نگاهی به ضعف‌های سریال «ناریا»؛ از روایت آشفته تا قصه مبهم! سعید روستایی و پیمان معادی در فهرست رای دهندگان اسکار هشدار وزیر فرهنگ درباره صداهای تفرقه‌افکنِ پس از جنگ چرا آهنگ «بوم، بوم، تل‌آویو»؛ در پاسخ حملات موشکی ایران به اسرائیل جهانی شد؟ + ویدئو نقدی بر وضعیت کنونی شعر آئینی | احساسات و گریه در شعر سوگ‌محور باید همراه محبت ولایت و شعور باشد برگزاری نشست انتقال تجربه با حضور عادل تبریزی در سینما هویزه مشهد شعر افشین علا خطاب به رژیم صهیونی | عاقبت بیت‌المقدس را رها خواهیم کرد فریبرز عرب‌نیا: ترجیح می‌دهم در کنار مردم کشور عزیزم باشم + فیلم سریال محرمی «جایی برای همه» روی آنتن شبکه دو + زمان پخش آمار فروش سینماها در روزهای جنگ بین اسرائیل و ایران اکران سیار فیلم‌های کودکانه در مشهد کارگردان فیلم بعدی «جیمز باند» مشخص شد «کاتیا فولمر» ایران‌شناس آلمانی درگذشت فصل پایانی سریال «اسکویید گیم» در راه است تکرار سریال «مختارنامه» از شبکه آی‌فیلم (محرم ۱۴۰۴) + زمان پخش قدردانی سخنگوی پلیس از اصحاب قلم در دوران جنگ رژیم صهیونیستی علیه ایران | عزیزان رسانه، گل کاشتید، دستانتان را می‌بوسم برنامه‌های حمایتی وزارت فرهنگ و ارشاد برای جبران خسارات گروه‌های موسیقی و نمایشی اجرای باشکوه ارکستر سمفونیک تهران در میدان آزادی حسام خلیل‌نژاد، بازیگر سینما و تلویزیون: اگر امروز هنری هست، میراث شهیدان است
سرخط خبرها

تماشای رنج یکدیگر

  • کد خبر: ۱۵۰۶۵۱
  • ۲۷ بهمن ۱۴۰۱ - ۲۰:۲۲
تماشای رنج یکدیگر
سوزان سانتاگ، منتقد شناخته شده هنری، در کتاب ارزشمند «درباره عکس» می‌گوید: عکس گرفتن به معنای اهمیت بخشیدن است. احتمالا هیچ موضوعی وجود ندارد که نتوان آن را زیبا کرد.

سوزان سانتاگ، منتقد شناخته شده هنری، در کتاب ارزشمند «درباره عکس» می‌گوید: «عکس گرفتن به معنای اهمیت بخشیدن است. احتمالا هیچ موضوعی وجود ندارد که نتوان آن را زیبا کرد. به علاوه هیچ راهی برای سرکوب گرایش ذاتی تمامی عکس‌ها به اینکه موضوع خود را از نوعی ارزش برخوردار سازند، وجود ندارد. اما البته معنای ارزش، خود می‌تواند دگرگون شود.» ویژگی عصر صفر و یک ثبت انبوه تصویر و سرعت بالای انتشار آن هاست.

به همین دلیل ما ساکنان زمین دائم در حال دیدن هستیم و به خصوص این روز‌ها و ماه‌ها و سال‌ها که اوجش از شروع همه گیری کرونا بود تا دیگر حوادث و فجایع دور و نزدیک، ما تبدیل شدیم به تماشاگران رنج یکدیگر. این روز‌ها شاهد یکی از تلخ‌ترین اتفاقات معاصر یعنی زلزله عظیم ترکیه و سوریه هستیم. امروز که این یادداشت را می‌نویسم شمار کشته شدگان این فاجعه از ۳۵ هزار نفر گذشته است. هر روز ویدئو‌ها و عکس‌های مختلفی از این حادثه منتشر می‌شود.

عکس‌های  شاخصی مثل عکس پدری که دست دختر زیر آوار مانده اش را گرفته است از «ادام التان» یا عکس خواهر و برادری که در سوریه لای آوار مانده اند تا «افشین اسماعیلی» بسیاری را متأثر و غمگین کرد. اما من می‌خواهم به عکسی قدیمی از دو دهه پیش بپردازم که هرزمان نام زلزله را می‌شنوم این عکس با جزئیاتش در ذهنم نقش می‌بندد. عکس «مجید کلهر» از زلزله بم سال ۸۲، عکسی است که هنوز هم با شاخصه‌های معمول عکس‌های بحران یا فجایع چندان قابل انطباق نیست.

بر خلاف عکس‌های معمول ما نه با چهره‌های شکسته و درمانده، نه با اجساد زیر آوار مانده و نه با حضور مستقیم انسان روبه رو هستیم. در واقع عکس شبیه فریادی است از عمق پنهان میان آوار که مخاطب باید آن را بشنود. یک خانه ویران شده که آخرین ساکن آن تنها دیوار باقی مانده آن است مثل آخرین سرباز که باید پیغامی حیاتی را به فرماندهی برساند. انگار آن دیوار با آن ساعت دیواری که تنها شیء باقی مانده و هویداست. زمان را نگهداشته است تا پیغام خود را بدهد و بعد فرو بریزد.

«خانم احمد فلاحیان توجه کنید!
شوهر شما زخمی با بچه هایتان در بیمارستان تهران-هستند- لطفا با جواد ستوده در سیرجان تماس بگیرید...»
عکس ساده و خلاقانه مجید کلهر شبیه داستانی است که ابتدا آرام و معمولی شروع می‌شود و بعد در لایه‌های بعدی مخاطب را با غم، التهاب، تعلیق و امید روبه رو می‌کند. ما با آدم‌های غایبی در این عکس روبه رو هستیم که مخاطب ذهنش درگیر سرنوشت آن‌ها می‌شود و این گونه بخشی از هراس و اضطراب آن آدم‌ها به صورت پرسش ظاهر می‌شود. آیا خانم فلاحیان این پیغام را توانسته است ببیند؟ آیا خانواده او در سلامت هستند؟ آیا آن‌ها یکدیگر را یافته اند و... همین درگیری ذهنی و تخیل بیننده است که به قول سانتاگ باعث الحاق اهمیت و سپس ایجاد ارزش می‌شود.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->