آمنهمستقیمی | شهرآرانیوز؛ یکی از جلوههای غربت و مظلومیت امام حسن مجتبی (ع) کوتاهی در بازخوانی سیره و منشی است که ایشان را کریم اهلبیت (ع) و امام حلم و مدارا کرده است، مدارایی که ضامن بقای اسلام شد و مسیر را برای قیام عاشورای حسینی (ع) هموار کرد. ازاینرو، به مناسبت فرارسیدن نیمه رمضانالمبارک، سالروز ولادت امام حسن (ع) و در گفتگو با حجتالاسلاموالمسلمین سیدمهدی واعظموسوی، خطیب و کارشناس مذهبی، برخی ابعاد سیره حسنی (ع) را بررسی کردهایم که در ادامه مرور میشود.
از جلوههای بینظیر اخلاقی در سیره امام حسن (ع) وجود کرامت و روحیه بخشش در بالاترین سطح است. چنانکه بنابر تصریح مورخان، ایشان در طول عمر مبارکشان بارها هر چه را که داشتند با فقرا تقسیم کردند! درباره روحیه کرامت حضرت (ع) گفته شده است: «امام حسن (ع) بخشنده و با کرامت بودند و هیچ سائلی را رد نمیکردند و امیدواری را ناامید نمیگردانیدند.» چنین حالتی، نیازمند روحی بزرگ و همتی والاست و هر کسی از عهده آن برنمیآید.
امام حسن (ع) در ارتباط و انس با خدا اهتمامی ویژه داشتند و باوجود همه امکاناتی که در اختیارشان بود، بارها پای پیاده به حج مشرف شدند! از ایشان نقل است که فرمودند: من شرم دارم خداوند را ملاقات کنم درحالیکه پیاده به خانه او نرفته باشم! چنین عشق و علقهای آثار معنوی خاصی دارد و اخلاص در محبت و مهرورزی به خدا را نشان میدهد.
علویان به دو گروه حسنی (ع) و حسینی (ع) تقسیم میشدند. در زمان بنیعباس دستگاه خلافت برای سرکوب علویان و سادات حسنی (ع) به تبلیغات علیه جدشان امام حسنمجتبی (ع) میپرداخت تا آنها را از اعتبار بیندازد؛ ازاینرو امام حسن (ع) یکبار در زمان حیات مبارکشان توسط معاویه مورد ظلم واقع شدند و بار دیگر بعد از مدت زمان طولانی توسط بنیالعباس و در قرن دوم هجری!
در سیره ایشان است که در عبادت حالی عجیب داشتند؛ چنانکه در پیشگاه خدا و هنگام نماز بدنشان از درک عظمت الهی به لرزه میافتاد؛ حضرت مجتبی (ع) بهعنوان عابدترین مردمان و به نماد بندگی زمان خویش شهرت داشتند؛ نمازشان سراسر اشک و انابه بود و حالت خشوع و خشیت نسبت به خدای متعال داشتند؛ از امام سجاد (ع) نقل است که فرمودند: «امام حسن (ع) عابدترین، زاهدترین و برترین مردم زمان خود بودند.»
نقل است هنگام تلاوت قرآن، چه در نماز و چه جز آن، وقتی به آیهای میرسیدند که به عذاب الهی اشاره داشت از شدت باور به قیامت و بهشت و جهنم، مدهوش میشدند! ما با خواندن چهار رکعت نماز فکر میکنیم بهشت را تصاحب کردهایم، درحالیکه امام مجتبی (ع) در مقابل خدا در خوف و رجای دائمی بهسر میبردند. از حضرت زینالعابدین (ع) نقل است: «امام مجتبی (ع) وقتی برانگیختهشدن و حشرونشر قیامت و گذشتن از پل صراط را به یاد میآوردند، گریه میکردند.»
هر یک از امامان (ع) حتی اگر پیامبر (ص) در شرایط امام حسن (ع) قرار داشتند، صلح میکردند؛ چراکه شرایط حضرت (ع) خاص بود و سرداران امام (ع) با معاویه پنهانی سازش و همکاری میکردند؛ اما امام حسن (ع) در مقابل صبر و حلم در پیش گرفتند و مصداق تحمل و بردباری شدند. باید توجه داشت این صبر و حلم اجر بیشتری دارد، زمانی انسان از دشمن زخم و ضربه میبیند و زمانی از بهظاهر دوستان!
