معصومه متیننژاد | شهرآرانیوز؛ دوست دارد، هرچیزی را زیر سؤال ببرد، همه کارهایش تأیید شود، استقلالش حفظ و در مرکز توجه باشد، رئیس بهنظر برسد و کارها را به شیوه خودش انجام دهد. اینها برخی از ویژگیهای یک کودک لجباز است که یا خودتان یکی از آنها را در خانه دارید یا در بین نزدیکانتان با یکی از آنها برخورد داشتهاید. این بچهها انرژی زیادی را از پدر و مادر و اطرافیانشان میگیرند و معمولا ناسازگار هستند. به این بچهها لجباز میگویند و این رفتارهایشان تا سن خاصی پذیرفتنی است، ولی بیشتر از آن دردسرساز خواهد شد. شاید بتوان آن را یک گره تربیتی هم نامید. گرهی که هم میتوان آن را در سن پایین و با دست بازش کرد و هم گذاشت تا کور شود و در بزرگسالی با تحمل سختی زیاد و هزینه بسیار برطرفش کرد. موضوعی که امروز میخواهیم با کمک حسین جانعلیپور، روانشناس کودک و نوجوان، قدری درباره آن با هم حرف بزنیم.
لجبازی در کودکان از یکسالگی شروع و در سهسالگی به اوج خودش میرسد.
اگر رفتار لجبازی در کودکان به سن دبستان برسد، نگرانکننده است.
لجبازی در کودکان مشکلی رفتاری است، نه اختلالی روانی، بنابراین بهجای درمان باید به اصلاح این رفتار فکر کرد. رفتاری که در پی سبکهای تربیتی نادرست پدر و مادرها در بچهها ایجاد و پس از مدتی نهادینه میشود.
لجبازی روندی از رشد طبیعی کودکان است که تثبیت و میزان و شدت آن به سبکهای فرزندپروری پدر و مادرها بستگی دارد؛ مستبدانه، رها، غافل و مقتدرانه که در این بین سبک مقتدرانه تنها سبک کارآمد و متعادل فرزندپروری است.
مرز ظریفی بین ویژگی اخلاقی مصمم بودن با لجبازی در کودکان وجود دارد که نباید آنها را باهم اشتباه گرفت. مصمم بودن نوعی سماجت و سختکوشی مثبت برای رسیدن به هدفی مفید و غلبه بر موانع موجود است، درحالیکه لجبازی با آن تفاوت دارد. در ادامه به برخی از ویژگیهای رفتاری کودکان لجباز اشاره کوتاهی داریم.
کودکی که هنوز به درک کاملی از محیط پیرامون خودش نرسیدهاست، درخواستهای غیرمنطقی از پدر و مادرش دارد، برای نمونه در نیمههای شب هوس رفتن به شهربازی میکند.
کودکان درک درستی از پدیدههای اطرافشان ندارند، ازاینرو خیلی از امور برایشان پذیرفتنی نیست. برای نمونه چندبرابر حجم غذایی که سیر میشود، غذا طلب میکند، بدون آنکه چیزی درباره فلسفه غذاخوردن بداند.
کودکان تمایلی به انجام وظایف خودشان و پذیرفتن مسئولیت ندارند، ازاینرو ترجیح میدهند شخص دیگری کارهایشان را انجام بدهد، برای نمونه اسباببازیهایی را که درون اتاق پرت و پلا کردهاند، حاضر به جمع کردن نیستند.
گاهی بچهها از لجبازی و بهانهگیری بهعنوان حربهای برای جلب توجه پدر و مادر استفاده میکنند تا ببینند چقدر میتوانند به خواستههایشان برسند.
گاهی بچهها بهعلت کمبودهای عاطفی که دارند از این راه برای جلب توجه اطرافیانشان استفاده میکنند.
مشکل رفتاری لجبازی در کودکان که شاید در بچگی کمی بانمک هم بهنظر برسد، در بزرگسالی تغییر شکل میدهد و خودش را بهصورتهای دیگری مانند یکدندگی، لجاجت زیاد و خودخواهی نشان میدهد و از فضای خانواده به محیط کار، تحصیل و دوستی کشیده خواهد شد. مسئلهای که اگر با مدارا و چشمپوشی ما در جایگاه پدر و مادر یا خواهر و برادر درون خانواده، بهعلت مهر و محبتی که وجود داشت، نادیده گرفته میشد، در بزرگسالی برای کسی تحملپذیر نخواهد بود و هر روز بیش از پیش سبب فاصله گرفتن او از اجتماع و دوستانش خواهد شد. حتی همسر و فرزندانش هم این فاصله را با او حفظ خواهند کرد، پس این مشکل رفتاری را در کودکی و پیش از تبدیل شدن به یک اختلال روانی در بچهها اصلاح کنیم.