آغاز سی‌ویکمین کنفرانس هسته‌ای ایران در مشهد محمدحسین قاسمی، بازیگر و کارگردان صداوسیما، درگذشت اختصاص بودجه مستقل برای فعالیت‌های فرهنگی بوستان‌‌های بانوان در مشهد کیفیت هوای مشهد، در آستانه وضعیت هشدار (۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴)  شب‌های بی‌ستاره شهر | گزارش شهرآرانیوز از گسترش خاموش پدیده آلودگی نوری در کلانشهر مشهد آمار طلاق در باشگاه همسران مشهدی، کمتر از یک درصد است میزبانی «باهم» از ۲۳ هزار زوج جوان مشهدی «باهم» در مسیر خوشبختی | اختتامیه پنجمین دوره باشگاه اجتماعی همسران مشهدی برگزار شد+فیلم برنامه‌های شهرداری مشهد برای اولین سالگرد شهادت شهید جمهور آیت‌الله رئیسی پزشکیان: هلال‌احمر جان‌ها را بی‌تبعیض نجات می‌دهد | فریادرس همدیگر باشیم پاسخ‌های شفاف از هزینه‌های پارک حاشیه‌ای خیابان‌های مشهد پایان ساخت آخرین راست‌گرد پل نوغان مشهد بعد از ۲۰ سال شفاف‌سازی و سرعت بالا برای پاسخگویی به مطالبات ساخت‌وساز شهروندان مشهدی افزایش آمار جان‌باختگان حادثه بندر شهید رجایی به ۵۸ نفر (۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴) تکمیل ایستگاه بسیج، مهم‌ترین اولویت مدیریت شهری در مسیر توسعه متروی مشهد است فرصت ویژه تخفیف و تقسیط بدهی شهروندان مشهدی تا پایان خردادماه ۱۴۰۴ تکمیل ظرفیت ۵۵ درصدی مراکز اقامتی مشهدالرضا(ع) در دهه کرامت ۱۴۰۴ رضایت ۸۵ درصدی مردم از بوستان‌های شهر مشهد «مصطفی شریف» به عنوان مدیرعامل شرکت توسعه گردشگری شهرداری مشهد‌مقدس منصوب شد (۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴) دیدار شهردار مشهد مقدس با کاتب بزرگ‌ترین قرآن هنری جهان
سرخط خبرها

امپراتوری نیسان‌ها و جعبه‌های چوبی

  • کد خبر: ۱۵۱۷۰۸
  • ۰۴ اسفند ۱۴۰۱ - ۲۰:۴۹
امپراتوری نیسان‌ها و جعبه‌های چوبی
میدان بار نوغان مشهد، بیشتر از آنکه میدان بار نوغان باشد، میدان بار دروِی و رَده بود.

هیچ کس یادش نیست چرا اسم میدان بار ته شهر را گذاشتند «نوغان»؛ جایی که بیشتر از آنکه به نوغان نزدیک باشد، تا می‌توانست از آن دور بود؛ چسبیده به محله‌های پرت افتاده در حاشیه شهر. حالا از «درِوِی» هم فقط نامی مانده که قدیمی‌ها آن را بلدند؛ درست مثل «رَدِّه» و «علی آباد».

میدان بار نوغان، بیشتر از آنکه میدان بار نوغان باشد، میدان بار دروِی و رَده بود. میدانگاه شلوغی که می‌توانست جان بدهد به محله‌هایی که از زور حاشیه نشینی، جانی نداشتند. حالا را نبینید که شهر دامنش را از این ور تا «قرقی» و «قصر» و «فارمد» پهن کرده است؛ تا همین دهه‌های نه چندان دور، این جا، آخرین آبادی آباد شهر بود پیش از رسیدن به حاشیه ها.

چراغی که قرار بود روشن بشود و همراه خودش نوری بتاباند به تاریکی‌های حاشیه نشینی. از آن همه برو بیا، اما فقط شلوغی و سر و صدایش به دروی و رده و علی آباد رسید و ترافیک اعصاب خردکنش...

میدان بار، اما همچنان هست؛ پرهیمنه و شلوغ و شکوهمند. دنیایی متفاوت که قلمرو وسیع بارفروش هاست. امپراتوری حجره‌ها و نیسان‌ها و جعبه‌های چوبی. آدم‌هایی که شب و روز را در فاصله انبار‌های سرد و آتش پیت‌های حلبی می‌گذرانند.

در میدان بار، شب‌ها حسابی کوتاه است. تا آخرین مشتری‌ها که آمده اند ته مانده بار‌ها را نصف قیمت ببرند، میوه هایشان را بار وانت‌ها کنند و میدان بار خلوت بشود و حجره دار‌ها گلویی تازه کنند و شامی بخورند، اولین نیسان‌ها از راه می‌رسند با بار‌های تازه.

تا صبح نشده دوباره هر گوشه میدان بار، کوهی از جعبه‌های چوبی ردیف می‌شود؛ پر شده از میوه‌های فصل و تره باری که انگار کاشت و برداشتشان، هیچ وقت خدا تعطیل نمی‌شود.

سیب‌های سرخ هزارمسجد، سیب زمینی‌های ساوالان، لیمو‌های لایم کوات باغ‌های شمال، پرتقال‌های آبدار جنوب، انار‌های قند بجستان، بادمجان‌های چاق دزفول، کدوتنبل‌های صومعه سرا، موز‌های چابهار، همه ایران، هر صبح جمع می‌شوند اینجا در میدان بار شلوغ نوغان.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->