فصل چهارم «زخم کاری» چگونه به پایان می‌رسد؟ + فیلم جعفر یاحقی: استاد باقرزاده نماد پیوند فرهنگ و ادب خراسان بود رئیس سازمان تبلیغات اسلامی کشور: حمایت از مظلومان غزه و لبنان گامی در مسیر تحقق عدالت الهی است پژوهشگر و نویسنده مطرح کشور: اسناد تاریخی مایملک شخصی هیچ مسئولی نیستند حضور «دنیل کریگ» در فیلم ابرقهرمانی «گروهبان راک» پخش «من محمد حسن را دوست دارم» از شبکه مستند سیما (یکم آذر ۱۴۰۳) + فیلم گفتگو با دکتر رسول جعفریان درباره غفلت از قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات در ایران گزارشی از نمایشگاه خوش نویسی «انعکاس» در نگارخانه رضوان مشهد گفتگو با «علی عامل‌هاشمی»، نویسنده، کارگردان و بازیگر مشهدی، به بهانه اجرای تئاتر «دوجان» مروری بر تازه‌ترین اخبار و اتفاقات چهل‌وسومین جشنواره فیلم فجر، فیلم‌ها و چهره‌های برتر یک تن از پنج تن قائمه ادبیات خراسان | از چاپ تازه دیوان غلامرضا قدسی‌ رونمایی شد حضور «رابرت پتینسون» در فیلم جدید کریستوفر نولان فصل جدید «عصر خانواده» با اجرای «محیا اسناوندی» در شبکه دو + زمان پخش صفحه نخست روزنامه‌های کشور - پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ فیلم‌های سینمایی آخر هفته تلویزیون (یکم و دوم آذر ۱۴۰۳) + زمان پخش حسام خلیل‌نژاد: دلیل حضورم در «بی‌پایان» اسم «شهید طهرانی‌مقدم» بود نوید محمدزاده «هیوشیما» را روی صحنه می‌برد
سرخط خبرها

نوشته‌ای از عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی در سوگ اسدالله حبیب

  • کد خبر: ۱۳۶۶۹۵
  • ۰۵ آذر ۱۴۰۱ - ۱۲:۱۴
نوشته‌ای از عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی در سوگ اسدالله حبیب
سیدمهدی طباطبائی از اسدالله حبیب به‌عنوان استادی که عمر خود را در رخ‌نمایی از اندیشۀ میرزاعبدالقادر بیدل سپری کرد، یاد کرده و در سوگ این چهرۀ برجستۀ اهل افغانستان نوشتاری منتشر کرده است.

به گزارش شهرآرانیوز؛ این عضو هئیت علمی دانشگاه شهید بهشتی در پی درگذشت اسدالله حبیب (بیدل‌شناس برجستۀ افغانستانی) که روز گذشته (۴ آذر ۱۴۰۱) از دنیا رفت، در یادداشتی که در اختیار ایسنا قرار داده، نوشته است: «هرکه رفت از دیده، داغی بر دل ما تازه کرد

به مناسبت درگذشت استاد اسدالله حبیب

اسدالله حبیب، شاعر و پژوهشگر برجستۀ افغانستانی، شربت مرگ را چشید و رخ در نقاب خاک کشید. مردی که صداقت در کلامش جاری بود و صمیمیت از نگاهش ساری.

در سوگ صاحبان این روح‌های بزرگ و اندیشه‌های سترگ، قلم هم قدرت گریستن را از دست می‌دهد و ناگزیر و ناگریز، سرِ عجز بر زمین می‌نهد؛ نه نوشتنِ مطلبی، تسلّای خاطر می‌شود و نه سکوت و خاموشی، یاری شاطر؛ به بیان بیدل:

مرگِ صاحب‌دل جهانی را دلیلِ ‌کلفت است

شمع چون خاموش‌ گردد، داغِ محفل می‌شود

فروردین‌ماه ۱۳۹۰ بود که با عنایت باری، خورشید طلعت آن وجودِ در عشق جاری، در تهران بر صاحبِ این قلم تافت تاجایی‌که توفیق بازنشر دو کتاب ارزشمندِ واژه‌نامۀ شعر بیدل و دری به خانۀ خورشید را در ایران یافت.

استاد حبیب، عمر خویش را در رخ‌نمایی از اندیشۀ میرزاعبدالقادر بیدل سپری کرد و از بیدل‌دوستان عالم دلبری؛ امّا نام ایشان، آن گونه که سزاوارش بود، در گوش سنگینِ روزگار نپیچید و عظمتِ علمی‌اش ـ جز در میان خواص ـ ورد زبان‌ها نگردید.

با عرض تسلیت به جامعۀ ادبی و دلباختگان شعر بیدل، بخشی از یک نوشتۀ او را با هم می‌خوانیم؛ به امید آن که خاک بر آن روح پاک، خوش باشد.

«شعر بیدل شعر زندگی است. این زندگی می‌تواند تعابیر مختلفی را با خود به همراه داشته باشد؛ می‌تواند زندگی یک آدم عادی از جامعۀ پهناور بشریّت و از هر دینی و آیینی باشد، یا اینکه زندگی یک عارف برهمنی یا یک مسلمان سالک الی‌الله. بیدل برای همۀ این دیدگاه‌ها گفتنی‌های فراوان دارد و مانند مولانا، سنایی، حافظ و سعدی، مخاطب او انسان به معنای عام کلمه است؛ انسان در هر زمان و در هر مکانی. به این دلیل است که او بارها گفته است:

انسان که فلک‌هاست سرافکندۀ او

در حیرت خود گم است بینندۀ او

دارد  خاصیتی که در خارج ذهن

هر چیز که آفرید، شد بندۀ او»

منبع: ایسنا

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->