اجرای دومین طرح مقابله با سارقان خشن در استان‌های جرم‌خیز | ۱۵۵ مجرم دستگیر شدند رئیس آموزش و پرورش استثنائی: باید توانایی حرکت دانش‌آموزان تقویت شود دریاچه ارومیه قربانی توسعه بی‌توجه به ظرفیت‌های محیط زیستی گام جدید پایتخت برای کاهش آلودگی هوا | اولین تاکسی برقی در تهران پلاک‌گذاری شد علت سرانه پایین فضای آموزشی در مشهد چیست؟ | منع زمین‌های وقفی برای واگذاری به ساخت مدرسه قانون جوانی جمعیت؛ خطای تمرکز بر تولد بدون توجه به کیفیت زندگی چطور مصرف شکر را کاهش دهیم؟ شرایط سلامت سالاد‌های فروشگاهی اعلام شد افزایش تعرفه پرستاران کلید خورد برگزاری جشن ویژه نوآموزان پیش دبستانی در نیمه اول مهر ۱۴۰۴ برگزاری جشن شکوفه‌ها، دوشنبه (۳۱ شهریور ۱۴۰۴) در سراسر کشور میوه خوشمزه پاییزی که درمان چند بیماری است یک متخصص تغذیه هشدار داد: دمنوش‌های لاغری می‌توانند از دارو‌های شیمیایی خطرناک‌تر باشند سخنگوی آموزش و پرورش: هیچ کلاس بی‌معلمی نداریم | آیا ساعات آغاز مدارس در سال ۱۴۰۴ تغییر می‌کند؟ پیوند قلب با موفقیت در دانشگاه علوم پزشکی مشهد انجام شد (۲۵ شهریور ۱۴۰۴) ایرانی‌ها، امروز بلند قدتر از ۱۰۰ سال قبل | قاتل قد کودکان را بشناسید کافه کاریز در بوستان نهج‌البلاغه تهران برای همیشه تعطیل می‌شود + فیلم جزئیات جدید از پرداخت معوقات حقوق فروردین ۱۴۰۴ بازنشستگان تأمین اجتماعی و مستمری بگیران دستگیری زن جوان سارق و دو فرزند ۶ و ۱۰ ساله‌اش به جرم سرقت انتقام با سلاح سرد و آتش | ماجرای قتل فجیع جوان ۱۹ ساله به دست سه جوان دیگر در سبزوار صدور حکم برای شکارچی کودکان در تهران | دست‌درازی مرد شیطان‌صفت به ۳۰ کودک بی‌گناه درگیری مسلحانه در معدن طلای سقز با یک کشته و ۳ زخمی (۲۴ شهریور ۱۴۰۴) چگونه کودک را برای رفتن به مدرسه مشتاق کنیم؟ رونمایی از نخستین ربات وکیل ایران نایب‌رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس: کاهش موالید ناشی از کاهش جمعیت زنان دارای سن باروری است آزمون استخدامی وزارت بهداشت ۲۷ شهریورماه | استخدام ۲۷۰۰۰ نفر الزام سیاست‌گذاری دقیق برای کاشت یک میلیارد درخت آشنایی با انواع خرما، خواص، شیوه نگهداری و نکات مرتبط با خرید | جادوی سلامتی در نخلستان راه‌های افزایش «زباله‌نریزی» در شهر
سرخط خبرها

فرزندان عروس ۷۰ ساله مشهدی، داماد را سر به نیست کردند

  • کد خبر: ۱۴۶۷۵۴
  • ۰۲ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۷:۰۶
فرزندان عروس ۷۰ ساله مشهدی، داماد را سر به نیست کردند
فرزندان پیرزن مشهدی، پس از ازدواج مجدد مادرشان، داماد را سر به نیست کردند.

به گزارش شهرآرانیوز، زن ۷۰ ساله‌ سفره درد دل‌هایش را روی میز مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی مشهد گشود.

این زن که با بغضی ترکیده، چون ابر بهاری اشک می‌ریخت، با بیان این که فرزندانم فقط به خاطر حرف مردم و حفظ آبروی خودشان مرا در تنهایی مرگبار قفس منزلم نگهداری می‌کنند، درباره سرگذشت خود گفت: مادرم بعد از این که مرا به دنیا آورد، از دنیا رفت و من از نخستین روز تولد بی مادر شدم، اما گویی روزگار همچنان با من سرناسازگاری داشت چرا که در ۷ سالگی پدرم را هم از دست دادم و کودکی یتیم شدم.

