تعامل و ارتباط دوسویهای بین شهروندان در زمینههای مختلف وجود دارد. این تعاملها در مواردی سازنده و در مواردی دیگر مخرب است. تعامل سازنده در راستای نیل به هدفی خاص است و پیامدهای مثبتی نیز برای طرفها دارد، اما در موقعیت دیگر تعامل سازنده نیست و وجه تخریبگونه به خود میگیرد. خشونت و پرخاشگری ازجمله این وجوه است و هرگاه افرادی در رسیدن به اهداف خود نتوانند دیگران را مجاب کنند، به سمت ابزار زور گرایش پیدا میکنند. ابزار زور نیز بیشتر با خشونت همراه است. پس آن چیزی که مشخص است، این است که در درجه اول مسیر نیل به اهداف برای شهروند روشن نیست و وی تلاش میکند مسیرهای جایگزین را در نظر بگیرد. این مسیرهای جایگزین، مورد توافق طرف دیگر قرار نمیگیرد و در راستای مقابله با آن تلاش میکند. نزاع خیابانی یا جمعی یکی از نمودهای پرخاشگری در جامعه است. چرا که پرخاشگری میتواند علیه خود فرد و اموال عمومی باشد یا اینکه سرکوب شود، ولی انتقامجویی از دیگری و پرخاش بر دیگری ازجمله انواع خشونت است که نزاع جمعی نام میگیرد. اما چرا برخی از افراد به نزاع روی میآورند و پیامد آن چه چیزی میتواند باشد؟ از ۲ بعد خرد و کلان در جامعه میتوانیم به این مسئله نگاه کنیم. در درجه اول ویژگیهای جامعه در سطح کلان اعم از شرایط اقتصادی، شرایط سیاسی، باورهای فرهنگی و ویژگیهای اجتماعی میتواند علتهای نزاع خیابانی باشد. هرگاه مردم در شرایط اقتصادی نابسمانی باشند، فساد در فضای اقتصادی رخنه کرده باشد، اشتغال آنها پایدار نباشد و درآمدشان کفاف زندگی و نیازهایشان را ندهد، به خشونت روی میآورند. زمانی که نظامهای سیاسی به گونهای عمل نمایند که امکان گفتگو و تعامل بین مردم و مسئولان فراهم نباشد، همچنین نهادهای مردمی و احزاب سیاسی هم نتوانند میانجیگر این ۲ باشند و مردم به نظام سیاسی بیاعتماد شوند، علیه این ۲ نهاد پرخاش میکنند. از طرف دیگر اگر باورها و ارزشهای انتقامجویی در فرهنگ و ذهن مردم جا داشته باشد، در برنامهها، رویدادها، فیلمها و بازیها، پرخاشگری و خشونت بهعنوان یکی از رکنها خواهد بود. از سوی دیگر اگر پرخاشگرنبودن در فرهنگ جامعهای ارزشمند نباشد، نزاع و درگیری بین ساکنان یک شهر طبیعی خواهد بود. در نهایت اینکه هرگاه روابط و سرمایه اجتماعی افراد در یک جامعه و گروه پرخاشگر شکل بگیرد و آنها در راستای پرخاشگری خود مورد حمایت جامعه قرار گیرند و نهادهای غیررسمی هم نتوانند فضای اعتماد اجتماعی را فراهم سازند، طبیعی است که افراد برای نزاع خیابانی بیشتر تمایل پیدا میکنند. نزاع، پیامدهای چندگانه و مبتنی بر زمان دارد. به این معنا که در مواقعی ما شاهد آثار اولیه آن هستیم و در زمانی دیگر پس از سالها نشانههای آن نمود پیدا میکند. آنچه روشن است، نزاع باعث میشود جامعه هزینههای گزافی را متحمل شود. نزاع از برخورد فیزیکی و جسمی تا روانی میتواند آثار جبرانناپذیری بر افراد بگذارد. جراحت و قتل ۲ سر طیف آثار جسمی و چرخه پرخاشگری و بر هم خوردن نظم ذهنی افراد از آثار روانی نزاع است. خسارتهای اقتصادی نزاع در بیمارستانها، مراکز درمانی، پلیس، فضاهای عمومی و هزینههای زندگی افراد درگیر در این مسئله به روشنی قابل رهگیری است. درصد بالایی از قتلهایی که در جامعه روی میدهد، از قبل قابل پیشبینی و برنامهریزی نیست. این بدان معناست که هرکدام از ما ممکن است روزی درگیر مسئله نزاع شویم. نباید فراموش کنیم که نزاع بهیکباره اتفاق نمیافتد، بلکه فرایندی را طی میکند و نیازمند زمینهها و پیشرانهای مختلفی است. شهرداریها با بهسازی کالبدی، کاهش ترافیک و آلودگی هوا و دولت با کاهش نرخ بیکاری و رونق اقتصادی و ایجاد فضای گفتوگومحور در جامعه در بعد کلان میتوانند زمینه کاهش نزاع را فراهم سازند. مراکز آموزشی، رسانهها و نهادهای مردمی نیز با آموزش و هشدارهای مختلف میتوانند تقویتکننده مهارتهای فردی در پیشگیری از نزاع خیابانی باشند.