گفتگوی گاردین با موراکامی درباره رمان جدیدش «شهر و دیوارهای متزلزل آن» فصل جدید سریال «پوآرو» در راه تلویزیون صفحه نخست روزنامه‌های کشور - دوشنبه ۵ آذر ۱۴۰۳ صوت | دانلود آهنگ جدید فریدون آسرایی با نام «آشوب» + متن آهنگ پژمان جمشیدی مقابل دوربین «قسطنطنیه» رفت هجرت تلخ «زن و بچه» سعید روستایی پروانه ساخت گرفت گفت‌وگو با الهه اذکاری بازیگر سریال بازنده| بازی در مقابل علیرضا کمالی یک چالش ویژه برایم بود هندی‌ها دل کاربران ایرانی را بردند | آمار جالب تماشای فیلم هندی از ابتدای سال ۱۴۰۳ راهیابی «آبی روشن» به بخش رقابتی جشنواره فیلم زوما نیجریه «ملاقات با جادوگر» در شبکه نمایش خانگی + زمان پخش «ترور» ساعد سهیلی روی صحنه تئاتر مشهد + زمان اجرا یادی از سید‌رضا سجادی، نخستین گوینده رادیو | صدای رسمی مملکت ایران از محله «سراب» حکایت بسته‌شدن بار پزشکان روم زنگ انشا: یک انسان مفید را معرفی کنید «فردای آن روز» روی آنتن شبکه مستند + زمان پخش
سرخط خبرها

دلار، دلتنگی و باقی قضایا...

  • کد خبر: ۱۵۹۱۱۳
  • ۲۷ فروردين ۱۴۰۲ - ۱۵:۱۹
دلار، دلتنگی و باقی قضایا...
آنچه که علما و حکما و رسولان الهی گفته اند که دانایی نیکوست و ساعتی تفکر بهتر از هفتاد رکعت صلاة است دانایی و آگاهی از اخبار دالر و سکه و طلا و ملک نیست. دانستن این‌ها هم نیکوست لکن به قاعده ...

تصدقت گردم نقره جانم، این چه بلایی است که گرفتار شدیم و هی می‌خواهیم بدانیم؟ همه مان حد اقل ده، دوازده تا کانال خبری و اطلاع رسانی و فیلان را عضویم و ده، دوازده تا صفحه و کاغذ اخبار را مرور می‌کنیم و حواسمان هست هیچ چیزی از دستمان در نرود. آنچه که علما و حکما و رسولان الهی گفته اند که دانایی نیکوست و ساعتی تفکر بهتر از هفتاد رکعت صلاة است دانایی و آگاهی از اخبار دالر و سکه و طلا و ملک نیست. دانستن این‌ها هم نیکوست لکن به قاعده ...

حداقل‌هایی را دانستن از امور معیشت و احوالات وطن کافی است، چه لزومی دارد سیر تا پیاز را مرور کنیم و هی بخوانیم و هی ورق بزنیم ... به چه کارمان آمده؟ تازه اینکه عرض می‌کنم منظور حقیر مطبوعات صاحب باباننه است و آن هاست که سرشان به تنشان می‌ارزد، آن پدرسوخته‌های غرض و مرض دار را که دیگر نگویم. نه که نقل سخنم با مردمان این سرزمین باشد. کلی منظورمان نوع آدمیزاد است در اقصی نقطه عالم ...

همین همایون مباشر خودمان یک باری ماسماسک همراهش را گرفتیم که چرخی بزنیم وا... دود از سرمان بلند شد، از بس که در میانه این اخبار غوطه ور بود، از کانالی برای پرورش اسب بگیر تا بورس و نگهداری بلدرچین و بلورجات اصفهان و اجناس ته لنجی آبادان و اهواز و یکان کانال هم عضو بود به نام سنگین سواران و شوتی‌های مشتی ... هفت هشت تا کانال هم عضو بود و فالو داشت از قبیل دوجرعه شعر، شعر‌های احساسی قهوه و شهر یک فنجان شعر، شعر‌های سیاسی ممنوع ...

خب تصدق مگر می‌شود آدمی این همه فیوریت داشته باشد، دایره‌ای از نیازمندی‌ها به این همه وسعت، یعنی ممکن است یکی، هم فیلم‌های قاچاقچی‌های انسان و سوخت را که معروف اند به شوتی در سرحدات مرزی عضو باشد و تخته گاز رفتنشان را لایک بکوبد و هم به پرورش زنبورعسل و جوجه بلدرچین علاقه‌مند باشد، هم شعر سیاسی ممنوع بخواند، هم سخنرانی‌های الهی قمشه‌ای گوش کند و هم روزی چند غزل معاصر بخواند؟ می‌شود؟ چیزی از روان آدمی باقی می‌ماند؟ بعد هر کانالی را هم نگاهی می‌کردی هر کدام بالای دویست پیام نخوانده داشت که قرار بود سر فرصت واکند و ببیند و لایک بکوبد. چنان گوشش را پیچاندیم و نطقش را کشیدیم و دانه دانه از همه شان لفت کردیم که حساب کار دستش بیاید.

خب نقره جان دل به همین بازی‌ها گرم دارد که، سه ماه است نه فرچه‌ای به حیاط عمارت کشیده، نه شمعدانی‌ها قلمه زده. یاد هم گرفته می‌فرستیمش پی نان خریدن می‌رود، ۱۰ تا بربری می‌خرد خشک می‌کند می‌گذارد در یخچال. می‌خواهیم سحر، افطار، بخوریم می‌اندازد در مایکروفر می‌گوید بفرما ... حالا شما حمد خدای رحمان تلفن همراه ندارید خیلی ملتفت نیستید من چه می‌گویم، یک وقتی تشریف آوردید عمارت خدمتتان عرض می‌کنم. به قول آقاجانمان سر مار و دم عقرب بخور، ولی کم بخور ... هرچیزی یک قاعده و قانونی دارد نقره جانم ... مثلا قاعده دل این است که خیلی تنگ نشود، ولی دل ما برای شما خیلی تنگ شده ... زودتر جواب کاغذ بفرستید دلی تازه کنیم ...

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->