عمویم به خاطر دلسوزی مرا نزد خودش برد و بزرگم کرد تا این که در ۱۵ سالگی با پسرعمه ام ازدواج کردم و صاحب ۳ دختر و ۴ پسر شدم. همسرم راننده خودرو‌های سنگین بود و بار ترانزیتی به کشور‌های همسایه می‌برد. با وجود این، باز هم سرنوشت شوم من خودنمایی کرد و زمانی که ۳۰ سال بیشتر نداشتم، شوهرم نیز در یک سانحه تصادف جاده‌ای قطع نخاع و زمین‌گیر شد. من هم با پس انداز‌ها و پول دیه منزلی خریدم و آن را به نام «بیژن» سند زدم، اما او ۳ سال بعد از دنیا رفت و من تنها ماندم...

به خاطر چهره و ظاهر زیبایی که از آن برخوردار بودم، خواستگاران زیادی داشتم، ولی برای آن که فرزندانم تحقیر نشوند ازدواج نکردم و به مراقبت و تربیت آن‌ها پرداختم تا این که همه آن‌ها سروسامان گرفتند و به دنبال تقدیر خودشان رفتند و من صاحب نوه‌های زیبایی شدم.

فرزندانم به مدارج بالایی رسیدند و موقعیت‌های اجتماعی خوبی پیدا کردند. در این شرایط من هم در یک کارخانه تولیدی مشغول کار شدم، ولی فرزندانم اجازه ندادند کار کنم چرا که هرکدام از آن‌ها به خاطر موقعیت اجتماعی خودشان، این رفتار مرا موجب سرشکستگی می‌دانستند. خلاصه روز‌ها به همین ترتیب گذشت تا این که از ۱۵ سال قبل ترس از تنهایی به سراغم آمد.

شب‌ها تا صبح بیدار می‌ماندم و از این تنهایی وحشت داشتم. فرزندانم نه خودشان نزد من می‌آمدند و نه اجازه ساخت و ساز می‌دادند تا برای خودم مستاجری بیاورم و از این تنهایی رها شوم چرا که مدعی بودند منزل ارثیه پدرشان است و به همه تعلق دارد.

بالاخره در این وضعیت حدود ۳ سال قبل با یک بازنشسته نظامی که به خواستگاری‌ام آمد ازدواج کردم. «شهریار» هم از تنهایی رنج می‌برد و فرزندانش او را برای ازدواج با من یاری می‌کردند.

قرار شد «شهریار» به منزل من بیاید و در کنار هم زندگی کنیم. فرزندان او هر روز به ما سر می‌زدند و من هم از این که همدمی پیدا کردم خیلی خوشحال بودم، اما فرزندانم از این موضوع به شدت ناراحت شدند و مدام مرا تهدید می‌کردند و با انواع و اقسام تهمت‌های ناروا آزارم می‌دادند. آن‌ها معتقد بودند که هنگام پیری قصد دارم آن‌ها را رسوا کنم! و به همین دلیل شرایط زندگی را برایم دشوار می‌کردند تا جایی که به منزلم می‌آمدند و «شهریار» را هم تهدید می‌کردند.

کار به جایی رسید که نه تنها مرا از خانه بیرون انداختند بلکه شوهرم را نیز چند بار کتک زدند. فرزندان «شهریار» که شرایط را این گونه دیدند به دنبال پدرشان آمدند و او را با خودشان بردند. از آن روز به بعد من خیلی برای پیدا کردن «شهریار» به جست وجو پرداختم، اما تلاش هایم بی نتیجه ماند.

فرزندان «شهریار» که می‌ترسیدند بلایی به سر پدرشان بیاید او را به مکان نامعلومی انتقال دادند و من دیگر نتوانستم او را پیدا کنم. دوباره تنهایی به سراغم آمد و فرزندانم باز هم مرا رها کردند. در این روز‌ها زمین خوردم و دستم شکست، اما هیچ کس خبری نداشت تا این که یکی از همسایگانم متوجه ماجرا شد و مرا به بیمارستان رساند چرا که من زنی بی‌سواد هستم و نمی‌توانستم شماره تلفن فرزندانم را بگیرم.

آن‌ها بعد از این ماجرا مرا نوبتی به خانه خودشان بردند، ولی دچار مشکل شدند و به ناچار مرا به خانه ام بازگرداندند. اگرچه دوست دارم در خانه خودم باشم، ولی از تنهایی می‌ترسم و آن‌ها هم درک نمی‌کنند که حدود ۴۰ سال تنهایی یعنی چه!...

به دستور سرگرد «جواد یعقوبی» (رئیس کلانتری طبرسی شمالی) بررسی‌های کارشناسی و اقدامات مشاوره‌ای در این باره در دایره مددکاری اجتماعی کلانتری آغاز شد.

منبع: خراسان

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->