فیلم قاتل وحشی، ساخته حمید نعمت‌الله به جشنواره فجر می‌رود؟ برنامه کنسرت خوانندگان پاپ در زمستان ۱۴۰۳ بهنوش طباطبایی و حامد بهداد با «گیس» به جشنواره فجر می‌روند ویدئو | منصور ضابطیان در «آپارات» میزبان ستارگان دوران مدرن می‌شود ویدئو | بخش هایی از گفتگوی جنجالی محمدحسین مهدویان با هوشنگ گلمکانی حادثه در تنکابن | یادی از مرحوم منوچهر حامدی خراسانی، بازیگر سینما و تلویزیون تمدید مهلت ارسال اثر به نوزدهمین جشنواره بین‌المللی شعر فجر به نام مادر | مروری بر مشهورترین مادر‌های سینمای پس از انقلاب اسلامی بومیان جزیره سی پی یو آموزش داستان نویسی | شکل مولکول‌های جهان (بخش اول) همه چیز درباره فیلم گلادیاتور ۲ + بازیگران و خلاصه داستان نقش‌آفرینی کیانو ریوز و جیم کری در یک فیلم کارگردان فیلم ۱۰۰ ثانیه‌ای ردپا: پیام انسانی، رمز موفقیت در جشنواره‌های جهانی است اسکار سینمای اسپانیا نامزدهای خود را معرفی کرد برج میلاد، کاخ چهل و سومین جشنواره فیلم فجر شد
سرخط خبرها

اشک‌های شما چه مزه‌ای می‌دهد؟

  • کد خبر: ۱۴۷۰۳۷
  • ۰۴ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۴:۵۲
اشک‌های شما چه مزه‌ای می‌دهد؟
راستش نقره خانم من این روز‌ها خیلی بیشتر از قبل گریه می‌کنم، من مانده ام کی گفته این حرف را که مرد گریه نمی‌کند

‌می‌گویم نقره خانم شما چند وقت یک بار گریه می‌کنید؟ شما هم که گریه می‌کنید بیخ حلقتان‌تر ش می‌شود؟ شما گریه می‌کنید اشک هایتان خنک است یا داغ؟ از گوشه‌های داخلی نزدیک بینی سرازیر می‌شود یا از گوشه‌های بیرونی نزدیک به شقیقه؟

راستش نقره خانم من این روز‌ها خیلی بیشتر از قبل گریه می‌کنم، من مانده ام کی گفته این حرف را که مرد گریه نمی‌کند ... اتفاقا مرد خیلی گریه می‌کند، ولی مثل تخم گذاشتن کلاغ که هیچ کس نباید ببیند، گریه مرد را هم هیچ کس نباید ببیند.

ما این روز‌ها خیلی بر احوال وطن گریه می‌کنیم، بر اینکه چه خون‌ها پایش رفته و چه جوانانی که، چون سیاوش از جان و زندگی و جوانی گذشتند تا ایران ایران شود. نقره خانم زندگی زیباست، زن دل پسند است و فرزند خوشایند، خیلی وجود می‌خواهد که تو بر همه این‌ها چشم بپوشی و سلاح دست بگیری و پا بر سفری بگذاری که عاقبتش ختم به خون است ...

همین صفورا خانم امروز زنگ در خانه مان را زد، علی اکبرش سی سال است رفته جنگ و هنوز باز نگشته ... من یادش دارم علی اکبرش را نقره خانم ... سروی بود ... بلندبالا و بلوغاتی .. رفتنا با من هم خداحافظی کرد ... رفت و دیگر نیامد ... همین صفورا خانم دیروز دق الباب کرد، همایون در را باز کرد، فرموده بودند با خودم کار دارند، شال و کلاه کردم رفتم و گفتم امر بفرمایید.

صفورا خانم ... لب گزید و بغض آلود گفت. دخترم منیژه را به تهران شوهر دادم،  سومی را پا به ماه است، کسی نیست دل شریکی کند آنجا ... باشد هم مادر نمی‌شود، این کلید منزل ما خدمت شما ... گفتم برف و باران فراوان است آب نمی‌خواهد اشجار عمارت. ناامید و امیدوار گفت: نه چند روزی نیستم ... بچه ام علی اکبر اگر آمد کلید را بدهید برود تو .. نمره تلفن خواهرش در تهران را هم نوشتم چسباندم روی در یخچال، قرمه سبزی و لوبیا پلو هم مفصل درست کرده ام ... رسیدنا بخورد، تا دختر بار شیشه اش را زمین بگذارد من برگشتم ...

زانوهایم تا شد نقره خانم ... خدا با این مادر‌ها چه خواهد کرد در بهشت ... کجای بهشت منزلشان می‌دهد که پاداش سی سال چشم به راهی باشد ... من توی کار خدا مانده ام نقره خانم ...

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->