آخرین اخبار از عملیات جست‌و‌جوی مفقودین معدنِ شازند (۲۸ خرداد ۱۴۰۳) + عکس پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان‌رضوی (٢٨ خرداد ١۴٠٣) | وزش باد شدید همراه با گردوخاک افزایش مبلغ جریمه‌های رانندگی به زمان دیگری موکول شد مواقعی که سگ‌گزیدگی باعث مرگ می‌شود + نظر دامپزشکان آیا زمان واریز معوقات حقوق فروردین ۱۴۰۳ بازنشستگان تامین‌اجتماعی مشخص شد؟ سایه تورم بر سرِ بازنشستگان | نقدی بر اجرانشدن ماده ۹۶ قانون تامین اجتماعی برخورد ۲ خودرو سواری در جاده اسفراین یک فوتی و ۲ مصدوم برجا گذاشت آپارتمان‌نشینی، نور خورشید و کمبود ویتامین دی! قتل غیرعمد با تماس یک مزاحم! حادثه در یک شهربازی| حدود ۳۰ نفر از چرخ‌وفلکِ وارونه، آویزان ماندند مرگ ۶ حاجی بر اثر گرمازدگی اغفال دختر جوان با شگرد ازدواج و مهاجرت به اروپا توسط شاگرد قهوه‌خانه تصادف پژو ۴۰۵ در روستای بوژان نیشابور پنج مصدوم برجا گذاشت (۲۷ خرداد ۱۴۰۳) قتل فجیع مرد ثروتمند به‌خاطر طمع ۱۴میلیاردی دوستانش! ضرب‌الاجل تعزیرات برای سازمان‌های هواپیمایی و حمایت سلول درمانی، درمان «زخم پای دیابتی» را ممکن ساخت دومین جسد حادثه معدن شازند از زیر آوار بیرون کشیده شد (۲۷ خرداد ۱۴۰۳) بازگشایی جاده چالوس بعد از ۳ روز (۲۷ خرداد ۱۴۰۳) قتل خونین به خاطر فحاشی! واکنش سردار کمالی به خبری در مورد کاهش مدت سربازی
سرخط خبرها

سارقی که بدرفتاری‌های پدرش را علت اشتباهاتش می‌داند

  • کد خبر: ۱۵۹۷۵۰
  • ۳۰ فروردين ۱۴۰۲ - ۱۳:۰۱
سارقی که بدرفتاری‌های پدرش را علت اشتباهاتش می‌داند
سارق حرفه‌ای تهرانی می‌گوید که رفتار بد پدرش باعث شد از خانه فرار کند و به سارق تبدیل شود.

به گزارش شهرآرانیوز، سیامک به اتهام سرقت بازداشت شده است. او وسایل خودرو سرقت می‌کند و هزینه زندگی‌اش از این راه تامین می‌شود.

سیامک روزگار سختی داشته است، او از زندگی‌اش می‌گوید:

*چرا دزدی می‌کنی؟

اولش برای سیر کردن شکمم بود، اما بعد برایم تبدیل به شغل و عادت شد.

*چرا کار نمی‌کنی؟

کار می‌کردم، اما بعد دیدم این کار پول بیشتری دارد.

*گفتی اول دزدی می‌کردی تا شکمت را سیر کنی، مگر فقیر بودی؟

من وقتی نوجوان بودم از خانه فرار کردم به همین خاطر پولی نداشتم و باید یک‌جوری شکمم را سیر می‌کردم و راهی جز دزدی نداشتم.

*چرا از خانه فرار کردی؟

پدر بداخلاقی داشتم. مرتب من و خواهر و مادرم را کتک می‌زد. یک روز آن‌قدر من را زد که دستم شکست. حتی حاضر نشد مرا دکتر ببرد. من یک هفته درد کشیدم. دستم ورم کرده بود. مادرم مخفیانه من را دکتر برد و دستم را گچ گرفتند. بعد از آن از خانه فرار کردم.

*چرا پیش مادرت نماندی؟

مادرم نخواست از پدرم طلاق بگیرد و ماند، من هم دیگر نتوانستم پدرم را تحمل کنم. راستش اصلاً او را دوست نداشتم. حالا هم از اینکه خانه را ترک کردم پشیمان نیستم.

*چرا پدرت بداخلاقی می‌کرد؟

نمی‌دانم، اصلاً از روی حساب و کتاب این کار را نمی‌کرد، یک‌دفعه وارد خانه می‌شد و ما را می‌زد. بعد می‌گفت پشیمان است. به مادرم خرجی نمی‌داد.

*از خانواده‌ات خبر داری؟

فقط شنیدم چند سال قبل پدرم فوت کرده، خواهرم هم ازدواج کرده و با مادرم در یک خانه زندگی می‌کنند.

*حالا چرا برنمی‌گردی؟

به هر حال آن‌ها زندگی خودشان را دارند و من یک سارق سابقه‌دار هستم، اگر سراغ‌شان بروم ممکن است زندگی‌شان به هم بخورد. هم من و هم آن‌ها به این زندگی عادت کرده‌ایم.

منبع: اعتماد

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->