آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم اقدامات نظامی و سیاستهای یکجانبه و مداخلهگرانهای انجام داده که در آنها بدون در نظر گرفتن فرهنگ، سازههای جمعی و اعتبار به فکر منافع اقتصادی است. به منطق تجاری و بازیهای بیاعتبار آمریکا، خودشیفتگی ترامپ نیز اضافه گردید که نتیجه آن رفتارهای پیشبینینشدنی است که در آنها نشانی از تدبیر سیاسی وجود ندارد. آمریکا آشوب و بینظمی مهارشده ایجاد مینماید تا منافع خود را به لحاظ ماندگاری در منطقه و جذب سرمایهگذاری ناشی از ایجاد وحشت و ترور افزایش دهد. بیشتر کشورهای رانتی و مستبد منطقه که مشروعیت مردمی ندارند و در شرایط دولت ورشکسته هستند، بدون حمایت آمریکا توان حفظ قدرت ندارند. به محض سقوط طالبان و حزب بعث در افغانستان و عراق، همگرایی ایران با همسایگان بیشتر شد. ایران پیشگام مذاکرات و صلح بینالملل شد و با همه اقداماتی که آمریکا و اسرائیل انجام دادند، ایران توانست جو حقوقی و دیپلماتیک دنیا را به نفع خود تغییر دهد. گفتمان مقاومت و استقلال به رهبری ایران شکل گرفت و کشورهای همسایه، آینده تکیه بر قدرت خارجی را همانند دیکتاتورهای منطقه سیاه دیدند. توان نظامی ایران با مهارت و فنون راهبردی سردار سلیمانی رو به افزایش نهاد. نبردهای کاملا شکستخوردهای که توسط عراق و سوریه در برخورد با داعش به وجود آمده بود، توسط ایران تغییر مسیر داد. داعش حرکتی تروریستی و آموزشدیده بر اساس راهبرد رعب و وحشت برای احیای خلافت و وحدت جهان اهلسنت در برابر ایران بود. داعش با حمایت اطلاعاتی، مالی، نظامی و دیپلماتیک توانست دولت عراق و سوریه را به مرز سقوط بکشاند و پهنه جغرافیایی وسیعی را در اختیار گفتمان خلافت قرار دهد. سوریه و عراق بعد از رسیدن به مرحله بحران از ایران تقاضای کمک کردند. ایران به لحاظ مستشاری و سیاستگذاری دقیق نظامی و امنیتی به هر ۲ کشور کمک کرد تا برابر نیروهای متعصب «ابوبکر بغدادی» پیروز شوند. قهرمانی که پایان داعش را اعلام کرد، سردار سلیمانی بود که همیشه با لبخند و تواضع نویددهنده آرامش و صلح برای ایران و همسایگان به شمار میرفت. آمریکا بعد از اشغال غیرقانونی افغانستان و عراق و حضور طولانیمدت که بحرانهای امنیتی فراوانی در خاورمیانه شکل داده است، بهصورت آشکاری علیه ایران اقدامات یکجانبه و تهاجمی انجام میدهد. ترامپ در عرصه سیاست داخلی بعد استیضاح و رأی آوردن در کنگره نیاز به اقدامی در محیط بینالملل داشت تا به وسیله آن شکستهای متعدد داخلی و خارجی را پوشش دهد و بهصورت غیرقانونی و یکجانبه در مغایرت با همه قوانین و قواعد سردار سلیمانی را ترور کرد. سردار سلیمانی ملی بود؛ به این معنا که اندیشه و کنش او فراتر از جریانهای سیاسی قرار میگرفت. او بالاتر از طبقات، اصناف، احزاب و گروهها و موضوعات دمدستی و روزمره قرار میگرفت. سلیمانی با همه توان و جان و دل از ایران دفاع کرد و تا آخرین لحظه برای منافع ملی ایران آرام نگرفت. او دیدگاه راهبردی داشت و با هوش زیاد میتوانست نبردها را به نفع نیروهای مقاومت تغییر دهد. سردار اعتقاد داشت که اگر در منطقه با دشمنان و با کشورهای تروریستی نجنگیم، آنها از مرزهای ایران عبور خواهند کرد. ادب، شجاعت و خرد راهبردی سردار سلیمانی را حتی دشمنان او ستایش میکردند. در راستای وظیفه امنیت و فعالیتهای نظامی همیشه با ساختار سیاسی داخلی و خارجی ایران هماهنگی کامل داشت و تواضع و ادب، سلیمانی را به سرداری ملی با چهرهای جذاب تبدیل کرده بود. این جنبه باعث گردید که در بحرانهای سوریه، افغانستان و عراق هرگاه مشکلی به لحاظ راهبردی یا حاکمیت پیش میآمد، سلیمانی دعوت میشد تا گره کور را باز کند. سردار سلیمانی بازوی نظامی و امنیتی برای عمق راهبردی ایران و چنان محبوب و کارآمد بود که اطمینان همه شهروندان محسوب میشد. او پیشگام سربازان خویش و فدایی پیروانش بود، به نحوی که همیشه در خط مقدم قرار داشت. در شرایط فعلی نیز دولت-کشور ایران همانند گذشته نخبگانی ملی و سیاستمدارانی راهبردی دارد که میتوانند کشور را حفظ کنند و منافع ملی را در بحرانهای منطقه نگه دارند. سردار سلیمانی الگوی خرد، تواضع، ادب، شجاعت، هوش راهبردی و تلاش برای کشور بود. هرگونه بیادبی، تعصب، نابخردی، نداشتن حس تعلق به کشور و ملت عامل تضعیف همبستگی ملی و ایجادکننده شکافهای اجتماعی و سیاسی برای ایران است. هریک از ما وظیفه داریم برای امنیت، توسعه، آبادانی و سرافرازی ایران همه توان و جان خویش را قرار دهیم. باید همچون سردار سلیمانی از خانه خویش دفاع کنیم؛ چرا که هیچ کشوری به استقلال و شکوه دست نیافته است مگر آنکه شهروندانش با تمام جان از کشور و ملت دفاع کردهاند.