آمنهمستقیمی | شهرآرانیوز؛ فرا رسیدن سالروز شهادت ائمهمعصوم (ع) در کنار فضای حزن و اندوهی که برای شیعه دارد، فرصتی است مغتنم برای الهام و الگوگرفتن از سبکزندگی آن حضرات (ع)؛ چون اگرچه ائمه (ع)، معصوم و دارای شأنی بیمثال هستند، اما میتوان به قدر وسع و توان و نیز اهتمام در مسیری که آنها را جاودانه تاریخ کرده است، گام برداشت؛ از اینرو در سالروز شهادت حضرت موسیبنجعفر (ع) مروری داریم بر جلوههای الگوساز حیات آن امامهمام (ع).
بنابر منابع شیعه و سنی، امام کاظم (ع) بسیار اهل عبادت بودند چنانکه به ایشان عبد صالح میگفتند. بنابر برخی گزارشها امام کاظم (ع) آنقدر عبادت میکردند که زندانبانان ایشان نیز تحتتأثیر قرار میگرفتند. (تاریخ بغداد، ج۱۳، ص۳۳-۳۲)
دعای «عَظُمَ الذَّنْبُ مِنْ عَبْدِکَ فَلْیَحْسُنِ الْعَفْوُ مِنْ عِنْدِکَ؛ گناه از بندهات بزرگ شد، پس عفو از پیشگاهت، نیکو و زیبا خواهد گردید.» را تکرار میکردند و دعای «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ الرَّاحَةَ عِنْدَ الْمَوْتِ وَ الْعَفْوَ عِنْدَ الْحِسَابِ؛ بارالها از تو راحتی هنگام مرگ و گذشت هنگام محاسبه اعمال را مسئلت میکنم.» را در سجده میخواندند. (مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۳۲-۲۳۱)
نقش انگشتری امام کاظم (ع) «حَسْبِیَ اللهُ حَافِظِی» (خداوند برای حفاظت از من کفایتم میکند.) (مکارمالاخلاق، ۹۱) و ِ «الْمُلْکُ لِله وَحْدَهُ» (مُلک و فرمانروایی تنها از آنِ خدای یگانه است.) (بحارالانوار، ج۴۸، ص۱۱) بوده است. آن حضرت (ع) قرآن را بسیار خوش میخواندند؛ چنانکه هر کس صدایشان را میشنید، میگریست. آن جناب، آنچنان با اشتیاق به عبادت شبانه میپرداختند که به «زینت شبزندهداران» مشهور شده بودند.
(پیشوایان معصوم (ع)، ص۳۷۶ و ۳۷۷)
علم از دیگر اوصاف هفتمین امام شیعیان (ع) است؛ ایشان میفرمودند: «از ویژگیهای امام و حجت خدا آن است که از هر چیزی پرسیده شود، پاسخ گوید و به هر زبانی یارای سخنگفتن داشته باشد.» (بحارالانوار، ج ۴۸، ص ۵۷، ط بیروت) امام کاظم (ع) بعد از شهادت پدر بزرگوارشان، مدیر فکری و علمی دانشگاه وسیع و بزرگی بودند که از پدرشان به میراث باقیمانده بود.
از چهرههای معروف سخاوت و کرم عصر خود بودند و امکانات مالی را که از راه کشاورزی به دست میآوردند، در اختیار نیازمندان میگذاشتند؛ کرامتهای ایشان بهقدری در دل مردم ریشه دوانده بود که میگفتند: «تعجب از کسی است که کیسه بذل و بخشش موسیبنجعفر (ع) به او رسیده باشد، ولی باز هم اظهار فقر و تنگدستی بنماید.» (عمده الطالب، ص ۱۸۵)
گفته شده موسیبنجعفر (ع) به کسانی که به او آزار میرساندند نیز بخشش میکردند و وقتی به ایشان خبر میدادند، فردی که درصدد اذیتشان بوده است، برایش هدیه میفرستادند. (تاریخ بغداد، ج۱۳، ص۲۹) خریدن و آزادکردن غلامان یکی از برنامههای عبادتی امام کاظم (ع) بوده است به حدی که در مدت عمر خود بیش از هزار غلام را خریداری و در راه خدا و جلب رضایت و خشنودی او آزاد ساختهاند. روزی هارون، امام (ع) را کنار کعبه دید و به ایشان عرضه داشت: تو همان هستی که مردم پنهانی با تو بیعت کرده و به پیشوایی برگزیدهاند؟ امام (ع) فرمودند: «اَنَا اِمامُ القُلُوبِ و اَنْتَ اِمامُ الجُسُوم؛ من بر دلهای مردم حکومت میکنم و تو بر تنها.»
حضرت موسیبنجعفر (ع) بهدلیل حلم و بردباری به «کاظم» شهرت یافتند؛ از ایشان روایت شده است که فرمودند: «هر که خشمش را از مردم بازدارد، خداوند در روز قیامت خشمش را از او بازخواهد داشت.»
کاظم، یعنی «خاموش» و «فروبرنده خشم»؛ آن حضرت (ع) در برابر ستمهای دشمنانشان، شکیبا بودند و با آنان تندی نکردند؛ حتی در ایام زندان، چندین بار مأموران در کمین بودند؛ ولی از آن حضرت (ع) یک کلمه سخن خشمآمیز نشنیدند.
ابناثیر از علمای اهل سنت میگوید که به آن حضرت (ع) کاظم لقب دادند، چون عادتشان این بود که به بدرفتاران با خود، احسان میکردند.
(منتهی الآمال، ج۲، ص۳۳۵)
امام کاظم (ع) همواره دوستی و مهربانی را به دیگران سفارش میکردند و آن را مایه فزونی و برکت میدانستند و میفرمودند: ناسزاگفتن به دیگران از شیوه من و پدرانم نیست و از شیعیان ما بهدور است که به یکدیگر ناسزا بگویند. ایشان حتی به غیرمسلمانان مهر میورزیدند تا جایی که با این مهربانی، آنها به اسلام میگرویدند؛ نمونهبریهه، اندیشمند مسیحی، است که مسیحیان به وی تفاخر میکردند؛ وی در سفر به مدینه بهقدری شیفته و مجذوب کلام و مهر موسیبنجعفر (ع) شد که به اسلام گرایید.
با سر و وضعی آراسته و لباس پاکیزه و مرتب در بین مردم حضور مییافتند؛ لباس آن حضرت (ع) بهقدری نظیف و مرتب بود که به نظر فاخر میآمد. ایشان مرتبی ظاهر را نوعی حرمتگذاری به مردم میدانستند. کفششان تمیز و زیبا و راهرفتنشان، نه تند بود و نه کُند، بلکه حرکتشان موقرانه و از روی متانت بود. یکی از دوستداران امام کاظم (ع) خدمت ایشان رسید و با حضرت (ع) سلام و احوالپرسی کرد. خوب در چهره امام (ع) نگاه کرد و دید ایشان باوجود سن بالا محاسنشان را با خضاب سیاه، آراسته و آن را رنگ کردهاند؛ بهگونهای که چهره امام (ع) بسیار جوانتر شده بود.
از امام (ع) پرسید: فدایت شوم، آیا محاسنتان را خضاب کردهاید؟ امام (ع) پاسخ دادند: آری! زیرا آراستگی نزد خدا پاداش دارد.