بعد از صلح امام حسن (ع) با معاویه به قدری فرافکنی شد که حتی شیعیان امام (ع) با وقاحت به حضرت (ع) زخمزبان میزدند و میگفتند که سلام بر کسی که مؤمنان را ذلیل کرد! اما امام مجتبی (ع) با آنها محاجه، استدلال و مناظره کرده و حجت میآوردند که اگر شما کمکاری و کوتاهی نمیکردید، من ناچار به صلح نمیشدم. بارها ازایندست مناظرات بین امام (ع) و بزرگان شیعه انجام شد که سراسر حلم و صبر حضرت (ع) را جلوهگر میکند.
امام حسن (ع) در خانه و بیت خود نیز غریب و مظلوم بودند و حتی همسر حضرت (ع) با ایشان همراهی نداشت و با امام (ع) دشمنی میکرد! چنین شرایطی کمتر رخ میدهد، اما حضرت (ع) با حلم و مدارایی بیمثال با همه این بیمهریها روبهرو شدند و دست از حُسن خُلق و کرامت نکشیدند! در حدیث است: «امام مجتبی (ع) سعهصدرشان از همه بیشتر و از نظر اخلاق معتدلترین مردم بودند.» (اعیان الشیعه، ج۱، ص ۵۶۳)
توقع، کشندهترین واژه است. در روایات نیز با تعبیر احساس نیاز از توقع سخن میگویند. امیرالمؤمنین (ع) میفرمایند: برای امیرشدن نهتنها باید توقع نداشته باشی؛ بلکه باید دیگران را درک کنی؛ یعنی فرادستبودن نه فرودستی؛ در تعالیم قرآن و عترت این فرادستی است که انسان را امیر میکند، چنان که امام مجتبی (ع) نیز چنین بودند و این بُعد از سیره حضرت (ع) برای امروز ما بسیار راهگشاست.
در الهام از سیره حسنی (ع) بهویژه در بُعد حلم و مدارا باید بدانیم اینکه ما به بردباری و حلم موفق نمیشویم برای آن است که سطح توقعاتمان را پایین نمیآوریم. انسانهایی موفق به حلم میشوند که احساس نیاز خود را پایین میآورند، هر چه سطح توقع پایین بیاید، سطح تحمل بالا میرود؛ ما بهجای تلاش برای بالابردن تحمل، باید بکوشیم سطح توقعاتمان را پایین بیاوریم؛ اینکه ما از کودکان عصبانی نمیشویم، برای آن است که توقع رعایت خیلی از امور را از آنها نداریم.
نقطه مقابل کرامت، لئامت است. انسان کریم خود را ارجمندتر و والاتر از آن میبیند که بخواهد رشوه بگیرد، اختلاس و احتکار کند. برای نهادینهکردن روحیه کرامت در جامعه باید از کودکی آغاز کنیم، چنان که پیامبر (ص) فرمودند: کودکان خود را اکرام کنید؛ وقتی انسانها را تکریم کنیم، تن به ذلت و زشتی نمیدهند، کسی لئامت میکند که در کودکی اکرام نشده است و در درون خود احساس کرامت نمیکند!
همه جنایتکاران، دیکتاتورها و امثال صدامحسینها تحقیر شدهاند، نه تکریم. در روایات است آنها که تکبر میکنند به دلیل احساس ذلت در درونشان است. از رهگذر تکریم انسانها، احساس کرامت نهادینه و مانع زشتیها و پلیدیها میشود. در مقابله با ناهنجاریهایی همچون اختلاس، احتکار و... چاره کار این است که روح کرامت را در انسانها ایجاد و تقویت کنیم.
بنا بر توصیه و آموزههای اسلام، حتی نباید دربرابر عطسه دیگران بیاعتنا باشیم؛ بلکه باید از خدا برای فرد عطسهکننده درخواست رحمت کنیم. وقتی نباید در مقابل عطسه بیاعتنا بود، در امور کلانتر مثل ازدواج و... باید حواسمان به حفظ کرامت یکدیگر باشد، با این کرامت است که جامعه در مقابل ناهنجاریها مصون میشود.