تصویربرداری «حکایت‌های کمال۲» در شهرک غزالی انتشار فراخوان بخش مسابقه تبلیغات سینمای ایران در جشنواره فیلم فجر نگاهی به آثار سعید روستایی به بهانه‌ صادرشدن پروانه ساخت فیلم جدیدش ارسال فهرست ۱۲۸ فیلم موردتأیید «جشنواره فیلم کوتاه تهران» به دبیرخانه «فجر» وقتی فیلم‌های اجتماعی شبیه هم می‌شوند | نقدی بر فیلم «نبودنت»؛ ساخته کاوه سجادی‌حسینی آموزش داستان نویسی | رج‌های ناتمام (بخش دوم) ماجرای حاشیه‌های اجرای «ترور» ساعد سهیلی در مشهد صفحه نخست روزنامه‌های کشور - سه‌شنبه ۶ آذر ۱۴۰۳ کنسرت «ریچارد کلایدرمن» در ایران + فیلم مروری بر کارنامه هنری داریوش فرهنگ به بهانه سالروز تولدش درگذشت غم‌انگیز سلین‌ حسین‌پور، بازیگر هفت‌ساله مهابادی + علت و فیلم معرفی داوران بخش تئاتر صحنه‌ای جشنواره تئاتر مقاومت + عکس «شارلیز ترون» هم بازیگر فیلم «آینده» نولان شد صحبت‌های معاون سیما درباره ساخت چند مجموعه تاریخی جدید «علی دهکردی» در جمع بازیگر سریال «مهمان‌کُشی» «هرچی تو بگی»، در راه چهل‌وسومین جشنواره فیلم فجر دنباله «میلیونر زاغه‌نشین» ساخته می‌شود
سرخط خبرها

نوشته‌ای از عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی در سوگ اسدالله حبیب

  • کد خبر: ۱۳۶۶۹۵
  • ۰۵ آذر ۱۴۰۱ - ۱۲:۱۴
نوشته‌ای از عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی در سوگ اسدالله حبیب
سیدمهدی طباطبائی از اسدالله حبیب به‌عنوان استادی که عمر خود را در رخ‌نمایی از اندیشۀ میرزاعبدالقادر بیدل سپری کرد، یاد کرده و در سوگ این چهرۀ برجستۀ اهل افغانستان نوشتاری منتشر کرده است.

به گزارش شهرآرانیوز؛ این عضو هئیت علمی دانشگاه شهید بهشتی در پی درگذشت اسدالله حبیب (بیدل‌شناس برجستۀ افغانستانی) که روز گذشته (۴ آذر ۱۴۰۱) از دنیا رفت، در یادداشتی که در اختیار ایسنا قرار داده، نوشته است: «هرکه رفت از دیده، داغی بر دل ما تازه کرد

به مناسبت درگذشت استاد اسدالله حبیب

اسدالله حبیب، شاعر و پژوهشگر برجستۀ افغانستانی، شربت مرگ را چشید و رخ در نقاب خاک کشید. مردی که صداقت در کلامش جاری بود و صمیمیت از نگاهش ساری.

در سوگ صاحبان این روح‌های بزرگ و اندیشه‌های سترگ، قلم هم قدرت گریستن را از دست می‌دهد و ناگزیر و ناگریز، سرِ عجز بر زمین می‌نهد؛ نه نوشتنِ مطلبی، تسلّای خاطر می‌شود و نه سکوت و خاموشی، یاری شاطر؛ به بیان بیدل:

مرگِ صاحب‌دل جهانی را دلیلِ ‌کلفت است

شمع چون خاموش‌ گردد، داغِ محفل می‌شود

فروردین‌ماه ۱۳۹۰ بود که با عنایت باری، خورشید طلعت آن وجودِ در عشق جاری، در تهران بر صاحبِ این قلم تافت تاجایی‌که توفیق بازنشر دو کتاب ارزشمندِ واژه‌نامۀ شعر بیدل و دری به خانۀ خورشید را در ایران یافت.

استاد حبیب، عمر خویش را در رخ‌نمایی از اندیشۀ میرزاعبدالقادر بیدل سپری کرد و از بیدل‌دوستان عالم دلبری؛ امّا نام ایشان، آن گونه که سزاوارش بود، در گوش سنگینِ روزگار نپیچید و عظمتِ علمی‌اش ـ جز در میان خواص ـ ورد زبان‌ها نگردید.

با عرض تسلیت به جامعۀ ادبی و دلباختگان شعر بیدل، بخشی از یک نوشتۀ او را با هم می‌خوانیم؛ به امید آن که خاک بر آن روح پاک، خوش باشد.

«شعر بیدل شعر زندگی است. این زندگی می‌تواند تعابیر مختلفی را با خود به همراه داشته باشد؛ می‌تواند زندگی یک آدم عادی از جامعۀ پهناور بشریّت و از هر دینی و آیینی باشد، یا اینکه زندگی یک عارف برهمنی یا یک مسلمان سالک الی‌الله. بیدل برای همۀ این دیدگاه‌ها گفتنی‌های فراوان دارد و مانند مولانا، سنایی، حافظ و سعدی، مخاطب او انسان به معنای عام کلمه است؛ انسان در هر زمان و در هر مکانی. به این دلیل است که او بارها گفته است:

انسان که فلک‌هاست سرافکندۀ او

در حیرت خود گم است بینندۀ او

دارد  خاصیتی که در خارج ذهن

هر چیز که آفرید، شد بندۀ او»

منبع: ایسنا

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->