مهران در ایام محرم‌ سرلشکر صفوی در جمع عزاداران حسینی: ملت ایران در مکتب عاشورا شکست‌ناپذیر شد شهادت تاریخی از درون اهل سنت: بنی‌امیه مسئول خون امام حسین (ع) هستند دهه دوم محرم در مشهد هیئت کجا بریم؟ شام غریبان امام حسین(ع) پشت درهای بسته حرم حضرت زینب(س) + فیلم لزوم راه‌اندازی ستاد استقبال از زائران اربعین ۱۴۰۴ آیا واقعه عاشورا یک تصمیم آنی بود؟ جانبازی که صبر را در دوران اسارت از حضرت زینب (س) آموخت
سرخط خبرها

نوستالژی‌های پیش از یک زیارت دل چسب

  • کد خبر: ۱۳۶۲۷۵
  • ۰۲ آذر ۱۴۰۱ - ۱۶:۵۵
نوستالژی‌های پیش از یک زیارت دل چسب
مهدی عسکری - روزنامه نگار
مهدی عسکری
نویسنده مهدی عسکری

بچه که بودم، خانوادگی به زیارت امام رضا(ع) می رفتیم. از هر نظر که فکرش را بکنید، دل چسب بود؛ من، مادر و پدرم همراه با خواهر و برادرانم. آن سال ها در دهه شصت هنوز حرم به این شکل وشمایل گسترش پیدا نکرده بود.

وعده گاه ما هم رواق امام خمینی(ره) بود که آن روزها هنوز صحن امام خمینی(ره) بود. به جز لذت حضوری که در آن سال ها در صحن امام خمینی(ره) داشتم، حاشیه های زیارت هم برایم خیلی دل چسب بود؛ نوارهایی که سرودهای امام رضایی پخش می کرد و فروشندگان دوره گرد آن ها را روی موتورسیکلت می فروختند؛ جعبه ای که باز بود و انواع نوارها به این سبک را داشت و بلندگویی که همیشه روشن بود و معمولا هم یک سرود را پخش می کرد؛ «دوست دارم نگات کنم، تو هم منو نگاه کنی... .»

فروشندگانی که آب میوه را در لیوان های شیشه ای بزرگ می فروختند و پدر تقریبا همیشه همه اعضای خانواده را مهمان می کرد و گاهی هم با سخاوت بیشتر ساندویچ هایی می خرید که آن روزگار با نان های قدیمی پیچیده می شد. همچنین، قدم زدن هایی که از میدان بیت المقدس (فلکه آب) تا حرم و برعکس انجام می شد، آن هم در روزگاری که این همه ساختمان بلند وجود نداشت.

حالا آن قدم زدن ها به نوستالژی بزرگ آن دوران تبدیل شده است. به جز خاطرات دوران کودکی که در کوچه پس کوچه های اطراف حرم گم شدند، حالا حرم بزرگ تر شده و به میدان بیت المقدس نزدیک شده است و از سویی دیگر، ساخت وسازهای فراوان در چهار طرف حرم، دیگر آن حس خاص قدم زدن تا حرم را ایجاد نمی کند.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->