تصدقت گردم، نقره جانم، تورق کاغذ اخبار میکردیم که چشممان به خبری افتاد فوق النهایه مشعوف گشتیم.
گویا روزی در بلاد فرنگ را روز لبخند و خنده نام گذاری کرده اند. هم خوشحال گشتیم و هم کمی دلگیر، لبخند ماحصل حال خوش است و رزق و رمه وافر و معاش به قاعده، هرچیز که در امر معیشت به قاعده باشد، وظیفه به مقدار برسد و سفره خوش رنگ و لعاب باشد لبخند خوداخود اتفاق میافتد و تأمین میگردد، این فرنگیها هم دل خوش دارند، که روزی بدین نام گذاشته اند.
البت که دمشان گرم و دلشان خوش باد.
نقره خانم، دورتان بگردم، اینکه صبح بیدار شوی و تنگ آب پرتقال و نان تست و کره بادام زمینی و سوسیس بلغاری گریل شده ات بر روی میز باشد و یک صفحه پیانوی سلونوازی پلی کنی و صبحانه سق بزنی به خودی خود لبخندآفرین است.
هنر را آن کسی دارد که با وام و قسط و قرض و قوله و بدهی برای خوشایند زن و فرزند لبخند میزند و خدا کریم است میگوید و الهی به امید تو گویان، هندل بر موتور میزند و میرود پی رزق حلال... اصلا نقره جان، لبخند برخاسته از یک جگر سوخته برشته اندوهمند یک عطر و بوی دیگری دارد. لبخندی که حاصل عشق است و امید و نشاط، معجزه گر است.
خانم جان، حالا که بحث لبخند شد این را هم عرض کنیم که جنابمان در خندههای شما مداقه فرموده ایم، حضرتتان سه جور لبخند میزنید و البت که ما برای هر سه تا شان دل ضعفه میگیریم... لبخند اول شما لبخند شادی است، دقت کرده ایم هربار لطیفهای میگوییم شما لب هاتان وا میشود از هم دندان نما بعد به سمت چپ بالا نگاه میکنید و بعد کوتاه شانه هاتان بالا میپرد و خنده میفرمایید.
لبخند دومتان از سر عشق است و دوست داشتن، در این خنده دندانتان مشخص نیست، کوتاه توی چشم هایمان زل میزنید.
گردنتان کج میشود، مو پشت گوش میدهید و نرم میخندید. لبخند سومتان هم حاصل از شرم است و خجالت، که این لبخند را دوستتر میداریم، یک معصومیتی در خویش دارد که اصلا مسلمان نشنود کافر نبیند.
الغرض، اینکه خنده حال خوش میکند و آنکه میخندد از آنکه میخنداند در نظر ما زیباتر است.
الهی که به حق علی و اولادش لبخند بومی وجود عاطرتان باشد و در پناه آیههای قرآن باشید. زیاده عرضی نیست.