ثبت یک روز آلوده دیگر در مشهد (۱۳ خرداد ۱۴۰۴) نگاهی به وقایع روز‌های پیش و پس از قیام ۱۵‌خرداد ۱۳۴۲ در شهر مشهد | شروع سرنگونی پیش‌بینی ۶ مرکز مجاز توسط شهرداری مشهد برای ذبح دام در عید قربان ۱۴۰۴ صرفه‌جویی زمانی و ریالی شهروندان با تبدیل میدان شهید کاوه مشهد به چهارراه جهش بی‌سابقه در زیرساخت‌های هوشمند مشهد امضای تفاهم‌نامه سه‌جانبه برای برگزاری مشترک کنفرانس مدیریت شهری در مشهدمقدس سرویس‌دهی رایگان متروی مشهد در روز‌های ۱۴، ۱۵ و ۱۶ خردادماه ۱۴۰۴ شهردار مشهد مقدس تأکید کرد: افزایش بهره‌وری، اولویت فعلی مدیریت شهری کشف ۸ کیلوگرم ماده مخدر شیشه از یک انبار ضایعات در حومه مشهد (۱۲ خرداد ۱۴۰۴) ردّ و نشانی از کارگاه‌های کرباس‌بافی در «پاچنار» | درباره روستایی در مجاورت وکیل‌آباد مشهد رئیس شورای اسلامی شهر مشهد: سال ۱۴۰۴ درگیر پروژه‌های ۱۴۰۳ هستیم تقویت ناوگان اتوبوس‌رانی مشهد به‌مناسبت سالگرد رحلت حضرت امام‌خمینی(ره)، (چهارشنبه، ۱۴ خرداد ۱۴۰۴) حق عادلانه مشهد از مالیات بر ارزش افزوده و عوارض آلایندگی در مسیر احقاق هوای ۵ منطقه کلانشهر مشهد امروز آلوده است (۱۲ خرداد ۱۴۰۴) اعزام سه تیم ارزیاب هلال احمر برای بررسی خسارت‌های زلزله بردسکن (۱۲ خرداد ۱۴۰۴) شهردار مشهد مقدس: تفکر بسیجی، پیشرو و گره‌گشای مشکلات است گلوله‌باران ۳۲ دقیقه‌ای مشهد با تگرگ‌های «تخم‌مرغی» در سال ۱۳۳۳ کمبود انبار، از چالش‌های زیرساختی در حوزه اموال تملیکی خراسان رضوی است طلب ۳۰ هزار میلیارد تومانی شهرداری مشهد از دستگاه‌های دولتی در «مهد توس» خبری از فروشگاه‌های شیکان‌پیکان نیست | بازاری که بوی گوسفند می‌دهد
سرخط خبرها

امپراتوری نیسان‌ها و جعبه‌های چوبی

  • کد خبر: ۱۵۱۷۰۸
  • ۰۴ اسفند ۱۴۰۱ - ۲۰:۴۹
امپراتوری نیسان‌ها و جعبه‌های چوبی
میدان بار نوغان مشهد، بیشتر از آنکه میدان بار نوغان باشد، میدان بار دروِی و رَده بود.

هیچ کس یادش نیست چرا اسم میدان بار ته شهر را گذاشتند «نوغان»؛ جایی که بیشتر از آنکه به نوغان نزدیک باشد، تا می‌توانست از آن دور بود؛ چسبیده به محله‌های پرت افتاده در حاشیه شهر. حالا از «درِوِی» هم فقط نامی مانده که قدیمی‌ها آن را بلدند؛ درست مثل «رَدِّه» و «علی آباد».

میدان بار نوغان، بیشتر از آنکه میدان بار نوغان باشد، میدان بار دروِی و رَده بود. میدانگاه شلوغی که می‌توانست جان بدهد به محله‌هایی که از زور حاشیه نشینی، جانی نداشتند. حالا را نبینید که شهر دامنش را از این ور تا «قرقی» و «قصر» و «فارمد» پهن کرده است؛ تا همین دهه‌های نه چندان دور، این جا، آخرین آبادی آباد شهر بود پیش از رسیدن به حاشیه ها.

چراغی که قرار بود روشن بشود و همراه خودش نوری بتاباند به تاریکی‌های حاشیه نشینی. از آن همه برو بیا، اما فقط شلوغی و سر و صدایش به دروی و رده و علی آباد رسید و ترافیک اعصاب خردکنش...

میدان بار، اما همچنان هست؛ پرهیمنه و شلوغ و شکوهمند. دنیایی متفاوت که قلمرو وسیع بارفروش هاست. امپراتوری حجره‌ها و نیسان‌ها و جعبه‌های چوبی. آدم‌هایی که شب و روز را در فاصله انبار‌های سرد و آتش پیت‌های حلبی می‌گذرانند.

در میدان بار، شب‌ها حسابی کوتاه است. تا آخرین مشتری‌ها که آمده اند ته مانده بار‌ها را نصف قیمت ببرند، میوه هایشان را بار وانت‌ها کنند و میدان بار خلوت بشود و حجره دار‌ها گلویی تازه کنند و شامی بخورند، اولین نیسان‌ها از راه می‌رسند با بار‌های تازه.

تا صبح نشده دوباره هر گوشه میدان بار، کوهی از جعبه‌های چوبی ردیف می‌شود؛ پر شده از میوه‌های فصل و تره باری که انگار کاشت و برداشتشان، هیچ وقت خدا تعطیل نمی‌شود.

سیب‌های سرخ هزارمسجد، سیب زمینی‌های ساوالان، لیمو‌های لایم کوات باغ‌های شمال، پرتقال‌های آبدار جنوب، انار‌های قند بجستان، بادمجان‌های چاق دزفول، کدوتنبل‌های صومعه سرا، موز‌های چابهار، همه ایران، هر صبح جمع می‌شوند اینجا در میدان بار شلوغ نوغان.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->