برگزاری کنگره شعر توس تا نیشابور + جزئیات «پدر قهوه» سریال جدید مهران مدیری در راه شبکه نمایش خانگی چندخطی درباره‌ی کتاب «فلسفه‌ی پیاده‌روی» نوشته‌ی فردریک گرو | بجنبید، منتظرمان هستند! بازگشت بهروز افخمی با «هفت» به تلویزیون + زمان پخش تئاتر کمدی «هشتگ، بچه‌شهرستانی‌ام» روی صحنه می‌رود + پوستر و زمان اجرا انعکاسی از مظلومیت غزه در «خاورمیانه» | گفتگو با احمدرضا عبیدی (ججو) به مناسبت انتشار موزیک ویدئو جدیدش فردوسی و «شاهنامه» در نگاه محمدعلی اسلامی ندوشن «صحبت یار» در نگارخانه فردوسی + عکس اضافه شدن شخصیت «غرغر خان» به باغ شادونه نقد کامل فیلم تلماسه ۲ (Dune 2) | زیبایی و وحشت «پهلوان هرگز نمی‌میرد» و «پهلوان واقعی» در تلویزیون + زمان پخش پرفروش‌ترین سینما‌های کشور در فروردین ۱۴۰۳ |«هویزه» مشهد در جمع پرفروش‌ها ماجرای شکایت صداوسیما از مهران مدیری به کجا رسید؟ «نردبان آسمان» به کتاب‌فروشی‌ها آمد صفحه نخست روزنامه‌های کشور - پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳ تجلیل از کارگردان فلسطینی در جشنواره فیلم سارایوو فیلم‌های اولین هفته اردیبهشت ۱۴۰۳ (۶ و ۷ اردیبهشت) + زمان پخش
سرخط خبرها

مهربانی به طعم گیلاس

  • کد خبر: ۱۶۳۰۷۲
  • ۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۱۶:۳۶
مهربانی به طعم گیلاس
اردیبهشت خانم را ببینید چه دلبر است، هر روزی یک لباس می‌پوشد، یکی از یکی هوش ربا تر، یکی از یکی رنگارنگ‌تر ... تا چشم کار می‌کند عطر است و شکوفه و رنگ.

‌می‌گویم نقره جان، همه فصل‌های سال خلقت خداست و زیبا. همین اردیبهشت خانم را ببینید چه دلبر است، هر روزی یک لباس می‌پوشد، یکی از یکی هوش ربا تر، یکی از یکی رنگارنگ‌تر ... تا چشم کار می‌کند عطر است و شکوفه و رنگ. می‌گویم خانم جان، بهار خوش مزه هم هست. قیصی و زردآلو و گیلاس و شبرنگ و هلو و آلبالو را که دیگر نگویم. خانم جان، اصلا بهار صحنه نمایش رو حوضی جذابی است که هر کدام از این قشنگ‌ها می‌آیند، به فرمان دایرکتور اعظم عز و جل نقششان را ایفا می‌کنند و می‌روند.

شما فکر کن عرق چکان و چلوسیده به عمارت برسم و یک کاسه چینی گل و مرغ طالبی قاشق تراش با شکر و گلاب را بگذاری پیش رویم. لاجرعه بالا روم. همه امعا و احشای آدمی را می‌کند پلنگ چال از خوشی. امسال هم حقیقتا دل خوش کرده بودیم به این میوه‌های نعمت خدا که برویم ابتیاع کنیم و دلی از عزا در بیاوریم. عصری مقادیری نقود پر شالمان گذاشتیم رفتیم زیر بازارچه پیش محمود خان تره بار فروش. دیدیم به به، هلو و قیصی و زردآلو و آلوچه چیده در کاسه‌های پالاستیکی دستمال روغنی مالیده، برق انداخته زیر نور لامپ‌های درشت، عمل دست مرحوم ادیسون چه لوندی‌ای می‌کنند این دلبرجان ها.

امر فرمودیم هر کدام از کاسه‌ها را خالی کند در کیسه پارچه‌ای که همراه داشتیم که ببریم خانه، آخر نقره جانم، ما مطلقا از کیسه پلاستیکی استفاده نمی‌کنیم، محمودخان زحمت کشیده همه را خالی کرد و وقتی روی ترازو گذاشت و قیمت گفت دیدیم یا جرجیس نبی، یک کلیه مان را هم بفروشیم نمی‌توانیم از پس این مخارج هنگفت بر بیاییم، فلذا عذرخواسته گفتیم از هر کدامشان یک مشت بریزد که امسال هم نوبرانه نخورده نمیریم. یک دو تا طالبی هم خریدیم که شام با بربری و پنیر سق بزنیم و سبک بخوابیم.

کیسه در دست، منیره، صبیه پنج ساله میزمنوچهرخان صمصام، در کوچه لی لی بازی می‌کرد، کیسه را که در دستمان دید دلبری کرد که عمو چی خریدی؟ ما هم دلمان ابریشم گفتیم قاقالی لی. نزدیک آمد و از حفره چشم هایش تمنا شره می‌کرد. در کیسه را وا کردیم گفتیم بفرمایید. یک مشت بردار. گفت نه خودتان بدهید. گفتم چه فرقی می‌کند؟ سرتق خانم فرمودند آخر مشت شما بزرگ‌تر است. دست کردیم در کیسه و چندتایی آلوچه و زردآلو ریختیم در دامنش. نقره جانم، لبخند منیره از همه میوه‌های جهان معطرتر و خوشایند‌تر بود.

میزمنوچهرخان پستچی محل است. طفل مریض در خانه دارد و هرچه از اداره پست می‌گیرد خرج آن طفلک می‌شود و خیلی هنر کند بتواند شکم زن و بچه اش را سیر کند. فوق النهایه آبرودار و با شرف است و تا به حال دست پیش هیچ بنی بشر دراز نکرده است. دل از قیصی و زردآلو و آلوچه کندیم و منیره را صدا کردیم و عرض کردیم کل کیسه را ببرید منزل و به مادر بگویید از باغ لواسانات برایمان آورده اند، این هم سهم شما ...‌

می‌گویم خانم جانم، آدمی ۱۰ سال هم قیصی و زردآلو و شبرنگ نخورد نمی‌میرد، ولی مگر می‌شود مهربانی نکرد و مهربانی ندید؟ الحق که حرام است بی مهربانی زیستن. تصدقت میزابراهیم ...

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->