وقتی عصبانی میشد در رفاقت هایش، چشم هایش را میبست و هر چه در همان لحظه به ذهنش میرسید بر زبان میآورد! فرقی نمیکرد کسی که در مقابلش ایستاده از نزدیکان اش باشد یا غریبه! با حرف هایش آزرده اش میکرد، تمام توان اش را به کار میبرد تا طرف مقابل را تحقیر کند. تمام کارهایی را که تا آن زمان برایش انجام داده بود را با منت بر زبان میآورد و یادآوری میکرد که لیاقت هیچ کدام اش را نداشته... اگر چه بعد از آرام شدن شرایط، پشیمان میشد و تلاش میکرد از دل دوستان اش در بیاورد، اما دیگر فایدهای نداشت..
اگرچه عصبانی شدن هیجانی طبیعی است که ممکن است همه ما در شرایط مختلف زندگی با آن مواجه شویم، اما آنچه اهمیت دارد این است که بتوانیم احساسات و هیجانات خود را کنترل کنیم و به دیگران آسیب نزنیم. شاید برخی گمان کنیم فقط درگیری فیزیکی و آسیبهای جسمی، صدمههای جدی است که فرد ممکن است در مواقع عصبانیت به دیگران وارد کند، اما گاهی زخمهایی که به روح و دل دیگری با واژهها و حرفهای ناپسند و گاهی تحقیرها و توهینها میزنیم صدماتی بسیار جدیتر و درمان ناپذیرتر هستند. برخی از افراد به دلیل آسیب پذیری بالا ممکن است با تحقیر یا توهینی ساده اعتماد به نفس خود را برای همیشه از دست بدهند و اگر چه دیگری در زمان عصبانیت به آنها توهین کرده باشد، اما فرد برای همیشه این تصور را از خود داشته باشد که در نگاه دیگران این گونه است.
این مساله گاهی در دوستیها اهمیت ویژهای دارد از آن جهت که فرد دوست را تکیه گاه و محرم و همراه خود تلقی میکند و او را آیینهای میداند که ویژگیهای خوب یا بد اش را به او گوشزد میکند. حال تصور کنید که در موقعیتی فرد مقابل عصبانی شود و به دلیل عدم کنترل هیجان خود دیگری را تحقیر و بی ارزش کند. یا واژههایی را بر زبان بیاورد که اعتماد به نفس و شخصیت دیگری را زیر سوال ببرد نه تنها به رابطه دوستی صدمه جدی میزند که موجب می شود فرد مقابل هم بخش زیادی از باورهایش را نسبت به دوست و حتی به خودش از دست بدهد.
از این روست که امام رضا علیه السلام فرموده اند:
مؤمن هرگاه خشمگین شود، غضبش او را از حق بیرون نمیبرد. (بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۳۵۵)