عبدالرضا اکبری «شاپرک خانوم» را به صحنه می‌آورد برنامه «ماجرای جنگ» با میهمانان کشوری و لشکری به آنتن بازمی‌گردد ویدئو | شروین حاجی‌پور صدای نماهنگ تازه فیلم «زن و بچه» شد اختتامیه جشنواره ملی موسیقی جوان | معرفی برگزیدگان بخش‌های مختلف فیلم جدید مارتین اسکورسیزی با حضور دی‌کاپریو و لارنس کلید می‌خورد ۱۲ روز با سینمای دفاع مقدس | جدول پخش فیلم‌ها اعلام شد زمان پخش ثابت مسابقه «۱۰۰» اعلام شد «اسکار از دیروز تا امروز» موضوع پرونده ویژه این هفته «هفت» رائد فریدزاده از تأسیس صندوق توسعه سینما در استان‌ها خبر داد وزیر ارشاد: شعر شهریار مرز زبان کلاسیک و زبان گفتاری را درنوردیده است ارسال ۵۰۰ اثر به جشنواره ادبی داستان‌کوتاه «هشت» در مشهد علیرضا خمسه به «استخر» سروش صحت پیوست برگزاری نخستین نشست فعالان سینمای خراسان رضوی در مشهد تمام مهربانی‌های یار مهربان تصویرگر آواز‌های آبی شهر | یادی از استاد علی‌اکبر زرین‌مهر نقاش فقید مشهدی هم‌زمان با سالروز درگذشتش ماجرای تخلص استاد شهریار در مسابقه تلویزیونی «دونقطه» + فیلم گنجینه ای از هنر ناب ایرانی در حرم رضوی | گذری به موزه تخصصی فرش آستان قدس رضوی روایتی طنزآمیز از روابط انسانی | گزارشی از اکران مردمی فیلم «ناجورها» در مشهد پرتره «سیدحسن حسینی»، شاعر برجسته، روی آنتن تلویزیون + زمان پخش زوربا، یک مرد رها | معرفی کتاب «زوربای یونانی» به بهانه انتشار کتاب صوتی‌اش
سرخط خبرها

وقایع نگاری داستان نویس فقید از لحظه‌های انقلاب

  • کد خبر: ۱۴۸۵۱۷
  • ۱۳ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۴:۰۲
وقایع نگاری داستان نویس فقید از لحظه‌های انقلاب
نوشته‌های انقلابی که قالب کتاب به خود گرفت، اشکال گوناگونی، از مقاله تا داستان، را دربرمی گرفت، اما کتاب‌های منتشرشده در این زمینه که مستقیم به انقلاب - چه کنش‌های منجر به آن و چه خود روز‌های تأثیرگذار بهمن ۵۷ - پرداخته بود، از دید کمی، در آغاز چنان که باید نبود.

با پیروزی انقلاب در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ نویسندگان بسیاری از آن حمایت کردند و به نوعی، زبانی یا قلمی یا با کنش‌های سیاسی و اجتماعی، با آن همراه شدند (صرف نظر از اینکه پیش از پیروزی هم فعالیتی در این زمینه کرده بودند یا نه).

اما کسانی از آن گروه اهل قلم این واقعه را به روی کاغذ آوردند تا در تاریخ ثبت شود.

نوشته‌های انقلابی که قالب کتاب به خود گرفت، اشکال گوناگونی، از مقاله تا داستان، را دربرمی گرفت، اما کتاب‌های منتشرشده در این زمینه که مستقیم به انقلاب - چه کنش‌های منجر به آن و چه خود روز‌های تأثیرگذار بهمن ۵۷ - پرداخته بود، از دید کمی، در آغاز چنان که باید نبود. به عبارتی ادبیات انقلاب پیش از آنکه شکل بگیرد تغییر مسیر داد.

شاید مهم‌ترین علت این امر وقوع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران در زمانی بود که هنوز دو سال از پیروزی انقلاب نمی‌گذشت. تاریخ شتاب گرفته بود و توجه نویسندگان از رویدادی به رویداد دیگر چرخیده بود و تا سال‌های پس از پایان جنگ که دوباره ادبیات انقلاب مورد توجه قرار گرفت، حضور این آثار در ادبیات ایران کمرنگ بود.

درهرصورت، در فاصله دو واقعه، یکی از نویسندگان آن روزگار که چند کتاب نوشته و ترجمه کرده بود، کتاب ویژه‌ای منتشر کرد. محمود گلابدره یی - که نام کاملش سیدمحمود قادری گلابدره یی (۱۳۱۸-۱۳۹۱) بود - در سال ۱۳۵۸ کتاب «لحظه‌های انقلاب» را به چاپ رساند.

او در این اثر مشاهداتش از رویداد‌های حوالی پیروزی انقلاب را تا بر سر کار آمدن دولت موقت روایت می‌کند. علت ویژه خواندن این اثر را باید در شکل و قالب آن جست وجو کرد. «لحظه‌های انقلاب» گزارشی مستند یا مستندگونه است که با زبان ادبی یک داستان نویس نوشته شده است. با توجه به داستان نویس بودن گلابدره یی از سویی و کمبود امکانات فنی صوتی و تصویری تهیه گزارش در آن تاریخ، محتمل است که در جزئیات گزارش نویسنده دست کاری‌هایی شده باشد.

این تغییرات را با توجه به خیال ورزی و میل داستان نویسان به پرورش اثر و نیز ثبت و ضبط نشدن کامل مشاهدات و مکالمات و همچنین نگاه شخصی هر نویسنده به موضوعش، می‌توان طبیعی و بدیهی انگاشت. بااین همه، نویسنده فقید روایت درخوراعتنایی از روز‌های انقلاب به دست داده است که خواننده امروز را از دریچه چشم و گوش او به چهل وچند سال پیش می‌برد و حتی چه بسا از لحاظ مستندنگاری نیز با اثر مهمی روبه رو می‌سازد (سنجش اهمیت استنادی کتاب به عهده متخصصان تاریخ معاصر است، اما در صحبت‌هایی که درباره مرحوم گلابدره یی شده، اشاره به صداقت او درخور توجه است).

کتاب چندصدصفحه‌ای «لحظه‌های انقلاب» در سال‌های بعد نیز بازچاپ شد و دراین باره می‌توان چاپ شکیل و مرغوبی را نام برد که در دهه گذشته انتشارات عصر داستان روانه بازار کتاب کرد. برای آشنایی بیشتر با کتاب، بخشی از آن را در اینجا بخوانید: «مغازه دار‌ها خون خونشان را می‌خورد. تک و توکی بسته اند. مجبوری بسته اند. باز هم می‌کردند، کسی از آن‌ها چیزی نمی‌خرید. مثل کتاب فروشی‌ها که گیر کرده اند و با غیظ به این کتاب فروش‌های کنار خیابانی بی سرقفلی و بی دخل و بی میز و قفسه نگاه می‌کنند و جیکشان هم درنمی آید. درحالی که از ته دل، آرزو می‌کنند که‌ای کاش همان پاسبان شکم گنده پررو بود و یک پنج تومانی کف دستش می‌گذاشتیم و با لگد، این سرخر‌ها را از جلوی مغازۀ ما رد می‌کرد...»

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->